(مروان بن ابی حفضه؛ بی تا: ۲۳۹)
ترجمه
۱-آیا برای سپیدی صبح که روشنایی خود را آشکار نموده است، حجاب و پرده تاریکی از ظلمت شب پرده پوش است.
۲- آیا جایگاهی برتر از آنچه که بدان دست یافتی بر عهده گرفتی خدا کند از آنچه که میترسی به سرت بیاید.
ملاحظه میکنیم که شاعر صیغه (لا اَفْلَحْتَ) را به کار برده است و آرزو میکند که ابن داوود هیچگاه روی سعادت و خوشی نبیند، شاید این وزیر به جایگاهی والا در دولت عباسی رسیده است و خواهان جایگاه بالاتر بوده است، بنابراین شاعر زیاده طلبی او را برتر از آنچه که به او داده شده است نمیپسندد و برای ما مشخص میشود که کارهای انسان همچون سپیدی صبح نمایان میشود و تاریکی شب نمیتواند مانع پدیدار شدن آن شود این کنایه است از پنهان کردن کارهای زشت، او یک اسلوب عقلی قانع کننده را به کار برده تا احساسات فرد پذیرنده را برانگیزد و از طریق این استدلال عقلی در او اثر بگذارد و این که اگر از شرهم خود را دور کند دچارش میشود.
شاعر علی بنجهم(وفات ۲۴۹ هـ ) در دعا علیه وزیر احمد بن ابیداود میگوید:
۱-وَ اِذا تَبَسَّمَ ضاحِکاً شَبَّهَتهُ
۲- لا اَصْبَحَتْ بِالْخیرِ عَینُ أبْصَرَتْ
شَرْقاً تَعْجَّلَ شُرَبُه مَزُوودا
تِلْکَ الْمناخِرَ وَ الثنایا السَّودا(علی بن جهم؛ ۱۹۵۹: ۱۲۶)
ترجمه
۱-زمانی که او خندان لبخند میزند او را به شرق تشبیه میکنم که رو به افول و نابودی میرود.
۲- خدا کند چشمی که آن بینیها و دندانهای سیاه مرا خیر نبیند.
شاعر علیه وزیر دعا میکند به این که مردم هیچ گاه او را در حالت خوشحالی نبینند، زیرا که او وزیری نیرنگ باز است که در پس پرده این لبخندش، شر و کینه را پنهان میکند. شاعر علیه او دعا میکند و نهانیهای درونی وزیر را فاش میکند، بنابراین احساسات خود را در قالب این شعرها بیان میکند تا ابزاری باشد برای دعا علیه این وزیر شر باشد.
شاعران در دعا علیه خلفا و رجال دولتی به عمد از این ساختار زبانی استفاده میکردند.
شاعر سید حمیری (وفات ۱۸۷ هـ )خلیفه ابو جعفر منصور را مدح میکند و ابیاتی از دعا علیه قاضی القضات بصره سوار بن عبد الله عنبری به آن میافزاید و میگوید:
۱-یا اَمینَ اللهِ یا مَنْـ
۲- اِنَّ سَوارَ بْنِ عَبْدُالـ
۳- فَاَکْفِنیهِ لا کَفاهُ الـ
صُور یا خَیرَ الْوَلاهِ
لهِ مِنْ شَّرِ القَضاهِ
لهِ شَّرُ الطارِقاتِ(سید حمیری؛ ۱۴۲۰: ۶۰)
ترجمه
۱-ای امین الهی، ای منصور، ای بهترین والی و حکمروا.
۲- همانا سوار بن عبدالله از بدترین قاضیان است.
۳- مرا از شر او نجات بده که خدا او را از شر حوادث کوبنده قیامت نجات ندهد.
شاعر، قاضی را این گونه وصف میکند که او از بدترین قاضیان است، و علیه او با صیغه(خداوند او را از شر حوادث کوبنده قیامت نجات ندهد) دعا میکند، و فعل را از شکل مثبت آن به شکل منفی تغییر داده است، برای درخواست شر نسبت به، این که شبانه دچار هلاکت و نابودی و گرفتاریهای روزگار گردد، او میان (مرا از شر او حفظ کن) و (خداوند او را از گرفتاریهای دوران نجات ندهد) جمع کرده است. این جمع میان لفظ و ضد آن از طریق آوردن (لا) بر سر فعل دوم، بیانگر خشم و نفرت او از قاضی است، و این خشم انقلابی از طرف شاعر علیه قاضی ادامه دارد و در جایی دیگر میبینیم که باز هم ضد او دعا میکند:
لا قَدَّس اللهُ روُحاً کانَ هَیْکَلهُا
لَقَدْ مَضَتْ بِعَظیمٍ الْخِزْیِ وَ العارِ