در این فصل با توجه به مطالب گفته شده در فصول قبل یک مدل کلی برای مدلسازی تخصیص نیروی انسانی به تیمهای توسعه محصول جدید پیشنهاد می شود، سپس به تشریح مراحل موردنیاز برای حل این مدل میپردازیم. روش حل شامل فرایندهای AHP فازی، ارزیابی روابط میانفردی توسط آزمون شخصیتی MBTI ، روش برنامه ریزی آرمانی فازی و الگوریتم ژنتیک میباشد.
۳-۲- تعریف مسأله
یکی از رویکردهای مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی است که از مهمترین وظایف آن ایجاد تیم پروژه و بررسی روند تکامل آن است. تیم از مجموعه ای از افراد با هدف مشترک تشکیل می شود که پس از شکل گیری یک پروژه براساس تخصصهای مختلف گردهم آمده، هریک بخشی از پروژه را عهدهدار میشوند و پس از آن نیز از تیم جدا میشوند. به طور خلاصه، تیم تخصصی ابزار یا وسیلهای موثر است که افراد متخصص یک سازمان ( حتی متعلق به چند سازمان ) را گردهم می آورد تا اطلاعات رد و بدل کنند، نظرات جدید ارائه کنند و به حل مسائل و هماهنگی کارهای پروژه بپردازند. آغازکار این تیمها بسیار وقتگیر است، چون اعضا باید همدیگر را بشناسند و از تخصص و شیوه اندیشه یکدیگر آگاه گردند. اما با توجه به اهمیت این موضوع که در فصلهای پیشین نیز به آن اشاره شد، شکل گیری اصولی و موثر تیمها حتی اگر زمان زیادی از سازمانها بگیرد، بهتر است که به بهترین شکل صورت پذیرد. زیرا نتایج استفاده از تشکیل تیمها به صورت سازماندهیشده، در افزایش بهرهوری پروژه ها و سازمانها کاملاً مشهود است.
ما نیز در این تحقیق مسألهای را معرفی میکنیم که به تخصیص افراد یک سازمان به پروژه های توسعه محصول جدید می پردازد. هدف مسأله بیشینهسازی توانایی فنی و روابط میانفردی مجموعه افراد است. تعداد افراد، پروژه ها و مهارت ها، قطعی و مشخص است. هر فرد با افراد دیگر در ارتباط بوده، تعدادی مهارت را می تواند انجام دهد و برای هر مهارت زمان دردسترس مشخصی دارد. هر پروژه برای هر مهارت زمان موردنیاز مشخصی دارد. در ادامه به ارائه مدل ریاضی و روش حل متناسب با آن میپردازیم.
۳-۳- ارائه مدل ریاضی پیشنهادی
۳-۳-۱- اندیسها
m : مجموعه افراد
k : مجموعه مهارت ها
p : مجموعه پروژه ها
۳-۳-۲- پارامترهای ورودی
اگر فرد m توانایی ( یا تجربه ) انجام مهارت k در پروژه p را داشته باشد.
در غیر این صورت
amkp =
rmm’ : رابطه میانفردی m و m’ ( عددی است بین صفر و یک ) که از آزمون شخصیتی MBTI به دست میآید و در تابع هدف دوم کاربرد دارد.
wm : وزن نهایی هر فرد مرتبط با معیارهای ازپیش تعیینشده، که از روش AHP فازی به دست آمده است و در تابع هدف اول کاربرد دارد.
Tkp : میزان زمانی که پروژه p از مهارت k نیاز دارد.
Fmk : میزان زمان آزادی که فرد m در مهارت k دارد.
۳-۳-۳- متغیرهای تصمیم گیری
اگر فرد m از مهارت k در پروژه p استفاده کند.
در غیر این صورت
ymkp =
اگر فرد m در پروژه p به کار گرفته شود.
در غیر این صورت
xmp =
زمان تخصیص یافته فرد m از مهارت k به پروژه p = zmkp
۳-۳-۴- مدل ریاضی
( ۳-۱ )
( ۳-۲ )
( ۳-۳ )
( ۳-۴ )
( ۳-۵ )
( ۳-۶ )
( ۳-۷ )
( ۳-۸ )
( ۳-۹ )
از آن جایی که مدل غیرخطی است، برای خطیکردن آن موارد زیر را در نظر میگیریم:
( ۳-۱۰ )
۳-۳-۵- تحلیل مدل
- تابع هدف (۳-۱ ) تضمین میکند که افرادی را برای هر پروژه انتخاب میکنیم که بیشتر از بقیه، نیازمندیهای آن پروژه را برآورده میکنند.
- تابع هدف ( ۳-۲ ) به این منظور به کار میرود که کارکنانی با بیشترین و بهترین روابط بینفردی انتخاب شوند.
- محدودیت ( ۳-۳ ) بیان می کند که مجموع زمان تخصیصیافته به تمام افراد به ازای هر پروژه و مهارت، باید بیشتر از زمان مورد نیاز برای هر پروژه و مهارت باشد.
- محدودیت ( ۳-۴ ) بیان می کند که مجموع زمان تخصیصیافته به هر فرد در تمام پروژه ها ( به ازای هر فرد و مهارت)، باید کمتر از میزان زمان آزاد هر فرد باشد.
-محدودیت ( ۳-۵ ) و ( ۳-۶ ) تضمین می کنند که اگر فرد m برای انجام مهارت k به پروژه p اختصاص یابد، مستلزم این است که فرد m در پروژه p به کار گرفته شود و همچنین توانایی انجام مهارت k را داشته باشد.
- محدودیت ( ۳-۷ ) نیز نشان میدهد که تنها به هر فردی که برای مهارت k در پروژه p به کار گرفته شده است، زمان تخصیص پیدا می کند.
۳-۴- روش حل
روش حل در این پژوهش شامل دو مرحله اصلی است، یکی قبل از ورود به مدل و دیگری حل مدل. با توجه به این که بعضی از مقادیر اولیه مسأله یعنی ماتریس مقایسات زوجی و نوع شخصیت هر فرد داده های خام هستند، ابتدا باید طی فرایندی پردازش شده و سپس وارد مدل شوند. این فرایندها شامل روش AHP فازی و استفاده از مقادیر روابط میانفردی است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.
در آخر نوبت به حل مدل میرسد، که به این منظور روش برنامه ریزی آرمانی فازی و الگوریتم ژنتیک را شرح خواهیم داد.