کمک های وسیع نظامی و اقتصادی (بحران سیاسی و نظامی)
وابستگی نظامی و اقتصادی
(حضور غیرمستقیم)
چالش های خشونت آمیز و تغییر حکومت
اجماع قدرت های غربی علیه ایران
جزایر سه گانه و اعراب خلیج فارس
ترغیب و تحریک اعراب در خصوص جزایر سه گانه ایرانی
(تجزیه طلبی ارضی)
(حضور غیرمستقیم)
چالش های مسالمت آمیز
سیاست های ضدایرانی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای علیه ایران
حمایت از گروه های معاند داخلی
کمک های وسیع سیاسی واقتصادی
(بحران سیاسی)
(حضور غیرمستقیم)وابستگی سیاسی، نظامی و مالی
تغییر حکومت، چالش های مسالمت آمیز و خشونت آمیز (ترور)
بحران مشروعیت و بی ثباتی و گسترش نا امنی
وقایع انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1388
چالش های سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری
(بحران سیاسی)
(حضور مستقیم و غیر مستقیم)
چالش های مسالمت آمیز و خشونت آمیز
بحران مشروعیت و بحران نفوذ
بحران هسته ای و تحریم ها
تحریم های وسیع اقتصادی و صنعتی (بحران سیاسی و اقتصادی)
چالش های مسالمت آمیز وخشونت آمیز(ترور)
وابستگی علمی، صنعتی- فناورانه و وابستگی اقتصادی
الغای فعالیت های هسته ای ایران، ادامه وابستگی های صنعتی- فناورانه به غرب
جدول6- مهمترین بحران های سیاسی انگلستان در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی
نتیجه گیری و چشم انداز کاربردی از روابط ایران و انگلیس:
در رساله حاضر، مقصود ارائه تبیینی عینی و علمی از بحران های سیاسی انگلستان در دوران معاصر بوده است. آنچه که در گام نخست مورد نظر بوده است، تبیین این نکته می باشد که نقش انگلستان در بحران های سیاسی در ایران معاصر تا سال 1390 شمسی چه بوده است. در ادامه تحلیل این نکته که انگلستان در هر بحران به دنبال چه هدفی بوده و در این راستا چه ابزارهایی را به کار گرفته است مد نظر بوده است. در این میان استفاده از تلفیق های دوگانه در نظریات دوس سانتوس که ارائه دهنده الگوی وابستگی در جوامع درحال توسعه و مستعمره می باشد و نیز دیوید ساندرز که الگوی بی ثباتی سیاسی وی، تبیین و تحلیل هرچه بهتر و علمی تر بحران های سیاسی انگلستان در ایران را نمایان می کند صورت گرفته است و از سویی دیگر رویکردهای دوگانه در تلفیق روش های تاریخی- جامعه شناسی تاریخی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. در بررسی سیر تاریخی بحران های سیاسی، ناگزیر از روش تاریخی استفاده نموده و در تحلیل و بررسی علل ابزارهای مورد استفاده در آن بحران و تاثیر و بازخورد آن بر جامعه ایران و نهایتا ترسیم الگوی آینده پژوهی، از روش جامعه شناسی تاریخی استفاده نموده ایم. همچنین، در رساله کنونی، بررسی آن دسته از بحران های سیاسی که در آن انگلستان به نحوی در رقابت یا تعامل با دیگر قدرت های نظام بین الملل قرار داشته، واین تعامل یا رقابت، منجر به ایجاد بحران های سیاسی مهمی در ایران شده است، از روش جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل که از سوی استفن هابدن مطرح گردید، استفاده شده است.
از آنجایی که بررسی سیرگذران استعمار انگلستان و بحران های سیاسی ناشی از آن در ایران را نمی توان در یک بازه زمانی خاصی بررسی نمود، بلکه باید پیوستگی و ریشه یابی هر بحران را در بطن زمان جستجو نمود، لذا ناگزیر در فصلی جداگانه به بررسی بحران های انگلستان دردوران قبل از قاجار و قاجاریه پرداخته شده است. در فصل نخست، بحران های سیاسی انگلستان در دوران پیش از قاجار، همچون دوران زندیه، افشاریه وصفویه مورد بررسی قرار گرفت. بازرگانی در خلیج فارس و تجارت های عمده در این منطقه و رقابت با سایر قدرت های استعماری همچون پرتغال و اسپانیا مستمسک نخست بریتانیا در بحران سازی های سیاسی در ایران به شمار می رفته است گذشته از بحران های سیاسی مذکور، عدم پایبندی بریتانیا در قوام نیروهای پیاده نظام و دریایی ایران نیز در این برهه بسیار به دولت مرکزی ایران تضرر وارد ساخت. در فصل دوم، مهمترین بحران های سیاسی در دوران قاجار مورد نظر قرار گرفته است. در این میان، بحران هایی همچون جدایی نقاط ارضی(سیاست تجزیه طلبی ارضی)، مسائل اقتصادی در قالب بانک شاهنشاهی(سیاست های اقتصادی)، مسئله نفت و بحران های منتسب به آن، طراحی و حمایت از جریانات مذهبی ساختگی همچون بهاییت(بنیادگرایی مذهبی) و نهایتا کودتای سوم اسفند را می توان در این خصوص ذکر نمود. هر یک از بحران های سیاسی انگلستان در این دوران، اهداف سیاسی و اقتصادی مهمی برای بریتانیا به همراه داشته است. در این میان به فراخور بحران سیاسی و اهمیتی که در دستگاه امپراتوری بریتانیا ایفا می نمود، ابزارهای مختلفی نیز به کار گرفته می شد. به عنوان مثال، جدایی هرات در قالب تغییر رژیم، تغییر حکومت، چالش های مسالمت آمیز و چالش های خشونت آمیز در الگوی بی ثباتی سیاسی ساندرز را می توان مهمترین بحران سیاسی دوران قاجار قلمداد نمود که بخش های وسیعی از اراضی تحت حاکمیت کشورمان با سعایت بریتانیا از دست رفت. همان طور که در فوق نیز بدان اشاراتی گردید، صرف بررسی رویدادهای منتهی به جدایی هرات از ایران ذیل روش تاریخی قرار می گیرد، لکن بررسی اهداف انگلستان از جدایی مذکور، ابزارهای به کار گیری شده در این خصوص، بازخورد جدایی هرات بر جامعه ایران و دستگاه قاجار و نیز تببین این موضوع که جدایی ارضی در آینده روابط سیاسی ایران و انگلیس نیز می تواند دستاویز بریتانیا در بحران سازی های سیاسی در ایران به شمار رود، در حیطه رویکرد جامعه شناسی تاریخی قرار خواهد گرفت وحتی می توان جدایی هرات را با بهره گرفتن از روش جامعه شناسی تاریخی در بعد خارجی نیز تحلیل نمود. بدین صورت که انگلستان با جدایی هرات از ایران و کنترل مطلق بر این سرزمین، دست سایر رقبای استعماری و امپریالیستی همچون روس های تزاری را به مناطق شرقی ایران کوتاه نمودند.
در فصل سوم، با تغییر رژیم از قاجار به پهلوی اول، برخی دیگر از مهمترین بحران های سیاسی که انگلستان نقش نخست یا حداقل نقشی غیرقابل انکار در بروز و وقوع آن داشته، مورد نظر بوده است. در این میان، گذشته از بحران های دامنه دار در زمینه هایی همچون نفت و بانک شاهنشاهی، نقش انگلستان در ایجاد پلیس جنوب، جنگ های فرهنگی و روانی در ایران با ابزار رسانه ای رادیو بی بی سی، تقابل با انترناسیونالیسم کمونیسم و نازیسم سه بحران سیاسی اند که پیش از این در ایران سابقه فعالیت و بحران سازی نداشته اند و به واقع مخصوص دوران پهلوی اول به شمار می روند. در این بین، بحران های سیاسی ناشی از تقابل با نازیسم که نهایتا منجر به اشغال ایران در شهریور 1320 شد، را می توان بزرگترین بحران های سیاسی انگلستان در آن اوان به شمارآورد. اقدامات منتهی به اشغال ایران در این دوره را ذیل تغییر حکومت و چالش های خشونت آمیز، رادیو بی بی سی و و اقدامات آن را در ذیل چالش های مسالمت آمیز و نهایتا اشغال ایران در شهریور 1320 را ذیل تغییر حکومت تئوری ساندرز قرار گرفته است. در این فصل نیز به سان فصول گذشته از تلفیق روش های تاریخی- جامعه شناسی تاریخی در راستای بررسی و تبیین علل و عوامل منتهی به بحران های مذکور و تاثیر آن برجامعه ایران استفاده شده است. در فصل چهارم، دو بحران سیاسی تاثیرگذار بر جامعه ایران یعنی تغییر حکومت ملی گرایان و کودتای 28 مرداد و نیز جدایی بحرین از خاک ایران که هر دو ذیل چالش های خشونت آمیز و تغییر حکومت دیوید ساندرز قرار می گیرند مورد بررسی و تفحص قرار گرفت. همچنین بررسی ابعاد بحران های مذکور و تاثیرات آن با بهره گرفتن از رهیافت جامعه شناسی تاریخی صورت گرفت. در فصل پنجم، با تغییر رژیم از پهلوی به انقلاب اسلامی، مهمترین تفاوت های ماهوی و عملگرایانه انگلستان نسبت به ایران قبل و پس از انقلاب مورد بررسی قرار گرفت و مهمترین بحران های سه گانه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب حمایت از رژیم بعث عراق و تهییج اعراب در اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران، حمایت از نیروهای گریز از مرکز و معاند در داخل همچون سازمان مجاهدین خلق و نهایتا اتخاذ سیاست های خصمانه در قبال ایران هسته ای و بازخورد آن یعنی تحریم های همه جانبه علیه جمهوری اسلامی که ذیل وابستگی های علمی– فناورانه دوس سانتوس از یک سو و چالش های خشونت آمیز، مسالمت آمیز و حتی تغییر در اجزای اصلی حکومت تئوری ساندرز از دیگر سو می باشد، مورد تفحص علمی قرار گرفت.