“برگین”[۹۴] (۱۹۸۳)، در تحقیقی تحت عنوان"دینداری و سلامت روانی یک امر تحلیل و ارزیابی مجدد انتقادی"پرداخته است. تجزیه و تحلیل ۲۴ بررسی در مورد رابطه بین دینداری و شخصیت هیچ تأییدی را که برای اینکه دینداری لزوماً با علم آسیب شناسی روانی مرتبط است آشکار نکرد اما آن همچنین فقط ارتباط نسبتاً مثبتی از دین را نشان داد، ارزیابی بهتر مفاهیم و روش های دینداری نشان می دهند که دین پدیده چند بعدی است که دارای جنبه های مثبت و منفی می باشد.
“بارون"( ۲۰۰۶)، در تحقیق خود با عنوان"بررسی رابطه دینداری با سلامت، شادکامی و اضطراب “انجام داده است. به این نتایج دست یافت که میان دینداری و اضطراب رابطه منفی و بین دینداری و سلامت روانی- جسمانی و شادکامی رابطه مثبت وجود دارد.
“پاول ، شهابی و تورزن[۹۵]” (۲۰۰۳)، در تحقیقی تحت عنوان"دین و معنویت و رابطه با سلامت جسمی"شواهد نشان دادند که ۹ فرضیه در ارتباط بین مذهب و معنویت، مرگ ومیر، ناخوشی، ناتوانی و یا بهبودی از بیماری وجود دارد. در شرکت کنندگان در کلیسا کاهش درجه خطر مرگ و میر نیز وجود دارد .
“هاکنی و ساندرز[۹۶]“( ۲۰۰۳)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی رابطه مذهب با سلامت روان” دریافتند که افراد مذهبی نمره های بالاتری در آزمون های سلامت روانی و جسمانی و نمره های پایین تری در آزمون های مربوط به اختلالات روانی کسب می کنند .
“بالتر[۹۷] "( ۲۰۰۲)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی نقش مذهب بر سلامت روان” نشان داد : افرادی که اعتقادات مذهبی قویتری دارند ، از دیگران خود باورتر، کارآمدتر و سازش یافته تر بوده و عملکرد تحصیلی نسبتاً بالاتری دارند ، هیجانات مثبت دارند ، انعطاف پذیر هستند و دوستان متعهدی دارند .
” کیهان موتلو[۹۸]“(۱۹۷۸)، در تحقیقی تحت عنوان"بررسی عقاید مذهبی دانشجویان ترکیه “یافته های تحقیق نشان دادکه جامعه پذیری مذهبی در بین دانشجویان ترکیه افزایش یافته است. این بررسی که بر روی دانشجویان فنی دانشگاه آنکارا با یک نمونه ۱۰۹۹ نفر در سال ۱۹۷۸ با حجم نمونه ۵۳۶ نفر و سال ۱۹۹۱ (با حجم نمونه ۵۶۳ نفر) صورت گرفته نشان داده میزان موافقت با گویه های مطرح شده که در مورد اعتقادات مذهبی و اخلاقیات بوده در سال ۱۹۷۸، ۵۲ درصد بوده در حالی که این میزان در سال ۱۹۹۱ به ۶۷ درصد رسیده است. به عبارت دیگر به نظر میرسد دانشجویان دانشگاه آنکارا در سال ۱۹۹۱ به سال ۱۹۷۸ جهت گیری مذهبی بیشتری داشتهاند به خصوص این که دانشجویان اعتقاد به خدا، روز قیامت، وجود بهشت و جهنم، روز داوری و این که قرآن در برگیرنده دستورات الهی است را در سال ۱۹۹۱ نسبت به سال ۱۹۷۸ بیشتر پذیرفتهاند. در بخش دیگری از تحقیق مذکور آمده است که از نظر دانشجویان ارتباط مستقیمی بین اعتقاد به خدا و خوشبختی مسلمان بودن و پوشیدن روسری، مسلمان خوب بودن و شخص درستکار بودن، وجود ندارد. همچنین اغلب دانشجویان این گونه را که «فقط مسلمان به بهشت میروند» رد کردهاند. اغلب آنها با این گویه که اگر انسانها درستکار باشند ولی مذهبی نباشند به بهشت میروند موافق بودهاند. (کشاورز، ۱۳۷۹: ۱۶)
“جی.وی پیلکپنگتون و همکارانش[۹۹]” (۱۹۷۲)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی تغییرات در اعتقادات، اعمال و گرایش دینی در میان دانشجویان دانشگاه ” یافته های تحقیق نشان داد که بین فاصله سالهای ۱۹۷۲-۱۹۶۱ حرکتی جمعی و معنادار در میان دانشجویان در جهت دوری از مذهب گزارش میشود. در عین حالی که در سال ۱۹۶۱ تقریبا ۴/۳ دانشجویان خود را به شکلی داری اعتقاد دینی میدانستند در سال ۱۹۷۲ این نسبت به نصف تقلیل یافته بود. این کاهش در میان دانشجویانی که هیچ تعهدی به دین گزارش نکرده بودند، کمتر بود. همچنین نتیجه نشان میدهد که دانشجویان زن از دانشجویان مرد مذهبیتر هستند. اما این نکته را نیز باید متذکر شد که تغییرات دینداری زنان در طول ۱۱ سال به مردان بیشتر بوده است. البته تفاوت در بعضی شاخصها معنادار نبودهاند. همچنین تفاوت دینداری بین دانشجویان دانشکدههای مختلف از لحاظ آماری معنادارند و دانشکده علوم تربیتی بیشترین و دانشجویان علوم محض کمترین میزان دینداری «طی سالهای (۱۹۶۱-۱۹۷۲)» گزارش کردهاند. اما متوسط نمره شاخصهای گرایشهای دینی در سال ۱۹۷۲ در دانشجویان دانشکده علوم کاربردی بیشتر از بقیه بوده است. (مرجایی، ۱۳۷۹)
“نیلمن و پرساد[۱۰۰]“(۱۹۹۵)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی نقش مذهب بر سلامت روانی” نشان داد : که ۲۰ تا ۶۰ درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ توسط باورهای دینی آنها تبیین می شود.
“کوئینگ و هاکن”[۱۰۱](۱۹۹۵)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی نقش مذهب بر سلامت روانی” به این نتیجه دست یافتند که ۷۲ درصد از این تحقیقات همبستگی مثبت را بین مذهب و سلامت روانی نشان می دهد.
پیشینه تحقیق(تفکر انتقادی)
داخل کشور
“بهمن پور “(۱۳۸۲)، در تحقیقی تحت عنوان"بررسی تأثیر آموزش به شیوه یادگیری براساس حل مشکل بر مهارتهای تفکر انتقادی، عوامل زمینه ساز تفکر انتقادی، نگرش و رفتار دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پژشکی تهران"نتایج تحقیق نشان داد میان گروه های مورد و شاهد در پایان انجام این آموزش به روش یادگیری براساس حل مشکل اختلاف معنی داری به لحاظ مهارتهای تفکر انتقادی وجود دارد.
” عباسی” (۱۳۸۰)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی مهارتهای موثر بر پرورش تفکر انتقادی در برنامه درسی جامعه شناسی دوره متوسطه “بیان نموده اند که محتوای کتاب جامعه شناسی فصل سوم، تحت عنوان مزایای اجتماعی با توجه به فرایند تفکر منطقی بازسازی و سپس جهت تدریس به شیوه حل مسئله، راهنمای معلم تدوین و تنظیم گردیده تا از طریق آن مهارتهای تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و استنباط و جمع بندی در دانشآموزان تقویت گردد. نتایج تحقیق نشانگر کارایی و اثربخشی عمل آزمایش بوده است و فرضیات تحقیق تأیید شده که مهارتهای تحلیل ترکیب، ارزشیبابی و استنباط و جمع بندی تفکر انتقادی قابل پرورش بوده است.
” شاه ولی"(۱۳۷۶)، در تحقیقی تحت عنوان” به کارگیری آموزش تفکر انتقادی در آموزش عالی” به منظور پاسخگویی به نیازهای جامعه و مشارکت هر چه بیشتر دانشجویان در فرایند یادگیری و آموزش در دوران تحصیلی خود است تا بتوانند با نحوه تفکر انتقادی پیرامون مسائل موجود در زمینه کاری خود آشنا شوند و توانایی های لازم برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان کاری خود را به دست آورند. این الگو براساس آموزش تفکر انتقادی و نظریه آموزشی حل مسئله تدوین و چهار مرحله دراین الگو پیش بینی شده است که شامل مراحل فوق هستند: مرحله آگاهی، مرحله پردازش، مرحله بحث و جمعبندی می باشد. بررسی اطلاعات حاصله بیانگر نتایج مثبتی است که الگوی تهیه شده برای آموزش تفکر انتقادی در برداشته و به دانشجویان کمک کرده تا مشکلات و سؤالات مربوط به زمینهای خاص را تشخیص دهند و به موفقیت اجرای طرح بیانجامد.
تحقیقات خارجی(تفکر انتقادی)
” مک نیلی و دونا[۱۰۲]” (۱۹۹۲)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی برنامه درسی رشته پرستاری ازنظر قابلیت آن در پرورش تفکر انتقادی “نتایج نشان داد که به طور کلی در این برنامه درسی مهارتهای تفکر انتقادی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اساتید، فقدان مواد آموزش حمایت کننده، تفاوتهای فردی، اهداف نامناسب برای برنامه درسی را به عنوان دلایل فقدان آموزش منسجم مطرح نمودند.
“یه یوچو[۱۰۳]” (۱۹۹۷)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی آموزشی تفکر انتقادی دانشجویان تربیت معلم” مشاهده آنان در طول دوره آموزشی نشان داد که رفتارهای متناسب آموزش تفکر انتقادی، و همچنین آگاهی از تفکر انتقادی، در آنان افزایش یافته است.
” توماس[۱۰۴] "(۱۹۹۹)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی وضعیت آموزش تفکر انتقادی در مدارس متوسطه ایالت کالیفرنیا ” نتایج نشان داد که تعداد زیادی از معلمان از اینکه آموزش تفکر انتقادی شامل چه فعالیتهایی است و استانداردهای تفکر انتقادی چیست؟ آگاهی بسیار اندک داشتند و نمیدانستند که چه مهارتهایی را باید در دانشآموزان پرورش دهند. تحقیق چنین نتیجه گرفت که همه معلمان نیازمند آموزش در زمینه فرایند تفکر انتقادی در دورههای پیش و ضمن خدمت هستند.
“مانینگ[۱۰۵]” (۱۹۹۹)، در تحقیقی تحت عنوان” بررسی ارتباط میان تفکر انتقادی و نگرش دانشجویان کالج نسبت به خواندن انتقادی “نتایج نشان داد که میان تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خواندن تفاوت معنی داری وجود ندارد، اما تفاوت معنی داری میان نمرات کسب شده در تفکر انتقادی میان گروه کنترل و گواه دیده شد. که نشان میداد آموزش مهارتهای تفکر انتقادی باعث افزایش توانایی های آنان در تفکر انتقادی شده است.
“ورشام و آستین[۱۰۶] "(۱۹۸۳)، در تحقیقی تحت عنوان"بررسی تاثیر برنامه مهارت تفکر، روی مهارتهای کلامی در دانشآموزان دوره متوسطه” چنین نتیجه گرفتند که شرکت کنندگان در برنامه در مهارتهای کلامی (دامنه لغات و درک مطلب خوانده شده) به طور معنی دار نمرات بهتری دریافت داشتند.
جمع بندی مطالب و چهارچوب مفهومی تحقیق
در این فصل، مبانی نظری و پیشینههای مرتبط با موضوع تحقیق، در سه بخش کلی مورد بحث قرار گرفت. در بخش اول (به بحث و بررسی پیرامون مفهوم دین، دین اسلام، تعریف و تشریح مؤلفههای دین، شناخت دینی، نگرش دینی و رفتار دینی، ابعاد ساختاری دین از دیدگاه اندیشمندان مسلمان، دیدگاه استاد مطهری، ابعاد ساختاری دین از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان)، در بخش دوم، (تفکر انتقادی، ویژگیهای تفکر انتقادی، صفات متفکران انتقادی و مراحل تفکر انتقادی، تفکر و تفکر انتقادی در اسلام) و بخش سوم با عنوان پیشینه تحقیق (پیشینه تحقیقات داخلی دینداری، پیشینه تحقیقات خارجی دینداری) و پیشینه تحقیق(پیشینه تحقیقات داخلی تفکر انتقادی، پیشینه تحقیقات خارجی تفکر انتقادی) پرداخته شد. و در نهایت نیز یک جمع بندی به عمل می آید.
در مورد سوابق تحقیقاتی گذشته، در دو بخش اصلی؛ تحقیقات داخلی و خارجی تحقیقات انجام شده در داخل کشور: به علت جدید بودن موضوع، در داخل کشور تحقیقات کمی صورت گرفته است و تلاش شده است تا از منابع اطلاعاتی معتبر و سایتهای اینترنتی معتبر استفاده شود. آن گونه که از نتایج تحقیقات داخلی؛پیداست تحقیقی که به صورت تخصصی به بررسی رابطه مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی را مورد بررسی قرار دهد یافت نمی شود. همچنین نتایج تحقیقات خارجی بیانگر آن است مطالعات انجام شده در نقاط مختلف جهان، مذهب را به عنوان یک نیروی مؤثر در کاهش فشارهای روانی و گرایش به فساد و همچنین افزایش رضایتمندی از زندگی دانسته اند. دین را می توان یکی از عوامل مؤثر بر تمام ابعاد وجودی انسان، از جمله به بهداشت روانی او دانست. در این مورد مثال های زیادی وجود دارد که بسیاری از مردم به اعتقادات و نهادهای دینی روی می آورند تا در مقابله با بحران ها، معنا درک کردن زندگی، ایجاد امیدواری و تأمین سلامت از آنها استفاده مثبت کنند. وجود تفکر انتقادی در رشد و توسعه ی دین بی تأثیر نخواهد بود. از تحقیقهای صورت گرفته می توان چنین برداشت کرد که اولاً؛ هیچ یک از این تحقیقها به بررسی رابطه بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی نپرداخته است . و هر کدام از این تحقیقات بررسی شده یکی از این مفاهیم را مورد تحقیق قرار داده است ثانیاً در تحقیق های صورت گرفته ، به نحوه ی کاربرد و استفاده از تفکر انتقادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و تحقیقی یافت نمی شود که به شناسایی این باورهای دینی (در غالب مؤلفه ها و عناصر )پرداخته باشد.
البته در تحقیق حاضر هدف آن است به بررسی رابطه مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی در بین دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد بپردازد.
۱)شناخت دینی
تفکر انتقادی قادی
۲)نگرش دینی
۳)رفتار دینی
شکل چهارچوب مفهومی
فصل سوم:
روششناسی تحقیق
روش انجام پژوهش:
تحقیق حاضر در صدد آن است که با روش توصیفی از نوع همبستگی به بررسی مهارت تفکر انتقادی و رابطه آن با مؤلفه های دینی(شناخت دینی، نگرش دینی و رفتار دینی) بپردازد).
جامعه پژوهش :
جامعه پژوهش حاضر شامل کل دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد در سال تحصیلی ۹۳- ۹۲ بوده که نتایج این تحقیق از یک نمونه۳۹۷۰ نفر ی که بصورت نمونه گیری طبقه ای از جامعه ی آماری ۳۵۳ نفر ی مورد پژوهش قرار گرفت.
جدول تعداد دانشجویان مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد
جمع | مرد | زن | دانشکده ها |