حل مشکلات به صورت خلاقانه
مطالعه و بررسی تمام جنبه ها و ابعاد مساله برای پیدا کردن رویکردها و روش های جدید، ادغام اطلاعاتی که غیر مرتبط به نظر می رسد و توسعه راه حل ها خلاقانه
برخورد با موقعیت های کاری غیر قابل پیش بینی و مبهم
آماده سازی و تغییر سریع تجهیزات در پاسخ به شرایط و حوادث غیر قابل پیش بینی شده یا غیر مترقبه ؛ تطبیق اثر بخش طرح ها، اهداف یا اولویت ها برای مواجهه با موقعیت های مختلف
یادگیری وظایف کاری، تکنولوژی ها و موقعیتهای کاری
یادگیری سریع و کارآمد روش های جدید و عملی کردن کارهایی که از قبل یاد گرفته اند. پیش بینی تغیرات در کار و مشارکت در آموزش های لازم در جهت آمادگی برای مواجه با تغییرات
قابلیت انطباق پذیری بین فردی
انعطاف پذیر بودن و روشن فکر بودن هنگام برخورد با دیگران، گوش دادن و بررسی کردن عقاید و زاویه های دید دیگران و تغییر دادن عقیده خاص خومان زمانی که برای انجام دادن کارها مناسب تر باشد
قابلیت انطباق پذیری فرهنگی
اشتیاق برای سازگاری و نشان دادن احترام برای باورها و ارزش های دیگران، درک اعمال و رفتارهای دیگران و اتخاذ رویکردی سازگارانه برای حفظ روابط مثبت با سایر گروه ها، سازمان ها و یافرهنگ ها
همانطور که در شکل ۲- ۴ قابل مشاهده است؛ رفتارهای دربرگیرنده انطباق پذیری متنوع هستند و احتمالا با تنوع شغل ها در اقتصاد امروزی متنوع تر نیز می شوند. بسیاری از سازمان ها رفتارهای عملکرد وظیفه ای رابوسیله انجام تجزیه و تحلیل شغل شناسایی می کنند . اگر چه روش های متعددی برای انجام یک تجزیه و تحلیل شغل وجود دارد ولی بسیاری از آنها در سه مرحله خلاصه می شوند. اولا یک لیست از همه فعالیت هایی که در ایجاد یک شغل دخیل هستند، تهیه می شود. این لیست حاوی اطلاعاتی است که ازچندین منبع از جمله مشاهده، نظر سنجی و مصاحبه با کارکنان جمع آوری شده است. ثانیا هر فعالیت در این لیست به وسیله افراد متخصص و خبره برطبق عواملی که اهمیت دارند و تداوم فعالیت ها ارزیابی می شوند . افراد متخصص و خبره در زمینه انجام شغل تجربه دارند و یا اداره کننده افرادی هستند که آن شغل را انجام می دهند ، بنابراین یک موقعیت قضاوتی در خصوص درجه سهیم بودن فعالیت های خاص در سازمان قراردارند. ثالثا فعالیت های که بر اساس اهمیت و تکرار پذیری ارزیابی شده اند درجه بندی و در تعریف عملکرد وظیفه ای مورد استفاده قرار می گیرد. ( کول کویت وهمکاران ترجمه فیضی و همکاران، ۲۰۱۱)
۲-۳- بخش دوم ادبیات تجربی تحقیق:
۲-۳-۱- تحقیقات داخل کشور:
۲-۳-۱-۱- طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی :
مشبکی و خزاعی (۱۳۸۷) تحقیقی با عنوان طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی انجام دادند و نتایج تحقیقات آنها شناسایی عناصر تفکر استراتژیک و روابط میان آنها با بهره گیری از مدل سازی ساختاری تفسیری، طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک می باشد.
هدف این تحقیق تعیین عناصر تفکر استراتژیک در سازمانهای ایرانی و همچنین شناسایی روابط و تعاملات موجود میان عناصر مذکور است. شناسایی عناصر تفکر استراتژیک و تعیین روابط متقابل و تعاملات آنها از طریق بررسی ادبیات موضوع و نظرات خبرگان انجام شده است . نتایج با بهره گیری از متدولوژی مدل سازی ساختاری تفسیری ( Interpretive Structural Modeling) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در قالب یک مدل ارائه شده است. در این مدل عناصر تفکر استراتژیک، در چهار سطح و بر اساس میزان وابستگی و همچنین قدرت پیش برندگی آنها در ارتباط با سایر عوامل، دسته بندی شده اند. عناصر که در سطح بالاتر قرار دارند دارای ماهیت پیرو بوده و عناصری که در سطوح پائین تر قرار دارند دارای قدرت پیش برندگی بیشتر هستند. مدل ارائه شده مبنایی جهت ارزیابی ظرفیت تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی فراهم نموده و همچنین از طریق سطح بندی عواملی می تواند در تصمیم گیری های مدیریتی در خصوص اولویت بندی اقدامات بهبود و آموزش های سازمانی می تواند بسیار راه گشا بوده و منجر به اثر بخشی بیشتر سرمایه گذاری های ملموس و غیر ملموس سازمان ها گردد. در این مقاله ضمن بازنگری و دسته بندی عوامل مطرح شده در تحقیقات پیشین دو عامل هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی مشوق رفتار اثر بخش و اخلاقی، روحیه مثبت اندیشی و همچنین صراحت و صداقت به مجموعه عوامل پیشین افزوده شده است همچنین تعاملات و روابط میان عناصر تفکر استراتژیک در قالب یک مدل تشریح شده است. مجموعه مطالب برشمرده شده در تحقیقات پیشین در خصوص عناصر تفکر استراتژیک در قالب ۱۳ عامل دسته بندی گردیده همچنین به تشخیص خبرگان، افزودن دو عامل هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی، به فهرست عناصر موثر بر تفکر استراتژیک، لازم تشخیص داده شد. عوامل مذکور در تحقیقات پیشین به عنوان عوامل مجزا مطرح نشده بودند.
مدل نهایی عناصر تفکر استراتژیک شامل سلسله مراتب قرار گرفتن عوامل نسبت به یکدیگر و روابط میان آنها در شکل ۲-۵ نشان داده شده است.
شکل (۲-۴ ) مدل ساختاری تفسیری عناصر تفکر استراتژیک
۲-۳-۱-۲- مدل سازمانی برای تفکر راهبردی ( مطالعه تجربی)
رحمانسرشت و کفچه (۱۳۸۷) در تحقیقی باعنوان مدلی سازمانی برای تفکر راهبردی (مطالعه تجربی)، مدلی از تفکر راهبردی در سطح سازمانی ارائه و آزمایش کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که تفکر راهبردی بر عملکرد سازمان اثرگذاری قابل توجهی دارد و از لحاظ آماری این اثرگذاری معنی دار است. به نوبه خود، تفکر راهبردی نیز متاثر ازعوامل فردی، عوامل گروهی و عوامل سازمانی می باشد. این مدل، بیانگر مشارکت افراد گوناگون در سطوح سازمانی در فرایند تفکر راهبردی و عوامل گوناگون اثر گذار بر این سطح از مشارکت است . مدل مفهومی تحقیق حاضر به شکل زیر است.
عوامل زمینه ای
۲-۳-۱-۳- ناظمی، مرتضوی و جعفریان (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد که در آن عملکرد بعنوان شاخص موفقیت شرکت هادر نظر گرفته شده و همچنین تاثیر تعدیل کنندگی متغیر یادگیری سازمانی بر ارتباط بین تفکر استراتژیک و عملکرد می پردازند و به این نتیجه می رسند که بین تفکر استراتژیک و عملکرد در شرکت های مورد بررسی ارتباط مستقیم وجود دارد اما یادگیری سازمانی رابطه بین تفکراستراتژیک و عملکرد را تعدیل نمی کند. آن ها در اولین قدم، مدل جامعی برای تفکر راهبردی استنتاج و طراحی کردند و سپس با روش پیمایشی / تحلیلی آزمون نمودند
شکل ۲-۶ مدل پیشنهادی برای تفکر راهبردی با متغیر تعدیلگر یادگیری سازمانی
برای محاسبه شاخص عملکرد ( متغیر وابسته) از داده های ثانویه ( صورتهای مالی سالیانه موجود در بورس) و برای محاسبه نرخ بازده دارئیها، از داده های دو سال آخر صورتهای مالی موجود در بورس، (سالهای ۱۳۸۵و ۱۳۸۴) استفاده شده و از طریق میانگین حسابی نرخ نهایی مورد محاسبه قرارگرفته است.
۲-۳-۱-۴- پورصادق و یزدانی (۱۳۹۰)در تحقیقی با عنوان تاثیر قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط در استان آذربایجان شرقی به این نتیجه رسیدند که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط تاثیر بسزایی دارد هر چند که در عمل چندان از آن بهره نمی گیرند. شاخص موفقیت در این تحقیق بر اساس کتاب ” آنچه از شرکت های موفق آموختیم “، رشد مستمر فروش در سه سال پیاپی به عنوان شاخص موفقیت شرکت انتخاب شده است. قلمرو زمانی این تحقیق نیمه دوم ۱۳۸۹ بوده و برای ارزیابی موفقیت، داده های سالهای (۱۳۸۸، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۶) مد نظر بوده است. ابعاد تفکر استراتژیک در این مقاله با توجه به مدلی که دکتر ایرج سلطانی (۱۳۸۵) بیان کرده می باشد و این ابعاد پایه فرضیه های این تحقیق می باشد. و فرضیه های زیر رامطرح نمودند.
فرضیه اول : ایجاد هم افزایی با بهره گرفتن از ترکیب استعداد های مادی و معنوی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک برموفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه دوم : تفکر و برنامه ریزی برای آینده از ویژگی های مدیران ارشد دارای قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه سوم : نگرش فلسفی قوی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیردارد.
فرضیه چهارم : خلاقیت و کار آفرینی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه پنجم : روحیه برتری طلبی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
نتایج آزمون فرضیه های تحقیق در شکل زیر آمده است.
شکل(۲-۷ ) نتایج آزمون فرضیه ها
بررسی فرضیه اصلی در این تحقیق نشان دادکه در سطح معناداری کمتر از ۰٫۰۵، فرضیه اصلی (H1) قبول و H0 رد می شود و با اطمینان ۰٫۹۵ نتیجه گرفتند که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی موثر است. ضریب همبستگی آنرا ۰٫۳۱۸ بدست آوردند که بیانگر این مطلب است که ۳۱٫۸% از تغییرات موفقیت، تحت تاثیر قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد شرکتهای کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی می باشد.