۲- روسیه گرفتار جنگ با عثمانی بود و نمی خواست روابط دو کشور در چنین موقعیتی تیره گردد.
۳- روسها همچنین درگیر مشکل بالکان بودند و فرصت رسیدگی به مسائل شرق را نداشتند.
۴- گریبایدوف از روشنفکران و آزادی خواهان و عضو گروه «دکابریست ها» بود. در واقع، تزار برای دور نمودن او از محیط سیاسی پایتخت، وی را به ایران فرستاده بود و از این رو در مورد قتل او عکس العمل نشان نداد. نیکلای تزار روسیه، در پاسخ هیات ایرانی که برای عذرخواهی قتل گریبایدوف به دربار او رفته بود اظهار داشت: «من برای همیشه این واقعه شوم را فراموش میکنم.» او زمانی که فهمید شاه ایران در تعقیب قاتلین گریبایدوف است از حدود ۲ میلیون تومان باقیمانده بدهی ایران بابت غرامت جنگ نیز صرف نظر کرد. (پیشین، صص ۳۳ و ۳۲) به تدریج و با توسعه روابط تجاری ایران و روسیه دست سایر کشورهای اروپایی از بازارهای ایران کوتاه شد. گسترش روابط تجاری دو کشور همسایه حسادت رقیب روسیه یعنی انگلیس را برانگیخت و آنها که نمی توانستند در نزدیکی مرزهای هندوستان دولت قدرتمندی را مشاهده کنند، مسئله هرات و جدایی افغانستان را از ایران ایجاد کردند.
پس از خاتمه جنگ با روسیه عباس میرزا با دستور سرکوب یاغیان افغانستان به حکومت خراسان منصوب شد. روسیه در امر سرکوبی یاغیان، ایران را به پشتیبانی خود امیدوار ساخت. هدف روسیه این بود که با تسلط کامل ایران بر شهرهای هرات، قندهار و کابل (که دربهای ورود به هندوستان محسوب می شدند) در آن مناطق نفوذ کرده، در مواقع لزوم هند را تهدید کند. انگلستان از این امر به وحشت افتاد و سعی در خنثی کردن فعالیتهای روسیه و ایران داشت. در حقیقت می توان گفت جنگ بین ایران و افغانستان مبارزه میان ایران و انگلستان و یا به عبارت صحیح تر درگیری بین انگلیس و روسیه برای کنترل آسیای مرکزی بود.
مسئله افغانستان نیز در نهایت با تهدید بنادر جنوبی ایران توسط انگلستان به نفع آن کشور تمام شده و افغانستان برای همیشه از ایران جدا گردید. بدین ترتیب، در طول قرن ۱۹ و دو دهه قرن ۲۰ ایران صحنه رقابت سیاسی و کشمکش میان دو کشور مزبور بود. انقلاب اکتبر روسیه و کودتای سوم اسفند در ایران توانست به این ستیز خاتمه دهد. در دوران سلطنت محمد شاه روسها به طور کامل دربار ایران را در اختیار داشتند. پس از روی کار آمدن ناصرالدین شاه، دوره صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر تنها زمانی بود که دست دو کشور روس و انگلیس از دخالت در امور ایران کوتاه شد. . (پیشین، ص۳۴)
این استقلال دیری نپایید و با روی کار آمدن میرزا آقاخان نوری نفوذ انگلیسی ها رو به فزونی گذاشت. در دوره مظفرالدین شاه انگلستان با نقشی که در انقلاب مشروطه بازی کرد در موقعیتی برتر قرار گرفت. با روی کار آمدن محمد علی شاه کفه ترازوی سیاست ایران به نفع روسها سنگینی کرد زیرا شاه کاملا تحت نفوذ آنها و مخالف مشروطه بود. روسها در جریان استبداد صغیر نقش فعالی بازی کردند.
به پشت گرمی آنان و به دستور شاه و آتش لیاخف روسی مجلس به توپ بسته شد و دوران استبداد صغیر آغاز گردید. البته ناگفته نماند که در تمام این مدت مناسبات تجاری ایران و روسیه ادامه داشت. علیرغم رقابت روس و انگلیس در سیاست داخلی ایران، دو کشور در برابر قدرت یافتن آلمان و اتحاد با عثمانی منافع مشترکی یافته، به هم نزدیک شده و اختلافات خود را در مورد ایران حل کردند. دو کشور روسیه و انگلستان به موجب قرارداد معروف ۱۹۰۷م. که در سن پترزبورگ امضا شد، ایران را میان خود تقسیم کردند. در آوریل ۱۹۰۹م. و به دنبال پیشروی قوای عثمانی به داخل خاک ایران، روسیه نیز به بهانه حفظ منافع خود وارد آذربایجان شد و تا تبریز پیش آمد. همچنین برای بازگرداندن محمدعلی شاه به تخت سلطنت دوبار تلاش کرد که به نتیجه نرسید.(پیشین، ص۳۵)
اولتیماتوم روسیه به ایران برای اخراج مورگان شوستر امریکایی از نکات مهم روابط دو کشور در این دوره می باشد. مجلس شورای ملی اولتیماتوم را نپذیرفت و قوای نظامی روسیه بار دیگر وارد ایران شد. تبریز پس از یک مقاومت دلیرانه توسط آنها اشغال شد و ۸ تن از جمله ثقهالاسلام تبریزی رهبر محبوب مردم به دست سالدات های روسی در سال ۱۲۹۰ ش. اعدام شدند. روسها تهدید کردند که تهران را اشغال می کنند. هر چند صمصام السلطنه بختیاری، نخست وزیر وقت با انحلال مجلس و اخراج شوستر عملا اولتیماتوم را پذیرفت ولی روسها به اعمال تجاوز گرانه خود ادامه داده و این بار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) را به توپ بستند.
هنگام شروع جنگ جهانی اول حدود ۷۰۰۰ سرباز روسی در ایران حضور داشتند. این تعداد در اواخر سال ۱۹۱۴م. به ۷۰۰۰۰ نفر رسیده بود که صفحات شمال و شمال غربی ایران را به طور کامل در اشغال خود داشتند. جنگ عثمانی و روسیه در خاک ایران سالها ادامه داشت و خسارات عمده ای به شهرهای کشور ما وارد کرد. در نهایت نیروهای روسی در اواخر بهار ۱۹۱۸ ایران را تخلیه کردند. (پیشین، صص ۳۶-۳۵)
۲-۱-۳) دوره کمونیسم در شوروی و تأثیر آن در دوره پهلوی در ایران :
پس از انقلاب اکتبر در روسیه، ایران اولین کشوری بود که حکومت جدید بلشویکی را به رسمیت شناخت. روسیه هم رسماً الغای قراردادهای ۱۹۰۷، ۱۹۱۵ و امتیازات ناشی از آن را اعلام کرد. در این زمان نخست وزیر ایران وثوق الدوله عاقد قرارداد ۱۹۱۹ که به طرفداری از انگلیس معروف بود، حاضر به برقراری روابط با روسیه و پذیرش کالو میتسوف سفیر رسمی آن دولت نشد و در جهت تقویت نیروهای ضد انقلاب روسیه تلاش نمود. سفیر مذکور در نهایت به دست همین نیروها اسیر و تیرباران گردید. دولت بلشویکی به عنوان اعتراض، سفارت ایران را در مسکو تعطیل کرده و عملا روابط دو کشور قطع شد. (پیشین، ص۳۶)
اوایل سال ۱۹۲۰، روسها در تعقیب قوای ضد انقلابی از دریا و خشکی وارد گیلان شده بخش اعظم آن را تصرف کردند. اشغال خاک ایران مدتها ادامه داشت. هنگامی که بر اثر مقاومت مردم در مقابل نیروهای اجنبی به آنان خسارت وارد می شود، روسها خواستار تشکیل کمیسیون و پرداخت غرامت از طرف ایران می شوند. این جریان مصادف با نهضت میرزا کوچک خان بود. در همین دوران مذاکراتی میان دو کشور جریان داشت که در فوریه ۱۹۲۱م. منجر به امضای قراردادی شد. این قرارداد شامل ۲۶ ماده بود و براساس آن روسیه تمام معاهدات و قراردادهای دولت تزاری را با ایران بی اعتبار اعلام نمود. لیکن علیرغم لغو کاپیتولاسیون که از مواد اصلی قرارداد ترکمن چای بود، از سرزمینهایی که بر اساس قراردادهای گلستان و ترکمن چای به اشغال روسها در آمده بود، سخنی به میان نیامد. قرارداد که در مسکو نوشته شد، بلافاصله توسط دولت روسیه امضا گردید ولی تائید آن توسط مجلس ایران یک سال به طول انجامید. سیاسیون ایران به حق، نگران بند ۶ قرارداد بودند. در این بند روسیه به خود حق داده بود که در مواقع لزوم قشون نظامی وارد ایران نماید. از طرفی دیگر، نیروهای روسی هنوز شمال ایران را در اختیار خود داشتند. پس از مذاکرات فراوان، روسها ایران را تخلیه کردند و قرارداد بدون تغییر عمده ای به تصویب مجلس ایران رسید. یکی از اولین نتایج این قرارداد سرکوب نهضت جنگل توسط قزاقهای ایرانی به فرماندهی رضاخان بود که با موافقت کامل دولت بلشویکی انجام گرفت. (پیشین، ص۳۷)
پس از اینکه رضا خان به ریاست موقت مملکت انتخاب شد، روسیه دومین کشوری بود که به فاصله یک روز پس از انگلستان حکومت او را به رسمیت شناخت. رضا خان برای غلبه بر رکود اقتصادی کشور تلاش کرد مناسبات تجاری را با روسیه احیا کند. در همین رابطه، شرکتهای متعدد مالی – تجاری به وجود آمد. همچنین یک قرارداد بازرگانی به سال ۱۹۲۴ در تهران به امضا رسید. رضا شاه که قرار بود مجری سیاستهای نو استعماری انگلیس در ایران باشد برای مخفی نمودن چهره اصلی خود اقدامات مختلفی انجام داد که از جمله آنها می توان ایجاد و توسعه روابط با شوروی را نام برد که کاملا زیر نظر انگلستان انجام میشد. انگلیسی ها با نفوذ در سفارت روسیه در تهران رضاخان را چهره ای ضد انگلیسی و طرفدار اصلاحات معرفی نمودند، به گونه ای که او کاملا مورد تایید حاکمان مسکو قرار گرفت. بعدها هنگامی که چهره واقعی رضا شاه برای کرملین نشینان آشکار گشت سفیر خود شومیاتسکی را فرا خوانده و او را در مسکو اعدام نمودند. (پیشین)
توسعه روابط در زمینه بازرگانی بسیار چشمگیر بود. به طور مثال در سالهای ۱۹۲۶-۱۹۲۵ مبادله تجاری دو کشور به ۹/۴۹۲ میلیون روبل در مقابل ۷/۲۸ میلیون روبل سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۰ رسید. همچنین رضاشاه برای تقویت نیروی نظامی از کمکهای شوروی بهرهمند شد و تقاضای خرید سه فروند هواپیمای نظامی به آن کشور داد. البته در همین سالها مشکل اختلافات مرزی بر روابط دو کشور سایه افکنده بود که با امضای قرارداد ۱۹۲۶ حل گردید.
روابط دولت شوروی با رضاشاه در زمان وزارت جنگ و نخست وزیری و اوایل سلطنت او بسیار حسنه بود. روسها با اینکه از نقش انگلیس در کودتای سوم اسفند به خوبی آگاه شده بودند تصور می کردند اختلافات سید ضیاء و رضاخان و تلاش برای خلع قاجاریه از سلطنت، روابط انگلیس را با او تیره ساخته و این اختلاف در پایان به نفع آنها تمام خواهد شد، از این رو، در مواقع مختلف از او حمایت می کردند. خود رضاخان نیز در اولین سالهای پادشاهی روابط دوستانه ای با روسها داشت. امضای قرارداد ۱۹۲۷ که تاکیدی بر قرارداد ۱۹۲۱ بود، بیان گر روابط حسنه ایران و شوروی در این سالها می باشد. اما مجموعه حوادثی سبب گردید در شروع دهه ۳۰ مناسبات دو کشور رو به سردی گراید. از جمله انتشار خاطرات آقابکف جاسوس شوروی در ایران طی سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸ که پس از فرار او به فرانسه در پاریس چاپ گردید. او دو سال تحت پوشش بازرس کل نمایندگی تجاری شوروی در ایران و سپس در سمت وابسته سفارت شوروی در تهران به جاسوسی برای شوروی مشغول بود. با انتشار خاطرات او و مشخص گردیدن اسامی کسانی که با وی همکاری داشتند عده ای در ایران دستگیر و بعضا به اعدام محکوم شدند. (پیشین، ص ۳۸)
مسئله مهمتر افشای روابط تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه و شخص دوم مملکت با شوروی بود. او که تحصیل کرده روسیه بود، بلافاصله از وزارت دربار کنار گذاشته و زندانی شد و در زندان نیز با اشاره شاه به قتل رسید. البته اصل روابط او به دلیل اینکه اعتبار رژیم را مخدوش می نمود، بعدها اعلام شد؛ ولی این امر اساس روابط را بر هم زد. به فاصله کوتاهی پس از آن، کشف فعالیت یک شبکه کمونیستی در ایران که به گروه ۵۳ نفر مشهور شدند بر تیرگی روابط تهران – مسکو افزود. بالاخره ضربه آخر را، ورود ایران به پیمان سعدآباد در سال ۱۹۳۷ زد. این پیمان ایران را به عنوان یکی از حلقه های زنجیر سیاست انگلیس درآورد و از آن به منظور محاصره کشور شوراها و جلوگیری از ارتباط آن با ملتهای دیگر استفاده می شد. رضا شاه در سال ۱۹۳۸ پیشنهاد شوروی را برای امضای قرارداد جدید بازرگانی نپذیرفت و این امر کاهش شدید روابط تجاری دو کشور را در پی داشت. با شروع حمله نیروهای آلمانی به شوروی در ۱۹۴۱م. این کشور با استناد به قرارداد ۱۹۲۱ از شمال وارد ایران گردید. بهانه شوروی در این کار، همکاری نیروهای ایرانی با آلمان ها بود. به دنبال آن نیروهای انگلیسی نیز با همین بهانه وارد ایران شدند. در واقع می توان گفت نیاز به قلمرو ایران برای رساندن تدارکات نظامی از خلیج فارس به شوروی عامل اصلی تصرف ایران توسط شوروی و انگلیس بود. پس از آن با توافق کامل متجاوزین، رضاشاه از سلطنت ایران کنار گذاشته شد و پسرش محمدرضا به سلطنت رسید. (پیشین، صص ۳۹ و ۳۸)
مدتی قبل از شروع ماجرای آذربایجان، حزب توده با نظر مستقیم شوروی در ایران تشکیل گردید (مهرماه ۱۳۲۰). این حزب توسط بازماندگان گروه ۵۳ نفر که از زندان آزاد شده بودند آغاز به کار کرد. در بدو امر قرار بود رابطه حزب توده با همسایه شمالی مخفی بماند، ولی در سال ۱۳۲۳ هنگامی که شوروی موضوع امتیاز نفت شمال را مطرح نمود، و علیرغم مذاکرات کافتارادزه در تهران، حکومت و مجلس ایران با اعطای آن مخالفت کردند، حزب توده در تظاهرات ۵ آبان به طرفداری از دادن امتیاز نفت به شوروی برخاسته، ماهیت واقعی خود را نمایان ساخت.
روابط دو کشور پس از رد امتیاز نفت شمال تیره گردید. به دنبال آن، حوادث آذربایجان و کردستان یکی پس از دیگری رخ نمودند. علیرغم پایان یافتن جنگ جهانی دوم و قول متفقین در کنفرانس تهران مبنی بر تخلیه ایران از قشون اشغال گر خارجی، شوروی همچنان نیروهای خود را در ایران نگاه داشت.
بالاخره با کمک و حمایت نیروهای نظامی آن کشور در اواخر همان سال یک حکومت خودمختار در آذربایجان به رهبری جعفرپیشه وری تشکیل گردید. چند هفته بعد و به دنبال ملاقات چند تن از سران کرد در باکو با جعفر باقراوف نخست وزیر آذربایجان شوروی زمینه تشکیل یک حکومت خودمختار در کردستان نیز فراهم شد. نیروهای ارتش سرخ از حرکت واحدهای نظامی ایران برای سرکوب تجزیه طلبان جلوگیری کردند. این کشمکش مدتها ادامه داشت. پس از انتخاب قوام السلطنه به نخست وزیری ایران، او برای مذاکره با سران شوروی و حل این مشکل در اواخر بهمن ماه ۱۳۲۹ عازم مسکو شد. پس از مذاکرات طولانی با مقامات شوروی مقرر گردید :
۱- واحدهای ارتش سرخ از تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۴۶ (۴ فروردین ۱۳۲۵) ظرف مدت یک ماه و نیم تمام خاک ایران را تخلیه نمایند.
۲- قرارداد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی و شرایط آن در تاریخ ۲۴ مارس تا حداکثر ۷ ماه برای تصویب به مجلس پیشنهاد شود.
۳- چون مسئله آذربایجان امر داخلی ایران است، ترتیب مسالمت آمیزی برای اجرای اصلاحات طبق قوانین موجود ایران و با روح خیرخواهی نسبت به اهالی بین دولت و مردم آن استان داده شود.
بند اول توافق نامه اجرا گردید. ولی مجلس ایران پس از مدتها مذاکره در روز ۲۳ مهر ۱۳۲۶ پیشنهاد تاسیس شرکت مختلط نفتی ایران و شوروی را رد کرد. در مورد بند سوم نیز پس از مدتی مذاکره دولت با سران فرقه دمکرات در تهران، بالاخره نیروهای نظامی در آذر ۱۳۲۵ غائله کردستان و آذربایجان را خاتمه دادند. هر چند سفارت شوروی در تهران نسبت به این مسائل معترض گردید ولی اعتراض دولت شوروی بیشتر به دلیل رد امتیاز نفت بود وگرنه در مورد سرکوب نیروهای به اصطلاح دموکرات همچون جریان سرکوب نهضت جنگل، این کشور عکس العملی نشان نداد و بار دیگر اثبات نمود برای آنها منافع مادی بیشتر از هر چیز اهمیت دارد، تا جایی که حاضر هستند برای رسیدن به آن نیروهای طرفدار خود را نیز قربانی کنند. روابط دو کشور پس از این حوادث تیره گردید. خصوصا پس از سوء قصد به شاه در بهمن ۱۳۲۷ که از طرف دولت و به طور غیرواقع به حزب توده نسبت داده شد، این حزب غیرقانونی اعلام شده، سران آن دستگیر و مناسبات دو کشور وخیم تر گردید. (پیشین، صص ۴۰ و ۳۹)
در دوران ملی شدن صنعت نفت، شوروی با عدم تحویل طلاهای ایران و همکاری نکردن با دولت دکتر مصدق تا اندازه ای خود را به شاه نزدیک کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در حالی که یک شبکه نظامی حزب توده در ایران کشف شده و افسران توده ای در آستانه اعدام بودند شوروی ۱۱ تن طلای ایران را که در زمان جنگ تصرف کرده بود تحویل دولت کودتا داد و بدین ترتیب بار دیگر روابط دو کشور بهبود یافت. (پیشین، ص۴۱)
محمدرضا شاه در سال ۱۳۳۵ به مدت ۱۹ روز از کشور شوروی بازدید کرد که گام دیگری در جهت توسعه روابط دو کشور بود. تا سال ۱۳۲۸ قراردادهایی برای افزایش مبادلات بازرگانی و ترانزیت کالا و استفاده مشترک از رودخانه های مرزی ارس و اترک به امضا رسید. لیکن انعقاد قرارداد همکاری و اتحاد نظامی دو جانبه میان ایران و ایالات متحده در مارس ۱۹۵۹ روابط دو کشور را مجددا بحرانی نموده جنگ تبلیغاتی میان دو کشو برپا گردید. خروشچف رهبر شوروی ایران را به سیب گندیده ای تشبیه کرد که خود به زمین خواهد افتاد و حتی ایران را تهدید نمود که بر اساس بند ۶ قرارداد ۱۹۲۱ ایران را مجددا اشغال خواهد کرد. در اینجا شاه عقب نشینی نموده و در شهریور ۱۳۴۱ با ارسال یادداشتی دائر بر اینکه به هیچ کشور خارجی اجازه احداث پایگاه موشکی در ایران نخواهد داد روابط دو کشور به حال عادی بازگشت و جنگ تبلیغاتی متوقف شد. (پیشین)
از آن پس شوروی با حمایت از حکومت ایران در جریان انقلاب به اصطلاح سفید شاه و مردم و سرکوبی قیام ۱۵ خرداد در صدد برآمد خود را به شاه نزدیک کند. با مسافرت برژنف به ایران در دوران ریاست جمهوری و سفر دوباره شاه به شوروی پایه های روابط دو کشور استوارتر گردید.
سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ را می توان بهترین سالهای روابط دو کشور در زمان پهلوی دوم به حساب آورد. زیرا شاه حداکثر امتیازات اقتصادی را در اختیار شوروی گذاشت. از جمله آنها میتوان از خرید برخی تجهیزات نظامی از شوروی، در اختیار گذاردن گاز ایران به ارزان ترین قیمت به شوروی (در حالی که شوروی نخستین کشور جهان از نظر ذخایر گاز بود)، ورود هزاران کارشناس روسی برای اجرای طرحهای احداث و توسعه ذوب آهن اصفهان، ماشین سازی اراک، ساختن سیلوها و … نام برد. شوروی و حزب توده ( در نشریات برون مرزی خود) همه جا از برنامه های اصلاحی شاه پشتیبانی می کردند. در حالی که ملکه انگلیس و روسای جمهور آمریکا و فرانسه دعوت شاه را برای حضور در مراسم جشن های تاجگذاری و ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نپذیرفتند، پادگورنی رئیس جمهور شوروی برای شرکت در این جشن ها به ایران آمد. (پیشین، صص ۴۲-۴۱)
(نقشه شماره ۲-۱) حدود مرزی ایران و روسیه قبل و بعد از عهدنامه گلستان
(نقشه شماره ۲-۲) حدود مرزی ایران و روسیه بعد از عهدنامه ترکمانچای
(نقشه شماره ۲-۳) حدود مرزی کشورهای منطقه قفقاز
گفتار دوم : روابط ایران و روسیه در بعد از انقلاب اسلامی
۲-۲-۱) استقبال روسیه از انقلاب اسلامی و بهبود روابط و افول مجدد آن:
همزمان با خیزش مردمی و شکل گیری انقلاب اسلامی و در طول سال ۱۹۷۸ روسها همانند غربی ها بهت زده، نگران رنگ مذهبی و پیامدهای انقلاب بودند و تا زمان سقوط قطعی شاه از تایید انقلاب خودداری نمودند. اخطار برژنف به آمریکا در مورد عدم مداخله در امور ایران که به تاریخ ۱۹ نوامبر ۱۹۷۸ (۲۸ آبان ۵۷) منتشر شد. اولین حرکت در جهت تایید انقلاب و نقطه عطفی در سیاست شوروی نسبت به ایران بود. از آن پس انتقاد از شاه و تایید انقلاب در مطبوعات و رادیو و تلویزیون شوروی آغاز گردید. (پیشین)
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی منطقه دچار تحول اساسی شد و ایران حافظ منافع غرب و ژاندارم ایالات متحده در منطقه خلیج فارس به تهدیدی علیه منافع غرب و به ویژه امریکا تبدیل گردید. انقلاب اسلامی ایران با توجه به ماهیت نه شرقی نه غربی خود با نظام سوسیالیستی شرق نیز در تعارض بود ولی خرسندی اتحاد شوروی از این واقعه یعنی پیروزی انقلاب اسلامی و قطع روابط ایران با امریکا انکار ناپذیر بود چرا که برای آنان ایران مستقل و بریده از غرب، بهتر از ایرانی وابسته به بلوک غرب و امریکا بود. به هر حال با فروپاشی نظام وابسته به آمریکا، یک پیروزی برای اتحاد شوروی تحقق یافته بود. لذا پس از سرنگونی رژیم شاهنشاهی که به غرب و بوِیژه آمریکا گرایش و وابستگی شدید داشت، روابط شوروی و ایران رو به بهبود گرائید. برغم سیاست «نه غربی نه شرقی» دولت انقلابی ایران، سفیر روسیه ( شوروی سابق ) اولین دیپلمات خارجی بود که حضرت امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به حضور پذیرفت.
اتحاد جماهیر شوروی بهبود جو مناسبات دوجانبه با ایران را به عنوان امکان تقویت موضع سیاسی و اقتصادی خود در منطقه و تضمین عدم بازگشت نیروهای وابسته به آمریکا (به رهبری ایران) تلقی میکرد. لئونید برژنف در سخنرانی در برابر نمایندگان بیست و ششمین کنگره حزب کمونیست در فوریه ۱۹۸۱ ضرورت توسعه روابط دوجانبه با ایران «براساس احترام متقابل» را مورد تأکید قرار داد. لکن اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی و صادرات بزرگ تسلیحات شوروی به عراق در بحبوحه جنگ ایران و عراق و انحلال حزب کمونیستی «توده» در ایران، همراه با افتضاح جاسوسی و اخراج ۱۸ تن از دیپلماتهای شوروی از تهران باعث به درازا کشیده شدن ملموس عادی شدن روابط ایران و شوروی شد.
۲-۲-۲) گسترش مجدد روابط دو کشور و امضاء موافقتنامه های همکاری:
پس از آنکه ایران در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۸ شرایط آتش بس با عراق را بر اساس قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل قبول کرد تماسهای دوجانبه شوروی و ایران از سر گرفته شد. پتروفسکی معاون وزیر امور خارجه شوروی در سال ۱۹۸۸ در مراسم بزرگداشت نهمین سالگرد انقلاب اسلامی شرکت جست. در جریان این مراسم پتروفسکی و میرحسین موسوی نخست وزیر ایران مسائل از سر گرفتن همکاری گسترده اقتصادی را بررسی کردند.
به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در شوروی موجب تحولات عظیمی در جهان کمونیسم شد که ناشی از دیدگاه او برای اصلاحات در حوزه سیاسی و اقتصادی (گلاست نوست و پروستروئیکا) بود. امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در یک اقدام روشن بینانه با ارسال نامه ای به گورباچف رییس جمهور و صدر هیئت رییسه اتحاد جماهیر شوروی سابق به تحلیل رویدادهای شوروی از دریچه دینی پرداخت. امام خمینی در این نامه مهمترین مشکل شوروی را مبارزه با خدا دانست. همچنین سقوط مارکسیسم را قطعی دانست و قادر نبودن غرب در حل مشکلات را گوشزد نمود و از این رو دعوت خردمندانه ای به اسلام نمود. این نامه در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۸۹ توسط هیأتی به سرپرستی آیت الله جوادی آملی در مسکو به گورباچف ارائه شد.
در فوریه ۱۹۸۹ اولین دیدار وزیر امور خارجه شوروی از جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به نامه امام خمینی (ره) انجام شد. ملاقات ادوارد شواردنادزه با امام خمینی (ره) به تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۸۹ به معنی برگ جدیدی از بهبود مناسبات ایران و اتحاد شوروی بود. خود شواردنادزه این دیدار را « نقطه عطف» روابط دو کشور نامید. (خلوپکوف، آنتون، ۲۰۰۱)
توسعه روابط دوجانبه در ژوئن ۱۹۸۹، در جریان دیدار متقابل هیئت عالیرتبه ایرانی به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی ایران از روسیه ادامه یافت. ۲۲ ژوئن ۱۹۸۹ برنامه بلند مدت همکاری تجاری- اقتصادی و علمی- فنی شوروی و ایران تا سال ۲۰۰۰ امضاء شد که در آن ازجمله شرکت کارشناسان روس در مدرنیزه کردن بنیه انرژتیک ایران منظور شده بود. تهران پیشنهاد کرد به کمک سازمانهای شوروی چند سد مولد برق روی رودخانههایی (کارون و دیگر رودها ) که به خلیج فارس می ریزد ساخته شود. توان کل این سدها ۱۰مگاوات تعیین شده بود. لکن ارزیابیهای مقدماتی طرف روس نشان داد ذخایر آب این رودخانهها حتی برای ساخت چند سد کوچک کفایت نمیکند. لذا تصمیم گرفته شد به همکاری در زمینه انرژی اتمی توجه شود. (پیشین)
۲۵ اوت ۱۹۹۲ ایران با روسیه دو موافقتنامه، درباره ساخت نیروگاه اتمی (بنا به دادههای مختلف ساخت دو تا چهار بلوک توان متوسط در نظر بود) و همکاری در زمینه استفاده مسالمت آمیز از انرژی اتمی امضاء کرد. در این توافق امکان صادرات راکتورهای اتمی پژوهشی به ایران، همکاری در زمینه تحقیقات علمی، دریافت ایزوتوپ برای مصارف طبی و فنی و تعلیم کارشناس برای طرف ایرانی در نظر گرفته شده بود. (پیشین)
به دنبال بازدید میخایلوف وزیر انرژی اتمی روسیه از ایران از ۵ تا ۸ ژانویه ۱۹۹۵ که به دعوت رضا امراللهی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران صورت گرفت مذاکراتی در مورد همکاری در زمینه استفاده مسالمت آمیز از انرژی اتمی انجام شد و اسنادی امضاء گردید که زمینه های همکاری مقرر در موافقت نامه سال ۱۹۹۲ را معین تر کرد. قرارداد تکمیل ساخت بلوک اول نیروگاه بوشهر، محور اصلی آن بود. (پیشین)
در اوت ۱۹۹۵ در جریان دیدار امراللهی از مسکو، قرارداد صدور سوخت اتمی برای راکتور نیروگاه در حال احداث بوشهر ظرف سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ به ارزش کل ۳۰۰ میلیون دلار امضاء شد. در قرارداد، بازگرداندن سوخت اتمی مصرف شده به روسیه در نظر گرفته شده بود. (پیشین)
۱۹ اوت ۱۹۹۸ مجتمع روسی «اتم استروی اکسپورت» با سازمان انرژی اتمی ایران پروتکل مضاعف قرارداد اصلی را امضاء و متعهد شد که ساخت نیروگاه را به طور کامل ظرف ۵۲ ماه به پایان برساند. (پیشین)
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و سیطره نگرش های غرب گرایانه بر سیاست داخلی و خارجی فدراسیون روسیه به ویژه در دوران وزارت آندره کوزیروف در امور خارجه این کشور، ایران به عنوان «تهدید اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفت. اولویت روابط روسیه در این دوران با آمریکا تعریف می شد و سایه آن بر روابط با ایران افتاده بود. کوزیروف بر این اساس در مورد روابط با ایران نگرشی منفی را در سیاست خارجی روسیه مستقر ساخت. ولی به زودی در شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه، ناکارآمدی این سیاست مورد تاکید قرار گرفت و ویژگیهای جغرافیایی روسیه، که تنها یک چهارم خاک آن در اروپا قرار گرفته مبنای ضرورت توجه به شرق واقع شد. «اورآسیا گرایان» برخلاف «اورآتلانتیک گراها» که کوزیروف چهره شاخص آنان بود، در پی تقویت روابط با کشورهای آسیایی، خاورمیانه و جهان اسلام برآمدند. حضور بیش از ۲۵ میلیون روس در خارج از روسیه و در جمهوری های سابق اتحاد شوروی از دیدگاه آنان اهمیت تحول در سیاست خارجی غربگرای روسیه را روشن میساخت. «اورآسیاگرایان جدید» خواستار توجه به موقعیت ژئوپولتیکی روسیه بودند. آنان جهان اسلام را اهرمی مناسب در تنظیم روابط با غرب می دانستند. از دیدگاه آنان روسیه نه به شرق و نه به غرب تعلق نداشت، بلکه هویتی مستقل و متمایز از دیگران بود که باید در پی احیای آن میکوشید. در این چارچوب روابط با خاورمیانه و جهان اسلام اهمیت مییافت. چهره برجسته «اورآسیاگرایان جدید» یوگنی پریماکوف وزیر امور خارجه و سپس نخست وزیر سابق روسیه بود. او که از متخصصان جهان اسلام و به ویژه کشورهای عربی و رئیس سابق انستیتوی شرق شناسی فرهنگستان علوم روسیه بود، خواستار دگرگونی در سیاست خارجی روسیه و اولویتهای آن بود. بدین ترتیب نوعی «رمانتیک گرایی» در سیاست خارجی روسیه که پس از فروپاشی اتحاد شوروی (از دوران یلتسین) آغاز شده بود، پایان یافت. رهبران روسیه اهمیت تنظیم روابط با کشورهایی که می توانستند در مذاکرات با آمریکا و اروپا به کار آیند را بیشتر مورد توجه قرار دادند. تقویت نگرش «اورآسیاگرایانه جدید» سبب برجسته شدن اهمیت ایران در سیاست خارجی روسیه شد. کمک به ایران برای تضعیف موقعیت آمریکا و حتی اروپا، به نفع روسیه برآورد شده بود. (کولایی، الهه، ۱۳۸۵)
بر این اساس از نیمه دهه ۱۹۹۰ روابط ایران و روسیه با دگرگونی در سیاست خارجی این کشور در مسیر ارتقاء قرار گرفت. گسترش عملگرایی در سیاست خارجی ایران نیز شرایط لازم را مهیاتر ساخت.
ولادیمیر پوتین پس از بدست گرفتن قدرت به عنوان رئیس جمهور روسیه در سال ۲۰۰۰ از توسعه مناسبات کشورش با دیگر کشورهای جهان در سطح وسیع تری از دوران رهبری سابق (یلتسین) اطلاع داد. روسیه به احیا و توسعه روابط با کشورهایی که بطور سنتی از اقمار شوروی بودند و همچنین برخی کشورهای مستقل و به اصطلاح «مشکل دار» که در خطمشی سیاسی و تحرکات دیپلماتیک خود در عرصه جهانی با ایالات متحده سر سازش نداشته و آمریکا آن کشورها را به حمایت از تروریسم یا تلاش برای دسترسی به تسلیحات کشتار جمعی یا به هر دو امر متهم میکند، پرداخت. (پیشین)
ایگور سرگه یف نخستین وزیر دفاع روسیه بود که در زمستان ۱۳۷۹ از ایران دیدن کرد. حضور او درتهران نشانه ای از عزم روسیه برای پیگیری سیاست خارجی - دفاعی مستقل در برابر آمریکا و اروپا برآورد شد. او ایران را شریکی قابل اعتماد برای روسیه دانست که همکاریهای فنی و نظامی با آن باید گسترش پیدا کند. او در تهران رسماً لغو توافق گور- چرنومیردین (معاون رئیس جمهوری سابق آمریکا و نخست وزیر پیشین روسیه) را اعلام کرد که طبق آن، روسیه محدودیت در ارسال سلاح های نظامی پیشرفته به ایران را مورد موافقت قرار داده بود. او سیاست همکاری دو کشور برای مقابله با نفوذ ناتو در منطقه را مورد تأکید قرار داد. برای روسیه روشن بود که در فضای تقابل با آمریکا که به روابط این کشور با اروپا نیز سرایت یافته است، روابط با روسیه برای ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (پیشین)
در ادامه بسط و توسعه روابط دو کشور ، آقای خاتمی رئیس جمهور اسلامی ایران در نیمه ماه مارس سال ۲۰۰۱ به دعوت پوتین همتای روس خود برای دیداری رسمی از روسیه وارد مسکو شد دیداری که مبنای توسعه همکاریهای بعدی دو کشور گردید. در جریان این سفر قرارداد اساس مناسبات و اصول همکاری بین روسیه و ایران توسط رؤسای جمهور دو کشور امضاء گردید.
دانلود پروژه های پژوهشی درباره روابط ایران و روسیه در زمینه توسعه انرژی اتمی ...