میباشد:
«ولا تقتلو النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل…»
۲- آیه ۴۵ سوره مائده که در مدینه نازل شده است. در این آیه خداوند در مقام اخبار از احکام الهی که در تورات نازل شده است مسأله قصاص نفس و اطراف مورد تصریح قرار گرفته است، خداوند میفرماید: ما در تورات بر بنیاسرائیل نوشتیم و فرض و واجب کردیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم، بینی در برابر بینی، گوش در برابر گوش، دندان در برابر دندان و جراحات در برابر هم قصاص میشوند.
«وکتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص…»
هر چند لحن ظاهری آیه صورت اخباری دارد ولی با توجه به آیات بعدی میتوان فهمید که این احکام از زمره احکامی است که مورد تصدیق و تایید شریعتهای بعدی یعنی شریعت مسیحیت و اسلام نیز هست.
۳- آیه ۱۷۸ سوره بقره که باز در مدینه نازل شده و با صراحت و روشنی بیشتر حکم قصاص را بیان میکند. در این آیه و آیه بعدی آن هم به تعیین حکم قصاص و فلسفه وجودی آن توجه شده و هم ترتیب تعادل قصاص بیان شده است، آیه ۱۷۸ میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر باالحر و العبد بالعبد و الانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان ذالک تخفیف من ربکم و رحمه فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم» (مصطفوی، ۱۳۸۲ ص ۱۵)
و آیه ۱۷۹ چنین است:
«و لکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب تعلکم تتقون»
آیه اول متکفل بیان سه نکته است: تشریع حکم قصاص در مورد قتل، تعادل در حق قصاص و یا حق انتقام و در اکتفا به قصاص قاتل، قطع نظر از اینکه قاتل یا مقتول چه جنسیتی دارد یا از چه موقعیت حقوقی و اجتماعی برخوردار است و سرانجام مستحسن بودن عفو و گذشت و صرف نظر کردن از قصاص.
در آیه ۱۷۹ به فایده و فلسفه و حکمت تشریع حکم قصاص اشاره شده که موجب حیات و زندگی مردم است. عموماً این آیه این طور معنی شده که وضع حکم قصاص و کشتن قاتل در برابر مقتول موجب عبرت دیگران است و باعث جلوگیری از هرج و مرج و خودداری بسیاری از افراد از ارتکاب قتل و در نتیجه مصونیت بیشتر جامعه و زنده ماندن افراد و مصونیت آنان از کشته شدن است.
بعضی هم این آیه را با توجه به شأن نزول آن و وضعی که قبل از اسلام بر اعراب جاهلی حاکم بود بدین گونه معنی کرده اند که با توجه به تشریع حکم قصاص که باید فرد قاتل به خاطر ارتکاب قتل کشته شود نه فرد یا افراد دیگری به جای قاتل. این امر خود موجب حیات است و باعث می شود از قطع حیات افراد زیادی جلوگیری شود.
ابوالفتوح رازی در تفسیر خود این بیان را از سدی نقل می کند و میگوید:
«…. سدی گفت مراد آن است که در قصاص حیات است یعنی پیش از اسلام، به یک مرد، ده مرد را بکشتندی بگزاف، گفت من قصاص نهادم بسویه تا به نفس بیشتر از نفس نکشند، پس این قضیه موجب آن بود که در قصاص حیات باشد.»
۱- حکم قرآن در مورد قصاص زن و مرد
چنان که دیدیم آیه ۴۵ سوره مائده به طور مطلق حکم خداوند را در تورات در مورد قصاص نفس بیان کرده است. در آن جان آدمی در مقابل جان آدمی قرار گرفته و برای آن قصاص ذکر شده و تفاوتی هم بین جان انسانی از حیث جنسیت و زن بودن یا مرد بودن گذاشته نشده است، در آیه ۱۷۸ سوره بقره ابتدا اصل حکم قصاص تشریع شده و سپس به عنوان مصادیقی از اجرای قصاص که به معنای معادله و مقابله به مثل در اعمال مجازات است از عبارات: آزاد در مقابل آزاد، برده در مقابل برده و زن در مقابل زن استفاده شده است. منطوق آیه این است که مرد آزاد در برابر قتل مرد آزاد و برده قاتل در برابر برده مقتول و زن قاتل در مقابل زن مقتول قصاص می شود، ولی در مورد قصاص مرد قاتل در برابر زن مقتول و قصاص زن قاتل در برابر مرد مقتول و نیز آزاد در برابر برده و برده در برابر آزاد، منطوق آیه دلالتی ندارد، برخی از این آیه چنین استفاده می کنند که چون تصریح شده مرد آزاد در برابر مرد آزاد و زن دربرابر زن قصاص می شود پس اگر مرد زن را کشت نمی توان او را قصاص نمود، زیرا منطوق آیه دلالتی بر این امر ندارد و از سوی دیگر جان زن با جان مرد برابر نیست بلکه جان زن معادل نصف جان مرد است. بنابراین اگر بخواهیم جان کاملی را در برابر جان ناقص بگیریم باید مابه التفاوت آن را برگردانیم و لذا در صورت قصاص مرد باید نصف دیه پرداخت شود.
اما در صورت قتل مرد به وسیله زن گفته شده با اینکه منطوق آیه دلالتی بر قصاص زن در برابر مرد ندارد این معنی اجماعی است که می توان زن را به خاطر قتل مرد قصاص نمود و آیه هم هر چند تصریح ندارد ولی معنی هم از قتل زن در برابر مرد نکرده است و به علاوه وقتی قاتل را به خاطر قتل فرد نظیر و در پایه خودش بتوان قصاص کرد به طریق اولی وقتی فرد اشرف و برتر از خود را بکشد می توان او را قصاص نمود. به نظر این گروه جواز قصاص زن در برابر مرد با وجود مسکوت بودن آن در قرآن به خاطر عدم منع آن و اجماع فقها بر جواز و اولویت از جهت اشرفیت مرد بر زن قابل توجیه است، ولی قصاص مرد در برابر زن با توجه به مسکوت بودن آن در قرآن و همسان نبودن زن با مرد نمیتواند به طور مطلق قابل توجیه باشد و باید در صورت توسل به قصاص، نصف دیه مرد را پرداخت تا تعادل برقرار شود. گروهی که چنین برداشتی را از این آیه قرآن دارند تفاوت ذاتی ارزشی بین زن و مرد را مسلم دانستهاند و متفاوت بودن حکم قصاص و نیز برخی احکام دیگر همچون نصف بودن دیه زن و وضعیت شهادت او و غیره را نیز بر همین معیار میسنجند. در رابطه با شبههای که حکم عام آیه ۴۵ سوره مائده دربردارد و به طور مطلق نفس را در برابر نفس قرار داده است که این اطلاق همسان بودن جان آدمها را از هر جنسیتی به طور مطلق بیان میکند. نظریههای مختلفی ازطرف فقها صادر شده است برخی گفتهاند آیه مزبور با همین آیه ۱۷۹ سوره بقره نسخ شده است و برای این منظور حتی به حدیثی هم از حضرت علی - علیه السلام- استناد کردهاند که فرموده است آیه ۴۵ سوره مائده حکم قصاص را در تورات بیان میکند که مرد و زن و بنده و آزاد در قصاص مساوی بودند ولی خداوند حکم مقرر در تورات را با آیه ۱۷۹ سوره بقره که آزاد در مقابل آزاد، برده در مقابل برده و زن در مقابل زن قرار دارد نسخ نموده است.
ناگفته پیداست صحت این نظر بسیار مستبعد است زیرا اولاً به احتمال زیاد سوره مائده بعد از سوره بقره نازل شده است، به گفته مفسرین آخرین سوره مفصلی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و ناسخ هست ولی منسوخ نیست. بعلاوه اگر بپذیریم که طبق روایت در تورات زن و مرد از لحاظ قصاص با هم مساوی بودند بسیار بعید به نظر می رسد که در شریعت اسلام این حکم فسخ شود و بین زن و مرد از این حیث تفاوت گذاشته شود. چه این که به هر حال شریعت اسلام نسبت به شرایع پیشین موقعیت زن و حقوق او را ارتقاء داده است. (سروستانی: ۱۳۸۰: ۸۷)
البته در مقابل برخی هم آیه ۴۵ سوره مائده را ناسخ آیه ۱۷۹ سوره بقره که مشعر به تفاوت بین زن و مرد در امر قصاص است دانستهاند.
باید متذکر شد که عموماً فقها در مورد تفاوت وضع قصاص بین زن و مرد به تفاوت ارزش و اعتبار جان زن و مرد تصریح نکرده، بلکه بعضی از آنها مطلب را به گونهای بیان کردهاند که مشعر بر تساوی اعتبار و حرمت جان زن و مرد است ولی لزوم برگرداندن نصف دیه قاتل زن برای قصاص او به خاطر روایات زیادی است که در این زمینه وارد شده و بر این معنی تصریح دارد. مثلاً شیخ طوسی در کتاب مبسوط ضمن بیان این که از شرایط قصاص تکافو و همسان بودن اعتبار جان قاتل و مقتول است، میگوید: هر دو شخص که خونشان همسان و حرمتشان مساوی است قصاص بین آنها جریان دارد و تکافو در خون و تساوی در حرمت، این است که هر یک از آن با دو قذف دیگری حد قذف درباره اش جاری شود. بنابراین اگر مردی مثلاً نسبت زنا به زنی بدهد و او را قذف کند و شاهد نیاورد حد قذف بر او جاری می شود، با معیار فوق معلوم می شود، اعتبار و حرمت زن و مرد یکسان است و اتفاقاً برخی از فقهای اهل سنت با توجه به همین مطلب بر لزوم قصاص مرد در برابر زن بدون پرداخت نصف دیه استدلال کرده اند. ابن قدامه در کتاب المغنی میگوید: زن و مرد دو شخص هستند که اگر هر کدام، دیگری را قذف کند بر او حد جاری میشود بنابراین هر کدام دیگری را به قتل برساند باید قصاص شود، بدون این که لازم باشد چیزی پرداخت گردد.
ولی فقهای شیعه به استناد روایات وارده از ائمه علیهم السلام چنانکه اشاره شد و بعداً هم از آنها بحث خواهد شد بالاتفاق پرداخت نصف دیه را برای قصاص مرد در مقابل زن لازم میدانند.
مفهوم صحیح آیه ۱۷۹ سوره بقره به نظر میرسد از آیه ۱۷۹ سوره بقره نمیتوان تبعیض بین مرد و زن در امر قصاص را استنباط نمود و آیه شریفه مزبور نیز در مقام بیان این مطلب نیست. نسبت ناسخ و منسوخ و یا حتی عام و خاص هم که بعضی ار فقها و مفسرین گفته اند بین آیه مزبور و آیه ۴۵ سوره مائده وجود ندارد و هر دو آیه در یک جهت و با بیان مختلف و در موقعیت بیانی خاص خود در مقام تبیین وجود حکم قصاص در مورد قتل و متعادل بودن آن هستند و با یکدیگر تعارض ندارند. در آیه ۴۵ سوره مائده مطلب به صورت اخبار از حکم موجود در تورات بیان گردیده و در آیه ۱۷۹ سوره بقره با بیان تفصیلی تر بر تشریع حکم قصاص برای مسلمانان تأکید شده است.
تقریباً می توان گفت مفسرین در شأن نزول آیه ۱۷۹ سوره بقره متفق القولند که در بین اعراب جاهلی در زمان و محیط نزول قرآن، قصاص و یا به هر تعبیر بهتر انتقام گیری شناخته شده بود و رواج داشت ولی حد و ضابطه مشخصی برای آن وجود نداشت. چگونگی حل موضوع بستگی به میزان قدرت و عصبیت قبیله قاتل یا مقتول داشت، نه قبیله قاتل حاضر بود او را تحویل دهد و به قصاص برساند و نه قبیله مقتول راضی بود که فقط قاتل را قصاص نماید. و گاه در مقابل یک مقتول دهها نفر به قتل میرسیدند و گاهی هم موافقت نامهای بین طرفین برقرار میشد قبیلهای که قدرت بیشتری داشت مقرر میکرد که در برابر هر
بردهای که از او کشته میشود، آزادی را بکشد و در برابر زنی که به قتل میرسد، مردی را به قتل برساند. اسلام این طریق ناپسند را منسوخ ساخت و با نزول آیه فوق الذکر خواست این حکم را تشریع نماید که در مقابل مقتول قاتل را باید قصاص کرد و نه کس دیگر را خواه آزاد باشد یا برده مرد باشد یا زن. این آیه چیزی بیش از این را نمی رساند و هیچ تعارض و تنافی هم با بیان کلی مذکور در آیه ۴۵ سوره مائده ندارد. از آیات قرآنی هم نمیتوان پست تر بودن و کم ارزشتر بودن جنس زن را نسبت به مرد استنباط کرد و آن را به عنوان یک اصل مسلم تلقی کرد و آیه را با این تلقی معنی نمود.
۲- مبنای روایی
سه دسته روایت در این زمینه وجود دارد که به آنها اشاره مینماییم:
۱- اکثریت فقهای اهل سنت که قصاص مرد را به خاطر قتل زن بدون هیچ شرطی جایز می دانند علاوه بر استناد به ظاهر آیات قرآن که به آنها اشاره شد و اصل یکسان بودن نفوس آدمی اعم از زن و مرد به برخی احادیث و رویه ها نیز استناد می کنند. از جمله از طریق عامل نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ان الرجل یقتل بالمراه» (مرد در برابر زن قصاص می شود) و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مرد یهودی را که دختری را به قتل رسانده بود قصاص کرد. حدیثی نیز از همین طریق از حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرموده است: « اگر مردی زنی را به قتل برساند قصاص می شود».
در منابع اهل سنت حدیث دیگری هم از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده است که فرموده است: اولیای دم زن مقتول می توانند نصف دیه قاتل را بدهند و او را قصاص کنند و می توانند نصف دیه مرد (یعنی دیه زن) را بگیرند. جصاص صاحب کتاب احکام القرآن میگوید: این روایت اخیر که از علی علیه السلام نقل شده روایت مرسل است زیرا هیچ یک از رواتی که این حدیث را نقل کرده خود از او مستقیماً چیزی نشنیده اند.
از طریق شیعه نیز روایتی نقل شده است که علی علیه السلام مردی را که مرتکب قتل عمد زنی شده بود قصاص کرد همچنانکه زنی را به جرم قتل عمدی مردی قصاص نمود. (سروستانی:۱۳۸۰: ۱۲۳)
۲- چندین روایت از طریق شیعه عمدتاً از امام صادق علیه السلام و بعضاً از امام باقر علیه السلام نقل شده که در صورتی مرد به جرم قتل عمدی زن قصاص می شود که نصف دیه او پرداخته شود. در کتاب وسائل الشیعه، حدود ۹ روایت به این مضمون و به طرق مختلف از امام صادق علیه السلام نقل شده است. دو روایت هم به نحو مردد از امام صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام و سه روایت هم از امام باقر علیه السلام با مضمون فوق آمده است. همچنین روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام بدین مضمون نقل شده است: مردی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردند که با چوب خیمه زن حامله ای را به قتل رساند بود، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اولیای دم را مخیر کرد که یا پنج هزار درهم و مقداری هم اضافه به خاطر جنین بگیرند یا پنج هزار درهم به اولیای قاتل بپردازند و او را قصاص کنند. البته برخی از این روایات با اندک تفاوتی در عبارت از یک راوی مثل ابوبصیر یا ابوالعباس از امام صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام نقل شده است یعنی عملاً تعداد واقعی روایات کمتر از آن است که شمرده شده است.
۳- روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مردی مرتکب قتل زنی شد و علی علیه السلام حکم به قصاص ننمود بلکه صرفاً دیه را مقرر نمود.
۴- روایتی هم از امام باقر علیه السلام نقل شده که در مورد زنی که مرتکب قتل عمد مردی شده بود فرمود: باید به قتل برسد و در عین حال ولی او نصف دیه را به خانواده مقتول بپردازد.
دو روایت اخیر مورد توجه و عمل فقها قرار نگرفته است و آنها را بگونه ای تفسیر نموده یا به عنوان روایت شاذ و غیرقابل عمل، طرد کرده اند، ولی عموماً فقهای شیعه به روایاتی که قصاص مرد را در برابر قتل زن با دادن نصف دیه از سوی اولیاء مقتوله مجاز میدانند، عمل کرده و به همین طریق فتوی دادهاند.
در این بررسی کوتاه و نه چندان عمیقی که در این گفتار به عمل آمد، ملاحظه شد که از آیات شریفه قرآن در باب قصاص نمی توان تبعیض و تفاوت بین زن و مرد در مسأله قصاص استنباط کرد، بلکه ظاهر آیه ۴۵ سوره مائده که به طور صریح و مطلق، نفس را در برابر نفس قرار داده تساوی هر دو جنس در این مسئله را می رساند. آیه ۱۷۸ سوره بقره نیز نه منطوقاً و نه مفهوماً تفاوت بین زن و مرد را در امر قصاص نمیرساند، بلکه به شرحی که قبلاً ذکر شد، در مقام محدود کردن قصاص به فرد قاتل، با قطع نظر از جنسیت و حالت بردگی یا آزادی است. همانطور که البته در مورد دیه نیز در قرآن تفاوتی بین زن و مرد گذاشته نشده است. توجیه عقلی و منطقی قابل قبولی نیز برای تفاوت گذاشتن بین زن و مرد در امر قصاص وجود ندارد. روایاتی هم از طرق عامه و شیعه از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام و سیره عملی آنها نقل شده که هر یک از زن و مرد مرتکب قتل عمد دیگری بشوند، قصاص می گردند. اکثر فقهای اهل سنت نیز همین نظر را دارند. از سوی دیگر روایات متعددی از امام باقر علیه السلام نقل شده که قصاص مرد در برابر زن موکول به پرداخت نصف دیه مرد به قاتل یا اولیای او می باشد، اگر این روایات صحیح و تبعیت از حکم آنها برای همه زمانها تعبدی باشد، ناچار باید تفاوت بین مرد و زن را در امر قصاص پذیرفت. ولی از یک سو با توجه به معنای مستفاد از آیات ۱۷۸ سوره بقره و ۴۵ سوره مائده و مخالف بودن این روایات با آیات قرآنی و عدم اطمینان به صحت روایات منقوله و قابل بحث بودن قبول تعبدی روایات و امکان تأثیر مقتضیات زمان از سوی دیگر عمل کردن به این روایات را مشکل می نماید. بنابراین عمل به مفاد آیات قرآنی به شرحی که در فوق ذکر شد، قوی به نظر می رسد.
ب) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قانون گذار ابتدا در سال ۱۳۶۱ و در ماده ۹ قانون مجازات اسلامی و سپس در سال ۱۳۷۰ در ماده ۱۴ قانون مجازات اسلامی، قصاص را چنین تعریف می کند: «قصاص، کیفری است که جانی به آن محکوم می شود و باید با جنایت او برابر باشد». این تعریف به لحاظ عدم انطباق با مفهوم فقهی آن، مورد ایراد قرار گرفت، چرا که: (مرعشی شوشتری:۲:۱۳۶۵)
اولاً– محکومیت از لوازم قصاص است و برابر بودن آن یا جنایت، شرط آن است و نه خود آن و شرایط شیء را نباید در تعریف آن آورد زیرا شرایط هر شیء از خود آن شیء متأخر است؛
ثانیاً– طبق فتوای مشهور فقهاء اولیاء دم بدون مراجعه به حاکم، خود می توانند تحت شرایطی جانی را قصاص کنند و تعریف ارائه شده در قانون شامل این مورد نمیشود؛
ثالثاً– استعمال کلمه «باید» که حکایت از تأکید اراده گوینده است و وجه انشایی دارد، در وضع قانون، معمول و بلا اشکال است ولی در تعریف که وجه اخباری است، معمول نیست؛
رابعاٌ– کلمه «برابر» کلمه ای نارسا برای ادامه مطلب است.
قانون گذار سال ۱۳۹۲ با توجه به این ابهامات در مقام اصلاح تعریف قصاص در قانون مجازات اسلامی برآمد و در ماده ۱۶ می گوید: «قصاص مجازات اصلی جنایات عمدی بر نفس، اعضاء و منافع است که به شرح مندرج در کتاب سوم این قانون اعمال میشود».
اجرای قصاص منوط به پرداخت فاضل دیه است و مادام که پرداخت نشود، اجرای قصاص امکان پذیر
نمیباشد. از این رو در ماده ۴۲۳ قانون مجازات اسلامی مقرر شده: «در هر حق قصاصی اگر بعضی از صاحبان آن، خواهان دیه باشند یا از قصاص مرتکب گذشت کرده باشند، کسی که خواهان قصاص است باید نخست سهم دیه دیگران را در صورت گذشت آنان، به مرتکب و در صورت درخواست دیه، به خود آنان بپردازد».
اهم مواردی که در آنها، اجرای قصاص متوقف بر پرداخت مازاد دیه میباشد به شرح زیر است:
۱- قاتل و مقتول واحد باشند
در ماده ۳۸۲ قانون مجازات اسلامی مقرر شده: «هرگاه زن مسلمانی عمداً کشته شود، حق قصاص ثابت است، لکن اگر قاتل، مرد مسلمان باشد، ولی دم باید پیش از قصاص، نصف دیه کامل او را بپردازد و اگر قاتل، مرد غیرمسلمان باشد، بدون پرداخت چیزی قصاص میشود. در قصاص مرد غیرمسلمان به سبب قتل زن غیرمسلمان، پرداخت مابه التفاوت دیه آنها لازم است».
از این ماده نتیجه گرفته میشود:
اولاً – اگر مقتول، زن و قاتل، مرد باشد برای اجرای قصاص، ولی دم زن باید نصف دیه یک مرد مسلمان را به قاتل بپردازد و لیکن اگر قاتل و مقتول هر دو مرد باشند، هیچ تفاضلی در کار نمی باشد؛
ثانیاً – در صورتی که قاتل، مرد و مقتول، خنثی باشد هرگاه مرد بودن غلبه داشته باشد، ردّی نیست و اگر زن بودن غلبه داشته باشد، در صورتی اولیاء دم زن می توانند قاتل را قصاص کنند که یک چهارم تفاضل دیه را به او رد کنند و اگر خنثی مشکله به تنهایی، زنی را بکشد اولیاء دم زن وقتی میتوانند قاتل را قصاص کنند که یک دوم تفاضل دیه را به قاتل رد کنند؛
ثالثاً– اگر زنی علیه مردی عمداً مرتکب جنایت شود، صاحب حق قصاص نمیتواند افزون بر قصاص، تفاوت دیه مرد نسبت به زن را مطالبه کند (ماده ۴۲۵)؛
رابعاً– اگر مرد غیرمسلمانی، زن مسلمانی را عمداً بکشد، اولیاء دم زن میتوانند قاتل را بدون رد هیچ نوع تفاضلی قصاص نمایند؛
خامساً– کلیه غیرمسلمانان از نظر اسلام در اصل دین یکسان هستند. لذا اگر مرتکب قتل یکدیگر شوند و عمل آنها موجب قصاص گردد، قصاص خواهند شد و در قصاص مرد غیرمسلمان به سبب قتل زن غیر مسلمان، پرداخت مابه التفاوت دیه آنها لازم است. (شامبیاتی: ۱۳۹۲: ۳۱۴)
۲- قاتل، واحد و مقتول، متعدد باشند
(همان:۲۲۰)
قصر وجود : وجود (مشبه محسوس) را به قصر (مشبه به محسوس ) تشبیه نموده است.
وجه شبه: شکوه و عظمت در طرفین تشبیه است و نیز امکان خرابی و نابودی که در هر دو متصّور است.
کتابه :کتبیه ،در اصل همان کتابه است که در فارسی “الف” به “یا” بدل شده است مانند :رکاب و رکیب و اعتماد و اعتمید( در مثنوی) و دوا و دویت و مزاح و مزیح.
کُشانی بدو گفت کویت سَلیح (سلاح) نمی بینم همی جز فسوس و مزیح (مزاح)
(شاهنامه:۵۷۰:۱۹۶۸)
فسوس:مسخرگی
۲-۶۸-تشبیه بلیغ و استعاره ی تبعّیه
دیشب همه شب منزل من کوی مغان بود وز ناله من مرغ صراحی به فغان بود
(همان:۲۲۵)
مرغ صُراحی :تشبیه صُراحی (مشبه مفرد) به مرغ (مشبه به مفرد محسوس) وجه شبه :شکل صُراحی (تنگ گلو باریک شراب) که به شکل مرغ (معمولاً مرغابی) است و مانند مرغ، صدا دارد( بلبله یا قلقل ریزش شراب از گلوی تنگ)
فغان(مستعار):استعاره تبعّیه است از بلبله و قلقل صدای ریزش می از گلوی تنگ صُراحی
۲-۶۹-تشبیه و مضمر،وجه شبه در مشبه اقوی است
آن رفت که هر دم که زبابل زد می لاف چشمم همه در غمزه ی جادوی شما بود
(همان:۲۱۹)
“غمزه جادوی یار"(مشبه ) که نمودار سحر و ساحری است مُضمراً به سحر بابل هاروب بابلی تشبیه شده است شاعر سحر بابلی را تحت الشعاع از غمزه ی جادوی یار می داند بنابراین مشبهٌ به عکس آنکه اقوی و اجلی باشد وجه شبه در مشّبه قوّی تر است و این تشبیه معکوس است .تشبیه مورد نظر از آنجا که در محور هم نشینی نشانه ی تشبیه ندارد، تشبیه مُضمر است.
می دانیم در تشبیه فایده ی تشبیه باید عاید و راجع به مشّبه باشد یعنی از مشبهٌ به وصفی به مشبّه برسد ،در حالی که در تشبیه مُضمر مورد نظر” غمزه ی جادوی یار” را بر” سحر بابلی و هاروت بابلی” ترجیح داده است وَ ماانُزِلَ عَلَی اَلمَلکینِ بِبابِلَ هاروتَ و ماروتَ(۲:۹۶)
و آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت به سرزمین بابل( بین النهرین) نازل شد هاروت بابلی و ماروت در ادب فارسی نماد سحر و جادویند.
۲-۷۰-شبیه مفروق و تفضیل
از عذراش پرده گلبرگ و نسرین می درید وز جمالش آبروی ماه و پروین می فزود
(همان:۲۲۰)
“از” سببی است یکی از معانی” از” ارائه سبب و علت وجودی امری است و” از عذراش” یعنی بوسیله چهره اش
پرده دریدن:(مکنیٌ به و لازم )کنایه از” رسوا شدن و بر ملا شدن راز” است ضمناً اسناد پرده دریده شدن و رسوا شدن به گلبرگ (گلسرخ) و نسرین از باب استعاره مکنیه است و نیز بر” آبروی” (اسناد مجازی)
ماه و پروین افزوده می شد (استعاره مکنیه)
ماه و پروین مستعار منه و “آبرو” قرینه صارفه است.
در هر بیت یک تشبیه آورده شده است و تشبیه از نوع مفروق است چون مشبه ها را بر مشبه ٌبه ها برتری داده است و تشبیهات از نوع تفضیل اند .
۲-۷۱-تشبیه فشرده و استعاره ی مطلقه
در داد شرابی ز لب لعل و مرا گفت در مجلس ما،بی می نوشین نتوان بود
(همان:۲۲۵)
لب لعل:لب را به لعل (مفرد به مفرد) و( محسوس به محسوس)مانند کرده است.
وجه شبه:رنگ سرخ و دل چسبی و دل نشینی مشبه و مشبهٌ به هر کدام به گونه خود.
شراب:استعاره ی مصرحه از بوسه (مستعارمنه)است. لفظ “شراب” مستعار و حقیقت آن در متن استعاره مستعارله است.
جامع :لذت بخشی مشبه و مشبهٌ به که در ژرف ساخت استعاره موجود است (شراب و بوسه)در مصراع دوم” می نوشین” استعاره ی مصّرحه مطّلقه است ،و چه نشانه هایی از قراین و ملایمات.
لب لعل:لب را به لعل (مفرد به مفرد) و( حسی به حسی)مانند کرده است.
وجه شبه:رنگ سرخ و دل چسبی و دل نشینی مشبه و مشبه به هر کدام به گونه خود.
شراب:استعاره مصرحه از بوسه (مستعارمنه)است لفظ شراب مستعار و حقیقت آن در متن استعاره مستعارله است.
جامع :لذت بخشی مشبه و مشبه به که در ژرف ساخت استعاره موجود است (شراب و بوسه)در مصراع دوم می نوشین استعاره مصرحه مطلقه است چه نشانه هایی از قریان و ملایمات.
مشبه و مشبهٌ به هر دو را داراست.
لب ملایم مشبه (بوسه) و” مجلس ما “و صفت” نوشین “از ملایمات مشبهٌ به (شراب)است.
(همان:۲۲۶)
قصد این شاعر کرمانی، ترجیح و برتری دادن نکهت انفاس مُشکین خود “بر” بربوی خوش گیاهان معطّر در طبله “عطار” است امّا ان راه چنان که مشاهده می کنیم به شیوه ای ارائه داده است که محسوس نیست.
از سرِ دار مندیش که در شکر عشق عَلَم نِصرت منصور کردار نبود
(همان:۲۲۶)
و راست و مطابق واقع گفته است که:
سرسبزی شکوفۀ بستان سرای فضل از رشحۀ مقاطر اقلام ما بود
(همان:۲۱۹)
جز این هم نیست که تراوش قلم سمّار و بدیع نگار و صورت آفرین و خیال پرداز خواجو، مایۀ سرسبزی شکوفِه بوستان فضل و ادب بوده است و خواهد بود!
وی در تشبیه مرکّب نیز چونان سایر انواع تشبیه، قلم سمّارو خیال آفرین و ترکیب نگاری دارد:
فتاده بر سمن عارضت دو خال سیاه دو زنگی اند بر اطراف آسمان خفته
کشیده بر چمنی، سایبانی از ابرو دو تُرک مست تو در زیر سایبان خفته
(همان:۵۹۱)
۲-۷۲-تشبیه مقیّد و مرکب
ریحانیان گلشن روی تو بر سمن خطّی به خون لالۀ احمر نوشته اند
(همان: ۱۹۳)
برای خطی سازی رابطه(۳-۱۵) یو و لی(۲۰۰۰) با تعریف یک متغیر مثبت انحرافی استفاده کردند که فرم خطی شده تابع هدف مربوط به زمان به صورت زیر میباشد:
(۳-۲۶)
(۳-۲۷)
تابع هدف (۳-۱۵) مقدار مورد انتظار مجموع زمان در جریان کارها و تغییر پذیری آن را به عنوان هدف اول و هزینه های بکارگیری ماشینآلات(۳-۱۶) را به عنوان هدف دوم بکارگرفته است. محدودیت شماره (۳-۱۷) مطمئن میسازد که هر کار فقط یک بار در هر مرحله پردازش شود.محدودیت (۳-۱۸) نشان دهنده این است که هر ماشین حداکثر می تواند به یک کار تخصیص داده شود و همچنین کدام ماشین می تواند با توجه به توانایی خود بکار گرفته شود. محددودیت (۳-۱۹) تضمین می کند که هر کار بر روی هر ماشین دارای یک کار قبلی و یک کار بعدی است.محدودیت (۳-۲۰) بیان می کند که دو کار همزمان نمی توانند برای یکدیگرد کار قبلی و بعدی باشند. محدودیت (۳-۲۱) و (۳-۲۲) زمان اتمام کارها را محاسبه می کند. محدودیت (۳-۲۳) تضمین می کند که تمامی کارها در یک پشت سر هم از تمامی مراحل عبور کنند.
۳-۴ فازدوم: فاز عملیاتی
زمانی که فاز استراتژیک انجام گیرد و سیستم طراحی شود نوبت به فاز عملیاتی میرسد. در فاز استراتژیک یا طراحی تعداد اپراتورها یا ماشینها در هر دو مرحله برای پردازش حداکثر کارهای موجود در یک دوره مشخص شده است. حال در فاز عملیاتی با توجه به تعداد کارهای موجود در هر دوره به زمانبندی کارها و تعیین توالی کارها بر روی هر ماشین پرداخته می شود.
با توجه به مطالعه موردی بودن این تحقیق در نظر گرفتن یک مسأله دنیای واقعی که مسأله زمانبندی عملهای جراحی در اتاق عمل میباشد، باید حالتهای مختلف عملهای جراحی موجود در یک روز و همچنین در نظر گرفتن تعداد تیمهای مورد نیاز متفاوت، بهترین توالی را برای عملهای جراحی بر روی هر تیم بدست آورد.
۳-۵ روش پیشنهادی برای اجرای فاز عملیاتی
در این تحقیق یک روش مدلسازی ریاضی با در نظرگرفتن معیارهای مهمی که در زمانبندی عملهای جراحی که به وسیله مصاحبه با خبرگان و پزشکان جراح بدست آمده است استفاده می شود. در این تحقیق تابع هدف متشکل از معیارهای مجموع زمان درجریان کارها، میزان خطا و در نظر گرفتن یک تیم برای شرایط اورژانسی است. میزان خطا معیاری است که برای بالانس کردن حجم کاری بر روی ماشینها در این تحقیق استفاده می شود. در واقع معیار میزان خطا اختلاف زمان کاری هر ماشین با میانگین زمانهای بکاری گیری ماشینآلات در هر مرحله است. که هرچه این اختلاف کمتر باشد خط تولید متعادلتر خواهد شد و از ظرفیت ماشینها به طور متعادل استفاده می شود. در بحث عملهای جراحی ممکن است یک بیمار اورژانسی وارد سیستم شود. در این هنگام سیستم باید خالی باشد تا بتواند عمل جراحی را بر روی این بیمار اورژانسی انجام دهد. مطالعاتی که در گذشته بر روی کار ورودی از قبل پیش بینی نشده انجام شده است بیشتر مربوط به سیستمهای تولیدی است که شرایط اورژانسی را ندارد. یکی از روشهایی که در این شرایط استفاده شده است رویکرد واکنشی است.
یکی از کارهایی که اخیرا در این زمینه انجام شده است مر بوط به رحمانی و حیدری (۲۰۱۳) است که از رویکرد پیشگویانه واکنشی استفاده کرده اند و همچنین رحمانی و همکاران(۲۰۱۴) از یک رویکرد واکنشی برای زمانبندی جریان کارگاهی انعطافپذیر ۶ مرحله ای که فقط دو مرحله از آن شامل دو ماشین موازی و بقیه تک ماشین هستند، اسفاده کرده اند. آنها برای زمانبندی کار ورودی جدید ابتدا منتظر میمانند تا کارهایی که در حال پردازشند به کار خود ادامه دهند و سپس برای کارهای باقیمانده و کار جدید مجددا زمان بندی انجام دهند.
در تحقیق پیشرو کار ورودی جدید که همان عمل جراحی می شود با توجه به اورژانسی بودن این کار نمی توان منتظر ماند تا بقیه کارها به پردازش خود ادامه دهند و سپس زمانبندی مجدد انجام گیرد. در این تحقیق از قبل این رویداد غیر منتظره با افزایش قابلیت اطمینان سیستم در نظر گرفته می شود. معیارهای قابلیت اطمینان با توجه به مطالعه موردی در ادامه بیشتر شرح داده خواهد شد.
۳-۵-۱ قابلیت اطمینان
قابلیت اطمینان[۱۰۴] یکی از مهمترین مشخصه های کیفی قطعات، محصولات و سیستم های بزرگ و پیچیده میباشد که در ارزیابی اهداف و بررسی وضعیت فعلی آنها، از نقش و اهمیت شایان توجهی برخوردار است. امروزه این بحث در تمام جنبه های کاربردی بصورت یک اصل و نیاز مبرم مورد پذیرش قرار گرفته و برنامه های جامعی جهت نیل به آن مدون گردیده است. سیستمهای نظامی در این زمینه از همگان پیشی گرفته و رسیدن به مراتب بالایی از قابلیت اطمینان را جزو اهداف اصلی خود قرار داده اند. شاید مهمترین نقش و ویژگی قابلیت اطمینان در حوزه ی کاهش هزینه ها باشد. زمانیکه بازسازی عناصر معیوب، هزینه های بالاسری غیر سودآور را به مجموعه تحمیل می کند و نیز هزینه های تعمیر و نگهداری نه تنها شامل قطعات و نیروی کار، بلکه مواردی همچون حمل ونقل و انبارداری را نیز در بر می گیرد در این هنگام است که الزامات قابلیت اطمینان می تواند به عنوان یکی از اهداف اصلی مورد توجه قرار گیرد.
مطلوب این است که در صورت نیاز به عملکرد درست تجهیزات در مقاطع مختلف، این انتظار بر آورده شود. ولی ممکن است که همواره چنین نباشد و نتوان در سطح مورد نظر، عملکرد مناسبی از آن دستگاه مشاهده کرد. مهندسین شاغل در سیستم، بویژه مهندسین قابلیت اطمینان همواره مقدار زیادی از زمان و سایر منابع خود را صرف رفع این نقیصه و رسیدن به سطح کیفی مطلوب می نمایند. نظر به گستردگی دامنه بحث قابلیت اطمینان و اهمیت آن در تمام مراحل یک پروژه این موضوع دردوره ها و مقاطع مختلف عملی و دانشگاهی در بالاترین سطوح، آموزش داده می شود.
۳-۵-۱-۱ قابلیت اطمینان برای اتاق عمل
در قسمت قبل تعاریف و توضیحات مربوط به قابلیت اطمینان آورده شده است. در این قسمت قابلیت برای اتاق عمل و لزوم بکارگیری آن و همچنین نحوه به کار گیری قابلیت اطمینان توضیح داده خواهد شد.
در حوزه سلامت قابلیت اطمینان از اهمیت بالایی برخوردار است. در مطالعه موردی که در این تحقیق در نظر گرفته شده است در گام اول که مرحله تصمیم استراتژیک است، طراحی اتاق عمل و تعیین تعداد تیمهای بیهوشی در مرحله اول و تعداد تیمهای جراحی در مرحله دوم صورت گرفته است. پس آن سیستم راه اندازی می شود و عملهای جراحی با توجه به توالیهای بدست آمده برای انواع عملهای جراحی شروع به کار می کند.
بعد از گرفتن تصمیم استراتژیک نوبت به تصمیمات عملیاتی میرسد. در گام اول (تصمیم استراتژیک) با توجه به عدم قطعیت زمان انجام عملها، زمانبندی با در نظر گرفتن هدفهای استراتژیک تولید شده است. حال ممکن است در سیستم اتاقهای عمل، عمل جراحی غیر قابل پیش بینی (اورژانسی) نیاز به انجام باشد. در این گونه مواقع نیز باید از قبل تصمیماتی گرفته شود تا سیستم قابلیت پاسخگویی به کارهای جدید را داشته باشد. در حوزه سلامت و زمانبندی اتاقهای عمل این مرحله از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا ممکن است کار ورودی به قدری اورژانسی باشد که احتمال مرگ بیمار نیز وجود داشته باشد. به همین منظور باید از قبل برای چنین اتفاقهای غیرمترقبهای برنامه ریزی کرد. برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی، در این تحقیق از قابلیت اطمینان استفاده می شود.
قابلیت اطمینان در این تحقیق با درنظر گرفتن سه هدف متعادل کردن بار کاری بر روی هر تیم، مجموع زمان اتمام کارها و میزان مشغول بودن یک تیم بخصوص بیان می شود که در ادامه این معیارها و دلایل انتخاب آنها شرح داده خواهد شد.
تمام اطلاعاتی که در این بخش با توجه به آنها به مدلسازی و تعریف مسأله پرداخته شد با توجه به مطالعات میدانی و مصاحبه با خبرگان بهدست آمده است.
معیار اول: بار کاری بر روی هر تیم
در بحث عملهای جراحی، تعداد عملهایی که یک تیم در یک شیف کاری انجام میدهد و همچنین مدت زمانی که این تیم مشغول به کار است از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع هدف اصلی بالانس کرد حجم کار روی تیمها به طوری عملها به طور متعادل بین تیمها تقسیم شود و از تمامی تیمها استفاده لازم به عمل آید.
هرچه تیم جراحی بیشتر مشغول به کار باشد و تعداد عملهای بیشتری در یک شیفت انجام دهد خطای آن تیم نیز بیشتر می شود زیرا افزایش مدت زمان جراحی و افزایش تعدا عملهای جراحی خطای مربوط به تیم جراحی نیز افزایش پیدا می کند. این خطاها می تواند ناشی از خستگی جراحان و تکنسینهای اتاق عمل باشد. همچنین استفادهی مداوم از تجهیزات اتاق عمل درصد خطای این تجهیزات نیز بالا میبرد.
برای نشان دادن تعادل بار کاری بر روی هر تیم معیاری بر مبنای خطا استفاده می شود که مفهوم آن فاصله از میزان تعادل است که باید به حداقل برسد. . این مقادیر از قبل برای هر ماشین تعیین می شود که با توجه به مسأله مورد نظر میتوان از روشهای مختلف بدست آورد.
بعد از معلوم شدن مقادیر میتوان معیار مورد نظر را بیان کرد که عبارت است از:
(۳-۲۸)
عبارت(۳-۳۳) یک عبارت غیرخطی است. برای استفاده در مدل مسأله موجود ابتدا باید به صورت خطی تبدیل شود. خطی شده عبارت (۳-۳۳) عبارت است از:
(۳-۲۹)
«انتخاب موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد . سرمنشأ این انتخاب ، در واقع دغدغه های درونی نویسنده است که او را به سمت انتخاب موضوع سوق می دهد. تا زمانی که وجود یک داستان نویس از دردی ، عشقی ، شخصیتی ، حادثه ای و تصویری و حتی حسی سرشار نباشد ، قلم از او تمکین نمی کند ، در حقیقت انتخاب موضوع ، حاصل پیوند دغدغه های درونی نویسنده با فضای بیرونی تأثیر گذار او است .» (همان،۳۷)
«به طور کلی نویسنده در فرایند آفرینش داستان خواه ناخواه ویژگی های روحی و اخلاقی خود را، دید خود از جهان و جهانیان ، با موضوع عجین می کند و معنایی به آن می بخشد که مبین جهان بینی و خلق و خوی اوست . یعنی مبین خود او ، آشکار کننده درون پوشیده خود اوست .» (ایرانی،۱۳۸۰: ۶۶)
۶-۲-درونمایه
بیشاب در تعریف درونمایه می نویسد : « درونمایه یا مضمون همان اندیشه غالبی است که به طور ضمنی و تلویحی بیان می شود و کل رمان را در بر می گیرد.اندیشه انتزاعی است که رمان از طریق حوادث ،شخصیت ها، روابط و نتیجه پایانی، آن را تجسم می بخشد» (بیشاب،۱۳۸۳: ۴۷۴)
میرصادقی می گوید : « درونمایه، فکر اصلی و مسلط در هر اثری است . خط یا رشته ای که در خلال اثر کشیده می شود و وضعیت و موقعیتهای داستان را به هم پیوند می دهد. به بیانی دیگر ، درونمایه ، عبارت است از جوهر بیان، عمل یا حرکت زیربنایی یا موضوع کلی که داستان تصویر از آنهاست » (میرصادقی،۱۳۷۶: ۱۷۴)
«هسته اصلی هر داستان درونمایه آن است . درونمایه هر داستان نکته مهمی درباره انسان و زندگی او بیان می کند . » (کلارک ، ۱۳۷۸ :۱۹۲)
«صورت اتم ، یا تز داستان آن چیزی خواهد بود که نویسنده می خواهد درباره آنها بگوید . » (یونسی،۱۳۷۹: ۳۰)
«محتوای هر اثر داستانی -یا به طور کلی ، هر اثر هنری -اندیشه و معنای بنیادی و پایدار جاری در تمامی اجزای آن اثر است . محتوا ،تکیه گاه انگیزه اصلی جمیع عمل ها ، عکس العمل ها و جهت دهنده مجموع حرکت هاست ، محتوا، خمیر مایه یا بن مایه داستان است که از خواست واعتقاد خالق اثر سرچشمه می گیرد . » (ابراهیمی،۱۳۷۸: ۱۷۵)
امیرفجر درباره تفاوت موضوع و درونمایه می گوید : «موضوع آن است که در جهان خارج به گونه عینی وجود دارد . درونمایه یا مضمون ، یک چیز کاملاً ذهنی است که در اندیشه شما وجود دارد و دلیلی هم ندارد که همواره مطابق عین باشد. » (حنیف،۱۳۷۹: ۹)
«درونمایه از موضوع به دست می آید و در واقع ، برآینده ی است از موضوع داستان و هماهنگ کننده موضوع با شخصیت ،صحنه و عناصر دیگر داستان. » (پرین،۱۳۶۲: ۵۹)
با توجه به تعاریف درونمایه در بالا که بر اساس نظریات متخصصان فن آورده شد، بدیهی است که درونمایه ، فکر و اندیشه ناظر و حاکم بر داستان و نتیجه عمل کلیه عناصر داستان است و در عین حال هماهنگ کننده و وحدت بخش عناصر داستان است . یعنی ارتباط تنگاتنگی میان درونمایه با سایر عناصر داستانی وجو دارد .
میرصادقی معتقد است «درونمایه مترادف پیام نیست . درونمایه هر اثر ممکن است پیام آن اثر تعبیر شود اما به ضرورت هر درونمایه ای نمی تواند پیام آن اثر باشد . پیام عنصر مشخص اخلاقی است ،جنبه ای مثبت و آموزنده دارد و درونمایه ها ممکن است از این کیفیت برخوردار باشند یا نباشند ، بنابراین خطاست اگر درونمایه را با پیام که رسالت هر اثر تلقی می شود . یکی فرض کرد . به خصوص که درونمایه معدودی از آثار داستانی خصوصیتی ضد پیام دارد . » (میرصادقی،۱۳۷۶: ۱۷۶)
تنها در دو صورت می توان گفت در داستان پیامی وجود دارد :
-
- «هنگامی که نویسنده با جدیت تلاش کرده تا جزء به جزء زندگی را شرح داده یا حقایقی از زندگی را باز گو کند .
-
- موقعی که نویسنده برخی از تصورات یا نظریات خود را درباره زندگی در داستان گنجانیده باشد .»
(پرین،۱۳۶۲: ۵۸)
درونمایه به پنج گروه تقسیم می شود :
-
- «مکانیکی – جسمانی ، که در آن انسان به عنوان ملکول (یافته) مطرح می شود .
-
- ارگانیک یا ترکیبی و بنیانی – آلی ، که انسان را به عنوان پرتو پلاسم مطرح می کند . این نیرو در جلب و تردد و جنس مخالف (زن و مرد )نقش به عهده دارد. مانند داستان هایی که روابط نامشروع میان دو جنس مخالف را مطرح می کند و درباره وفاداری یا عدم وفاداری در زندگی زناشویی بحث می کند .
-
- اجتماعی ، که در آن انسان به صورت گروهی مطرح می شود
-
- نفسانی و فردی ، که انسان را به صورت فرد مطرح می کند
-
- ربانی – خارق العاده ، که در آن انسان به عنوان روح مطرح شده است .» (میرصادقی،۱۳۸۱: ۲۲۶)
۷-۲-لحن
«لحن، شیوه پرداخت نویسنده نسبت به اثر است به طوری که خواننده آن را حدس بزند ، درست مثل لحن صدای گوینده که ممکن است طرز برخورد او را با موضوع و مخاطبش نشان بدهد ، مثلاً تحقیرآمیز، نشاط آور، موقرانه. رسمی یا صمیمی باشد . که لحن نویسنده هم طرز برخورد اوست . لحن شیوه پرداخت یا زاویه دید نویسنده نسبت به موضوع داستانش است .» (میرصادقی،۱۳۷۶: ۵۲۳)
«عنصری که به گوینده امکان می دهد این معانی متعدد را از یک جمله واحد، بدون پس و پیش کردن کلمه ای از آن ، اخذ کند لحن نامیده می شود » (ایرانی،۱۳۸۰: ۲۰۳)
«اثر هنری منثور محروم است از صدای زنده بنابراین ، عنصر لحن نقش تعیین کننده ای در آن دارد . نقش لحن در داستان را می توان مثابه نقشی دانست که نور پردازی در تئاتر دارد و موسیقی متن در سینما. نورپردازی در تئاتر و موسیقی متن در سینما تأثیر عاطفی رویدادها و شخصیت ها را در تماشاچیان، در جهتی که کارگردان مایل است ، افزایش می دهند . لحن نیز در داستان همین نقش را بر عهده دارد .» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۲۵۷)
۸-۲-فضا و رنگ
«فضای داستان، عبارت از شرایط و اوضاع خاصی است که داستان در آن واقع می شود» (یونسی،۱۳۷۹: ۳۷۲)
«فضا، ماده یا ماده گونی است که موضوع در آن جریان می یابد و شخصیت ها در آن زیست می کنند، تا وقایع و حوادث و کل ماجرا آنگونه که نویسنده می طلبد و ضرورت داستانی هم ایجاب می کند، حس و لمس شود.» (ابراهیمی،۱۳۷۸: ۱۳۹)
ببینیم حنیف درباره فضا و رنگ، یکی از عناصر مهم داستان چه گفته است:
«در ادبیات، فضا و رنگ با حالت مسلط مجموعه ای که از صحنه، توصیف و گفت و گو تشکیل می شود، سر و کار دارد و علاوه بر جزئیات جسمانی و روانی آن، مجموعه تاثیر مفروضی بر خواننده را هم در بر می گیرد.» (حنیف،۱۳۷۹: ۱۶۷)
بارت می نویسد «هوایی را (آرام، شوم، شاق و غیره …) که خواننده به محض ورود به دنیای مخلوق اثر ادبی استنشاق می کند، فضا و رنگ می گویند. ممکن است به آن حال و هوا نیز گفته شود، اما نباید آن را با لحن یکی گرفت.» (همان:۱۶۷)
مولف «عناصر داستان» نیز در تعریف فضا و رنگ نوشته است:
«اصطلاح فضا و رنگ یا اتمسفر از علم هواشناسی وام گرفته شده است و برای توصیف تاثیر اثر خلاقه ای از ادبیات یا نمونه های دیگری از هنر به کار برده می شود. فضا و رنگ با حالت مسلط مجموعه ای که از صحنه، توصیف و گفت و گو آفریده می شود، سر و کار دارد. فضا و رنگ هم شامل جزئیات مادی و عینی و هم ریزه کاری های روانی و ذهنی مجموعه است، همچنان که تاثیر مورد نظر بر خواننده را در بر می گیرد، واکنش های عاطفه ای را که از او انتظار می رود را نیز در بر می گیرد»(میرصادقی،۱۳۷۶: ۵۳۱)
۹-۲-گفت و گو:
« گفت و گو، به معنای مکالمه و صحبت کردن با هم و مبادله افکار و عقاید است و در داستان، داستان منظوم، نمایش نامه و … به کار می رود، به عبارت دیگر، صحبتی که میان شخصیت ها یا به طور گسترده تر، آزادانه در ذهن شخصیت واحدی در هر اثر ادبی صورت می گیرد، گفت و گو نامیده می شود.» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۲۵۵)
گفت و گو ممکن است میان دو شخصیت یا بیشتر صورت گیرد یا تنها در ذهن شخصیت واحدی تحقق پیدا کند. در صورت اخیر، تک گویی درونی خوانده می شود. (حنیف،۱۳۷۹: ۱۵۹)
«گفت و گو در داستان یکی از عناصر مهم است. پیرنگ را گسترش می دهد، درونمایه را به نمایش می گذارد، شخصیت ها را معرفی می کند و عمل داستانی را پیش می برد.» (همان: ۱۵۹)
۱۰-۲-کنش و حادثه
«عمل یا عمل داستانی یا کنش، رشته حوادث و وضعیت و موقعیت هایی است که به موضوع داستان، چه روایتی،چه نمایشی چه منظوم و چه منثور شکل می دهد و این رشته حوادث با هم پیرنگ را به وجود می آورد.» (میرصادقی،۱۳۸۱: ۶۶)
بیشاب می نویسد « عمل داستانی، حادثه ای است که عمداً مجزا می شود و در کانون توجه دقیق قرار می گیرد. زبان نیز باید واضح و دقیق باشد. در این حالت جای چندانی برای تصویر پردازی نیست و فرصت بسیار کمی برای درون نگری یا بیان افکار و توضیحات عالمانه وجود دارد، خواننده نیز با تجربیات و تخیلی شبیه تجربیات و تخیل نویسنده به وسط صحنه می آید و جای خالی تمام توضیحات احساسی یا ذهنی را که نویسنده برای حفظ سرعت داستان، از داستان خود حذف کرده پر می کند.» (بیشاب،۱۳۸۳: ۲۱۹)
«حادثه، واقعه، رویداد، رخداد و پیش آمد واحدی است از عمل داستانی. حادثه از برخورد یا جابه جایی دست کم دو چیز یا دو نیرو یا اتحاد و تغییر دو چیز و دو نیرو با هم به وجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت، پیرنگ را به پیش می برد.» (ابراهیمی،۱۳۷۸: ۱۴۰)
جمیز، در تعریف حادثه می گوید: «شخصیت چیست. به جز آنکه حادثه تعیین می کند؟ حادثه چیست به جز شرح و تصویر شخصیت؟ نقاشی و رمانی وجود دارد که شخصیت نداشته باشد؟ چه در هر یک از این دو می جوییم و چه در آن پیدا می کنیم؟ این حادثه ای برای زنی است که با دست تکیه داده بر میز، بر می خیزد و به طرز خاصی به تو نگاه می کند. اگر این حادثه نباشد، مشکل بتوان گفت که چه چیزی دیگری است.»
(میرصادقی،۱۳۸۸: ۹۱)
۳-۸-۲ فریدمن آزمون[۳۷]:
در این تحقیق جهت رتبه بندی شاخصها و عوامل از آزمون فرید من استفاده شده است. آزمون فریدمن برای مقایسه چندین جامعه وابسته مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع آزمون فریدمن جانشین ناپارامتریک آزمون تحلیل واریانس دوعاملی میباشد که هیچ فرض خاصی برای استفاده از این آزمون وجود ندارد. با توجه سطح مقیاس سنجش شاخصهای مربوط به مدل سه شاخگی که از نوع رتبه ای می باشند و عدم آگاهی از چگونگی توزیع و واریانس جامعه آماری، آزمون ناپارامتریک فریدمن به جانشین پارامتریک آن، یعنی تحلیل واریانس دوعاملی ترجیح داده شده است. آزمون مذکور نیز، مثل سایر آزمون های ناپارامتریک از رتبه داده ها در محاسبه آماره آزمون و تحلیل متغیرها استفاده می نماید.
۳-۸-۳ مدل یابی معادلات ساختاری:
فرایند مدل یابی معادلات ساختاری شامل یکسری گام هایی است که به محقق توصیه میشود، حتماً به طور متوالی (پی در پی) از این گام ها پیروی کند. این گام ها عبارتند از؛
بیان مدل
تخمین مدل
اصلاح مدل
آزمون فرضیه
تفسیر مدل
ابلاغ یا نوشتن گزارش تحقیقاتی
مدلسازی معادلات ساختاری با بیان یک مدلی که می خواهد تخمین زده شود، شروع میشود. اگر چه واژه مدل و بیان مدل ممکن است برای بسیاری از افراد مشخص نباشد ولی در ساده ترین سطح، یک مدل یک عبارت آماری درباره روابط میان متغیرهایی است. این مدل ها در زمینه رویکردهای تحلیلی مختلف، اشکال مختلفی به خود می گیرند. این مرحله شامل فرمول بندی یک عبارت درباره یک مجموعه ای از پارامترها است. این پارامترها در زمینه مدلسازی معادلات ساختاری، ماهیت روابط میان متغیرها را نشان می دهد. در مدلسازی معادلات ساختاری، اندازه و علامت این پارامترها تعیین میشود، این پارامترها به دو دسته ثابت و آزاد تقسیم می شوند(آذر،معماریان، ۱۳۷۳).
پارامترهای ثابت شده، پارامترهایی هستند که از داده های تحقیق محاسبه نمی شوند و ارزش آنها معمولاً با صفر ثابت میشود. پارامترهای آزاد، پارامترهایی هستند که از روی داده ها تخمین زده می شوند و محقق معتقد است که این پارامترها دارای مقادیر غیر صفر هستند.الگوی پارامترهای ثابت و آزاد در مدل معادلات ساختاری، جزء اصلی و عمومی مدل معادلات ساختاری را تعریف می کند:(حیدری،۱۳۸۴)
-
- مدل اندازه گیری:جزیی از مدل معادلات ساختاری است که طی آن متغیرهای مکنون مشخص می شوند. متغیرهای مکنون، متغیرهای غیرقابل مشاهده ای هستند که به وسیله کوواریانس میان یک یا چند شاخص نشان داده می شوند. متغیرهای مکنون بیانگر یکسری سازه تئوریکی هستند که مانند مفاهیم انتزاعی که مستقیماً قابل مشاهده نیستند و از طریق سایر متغیرهای قابل مشاهده، ساخته و مشاهده می شوند. مثال هایی از این متغیرهای مکنون شامل؛ خود مفهومی، افسردگی، طبقه اجتماعی و…. می باشند.
-
- مدل ساختاری:یک جزء از مدل معادلات ساختاری است که روابط میان متغیرهای مکنون و متغیرهای مشاهده شده را نشان می دهد، البته این متغیرهای مشاهده شده، شاخصهای متغیرهای مکنون نیستند. رگرسیون چندگانه در واقع یک مدل ساختاری بدون متغیرهای مکنون است و فقط به یک پیامد جداگانه محدود میشود. هنگامی که این دو مدل با هم ترکیب می شوند، یک مدل آماری جامعی را منجر میشود که می تواند برای ارزیابی روابط بین متغیرهایی که دارای خطای اندازه گیری هستند، مورد استفاده قرارگیرد. در شکل شماره ۳-۱ یک مدل معادلات ساختاری کامل که شامل مدل اندازه گیری و مدل ساختاری است، نشان داده شده است. علامت ٭ نمایانگر پارامترهای آزاد و عدد ۱ نمایانگر پارامترهای ثابت شده در مقدار یک است ( حیدر علی ،۱۳۸۴،صص ۸۵-۸۰).
در تحقیق حاضر از روش مدل معادلات ساختاری کامل که در شکل ۳-۱ نشان داده شده است استفاده
خواهد شد.
به منظور بررسی برازندگی مدل های معادلات ساختاری، انواع گوناگونی آزمون برازندگی ایجاد گردیده که همواره در حال مقایسه، توسعه و تکامل اند، اما هنوز درباره حتی یک آزمون بهینه نیز توافق همگانی وجود ندارد. در نتیجه، مقاله های مختلف شاخصهای مختلفی ارائه کرده و نگارش های مشهور برنامه مدل معادلات ساختاری نیز تعداد زیادی از شاخصهای برازندگی ارائه می دهند. لذا در جدول ۳-۴ برخی از قواعد سرانگشتی برای ارزیابی معادلات ساختاری( اسچیرمل و همکاران، ۲۰۰۳،ص ۵۵) که در میان اکثریت صاحب نظران مورد توافق و پذیرش واقع گردیده، ذکر شده است. در تحقیق حاضر جهت بررسی برازندگی مدل پیشنهادی از این قواعد استفاده شده است.
[۳۸]
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل اطلاعات
۴-۱ مقدمه:
تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلیترین و مهمترین بخشهای هر پژوهشی محسوب میشود. دادههای خام با بهره گرفتن از فنون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار میگیرند. دادههای مربوط به نمونه آماری این پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است که فرایند تحلیل آنها در این فصل انجام گردیده است. در بخش اول به کمک آمار توصیفی به توصیف و تبیین دادههای جمعیتشناختی از جمله؛ جنسیت، سن، سمت سازمانی، سابقه خدمت، سطح تحصیلات و دادههای اختصاصی در مورد نمونه آماری پرداخته میشود.
در بخشهای دوم و سوم، فرضیههای مربوط بهتأثیر هر یک از عوامل سهگانه در کاهش خطاهای انسانی در عملیات مالی با بهره گرفتن از آزمون تکنمونهای تی مورد آزمون قرار میگیرد. همچنین، بهمنظور اولویتبندی هر یک از شاخصها و عوامل از آزمون فریدمن استفاده خواهد شد. و در نهایت براساس نتایج بهدست آمده از اولویتبندی عوامل و با بهره گرفتن از مدل کامل معادلات ساختاری مدلی جهت بررسی تأثیر هریک از عوامل سهگانه هم پیشنهاد میشود و سه فرضیه مطرح و با بهره گرفتن از آزمون تکنمونهای تی و نرمافزار لیزرل فرضیههای مدل پیشنهادی مورد آزمون و تجزیه و تحلیل آماری قرار میگیرد.
بخش اول: توصیف دادههای جمعیتشناختی و عمومی
در این بخش وضعیت توزیع دادههای پژوهش برحسب متغیرهای جمعیتشناختی، در جدول شماره ۴-۱ نشان داده شده است.
۴-۲-۱توزیع جنسیت افراد در نمونه آماری
براساس جدول و شکل ۴-۱، مشخص میگردد که جنسیت افراد موجود در نمونه جمع آوری شده بهطور یکسان در نمونه توزیع شده است، طوریکه هر یک از گروهها در حدود نیمی از حجم نمونه را بهخود اختصاص دادهاند.
۴-۲-۲توزیع سطح تحصیلات افراد در نمونه آماری
براساس جدول و شکل ۴-۲، مشخص میگردد که اکثریت افراد موجود در نمونه جمع آوری شده دارای تحصیلات کارشناسی بوده، بهطوریکه این گروه بیش از ۵۰ درصد از حجم نمونه را به خود اختصاص داده است.
۴-۲-۳ توزیع سمت سازمانی افراد در نمونه آماری
براساس جدول ۴-۳، مشخص میگردد اکثریت افراد موجود در نمونه جمع آوری شده، دارای سمت کارشناس بوده، بهطوریکه این گروه بیش از ۵۰ درصد از حجم نمونه را به خود اختصاص دادهاست. همچنین، سمت کارشناس ارشد، کارمند و مدیر- رئیس در اولویتهای بعدی قرار دارند.
۴-۲-۴ توزیع سن افراد در نمونه آماری
براساس جدول و شکل ۴-۴، مشخص میگردد؛ کوچکترین فرد دانشگاه در نمونه جمع آوری شده دارای ۲۵سال سن و مسنترین فرد دارای ۵۶ سال سن بوده، که دارای اختلاف سنی ۳۱ سال در نمونه آماری میباشند همچنین، متوسط سن افراد سازمان در نمونه آماری حدود ۳۷ سال (متولد ۱۳۵۱) و همچنین بیشترین فراوانی در شکل ۴-۴ نمودار هیستوگرام سن افراد در نمونه جمع آوری شده مربوط به افراد دارای ۴۰ سال سن میباشد. ۲۵% افراد کمتر از ۳۳ سال سن، ۲۵% دیگر افراد بیش از ۴۰ سال سن و باقی افراد (۵۰%) در میان این دو حد قرار دارند.
۴-۲-۵ توزیع سابقه خدمت سازمانی افراد در نمونه آماری
براساس جدول و شکل ۴-۵، مشخص میگردد؛ کمترین سابقه خدمت سازمانی افراد ۱ سال و بیشترین سابقه خدمت افراد ۳۲ سال بوده که دارای دامنه ۳۱ سال در نمونه آماری میباشد. همچنین متوسط سابقه خدمت افراد در نمونه آماری حدود ۱۳ سال و همچنین بیشترین فراوانی مربوط به افراد دارای سابقه خدمت ۱۰ سال میباشد. ۲۵% افراد کمتر از ۱۰ سال سابقه (چارک اول)، ۲۵% دیگر افراد بیش از ۱۶ سال سابقه (چارک سوم) و باقی افراد در این میان قرار دارند.
بخش دوم: آزمون فرضیههای پژوهش:
۴-۳-۱ آزمون تکنمونهای تی
در این تحقیق جهت آزمون فرضیهها از آزمون تکنمونهای تی استفاده شده است. در این بخش توضیحاتی در مورد این روش آزمون آماری داده میشود.
آزمون تی، توزیع یا در حقیقت خانوادهای از توزیعها است که با بهره گرفتن از آنها فرضیههایی را درباره جامعه براساس نمونهای از آن، آزمون میکنیم. اهمیت این آزمون در آن است که پژوهشگر را قادر میسازد با نمونههای کوچکتر اطلاعاتی درباره جامعه بهدست آورد. این آزمون شامل خانوادهای از توزیعها است (برخلاف آزمون z) و اینگونه فرض میکند، که هر نمونهای دارای توزیع مخصوص به خود است، که شکل این توزیع از طریق محاسبه درجات آزادی مشخص میشود. بهعبارت دیگر، توزیع تی تابعی از درجات آزادی است و هر چه درجات آزادی افزایش پیدا کند به توزیع طبیعی نزدیکتر میشود. خود درجات آزادی نیز تابعی از اندازه نمونه انتخابی هستند. هر چه تعداد نمونه بیشتر باشد بهتر است. از آزمون تی میتوان برای تجزیه و تحلیل میانگین در پژوهشهای تک متغیری یک گروهی و دو گروهی و چند متغیری دو گروهی استفاده کرد.
در این بخش، براساس نتایج حاصل از آزمون تی، میزان مؤثر بودن هر یک از شاخصهای موجود در مدل سه شاخگی (ساختاری، رفتاری و محیطی) با مبنای یک معیار (بیش از ) ۳ مورد بررسی قرار می گیرد.
مراحل بررسی بهترتیب شامل؛ آمادهسازی دادهها برای آزمون، تعیین مقدار آماره آزمون، محاسبه مقدار
P-Value و مرحله تصمیمگیری برای پذیرش یا رد فرضیه، میباشد.
فرمول محاسبه آماره آزمون مطابق فرمول شماره ۴-۱ است.
که در این فرمول داریم:
ֿx: میانگین مشاهده شده در نمونه آماری
µ: میانگین مفروض در جامعه آماری
s: انحراف معیار نمونه آماری
n: حجم نمونه جمع آوری شده
۴-۳-۲ آزمون فرضیه اول:
براساس مدل سه شاخگی، سه فرضیه جهت بررسی سه عامل ساختارـ رفتارـ زمینه طرح شد و برای آزمون میزان مؤثر بودن هر یک از عوامل، از آزمون تکنمونهای تی استفاده شد.
فرضیه اول در جدول ۴-۶ نشان داده شده است.
جدول ۴-۶: فرضیه اول پژوهش