[۴] هویت در معنای کلمه"هستی"آنچه موجب شناسایی می شود (فرهنگ معین). موضوعی میان رشته ای است علی رغم آنکه بیش از همه رشته ها در روان شناسی و علوم اجتماعی بحث شده است. هویت به معنای عام ومعرفت شناختی آن در فلسفه وحوزه های عرفان، به معنی ملی وبین المللی آن در علوم سیاسی وحوزه های امنیتی وحتی در اقتصاد وفرهنگ نیز موضوع بحث بوده است.
در واقع هویت واقعیتی چند بعدی است واز منظرهررشته از علوم تعریف خاصی را به خود اختصاص می دهد با این وصف تمامی آنها بر خصایص مشترکی به مانند داشتن تصویری خاص وروشن ازخود، جامعه وجهان وکسب کردن نظام ارزشی یعنی که درآن خوبی ها، بدی ها وباید ها ونباید ها را تعریف می کند اشاره داشته اند موضوع هویت با ورود به دنیای مدرن وسر بر آوردن هویت های تازه و خدشه دار شدن هویت های پیشین مورد توجه اندیشمندان در حوزه های مختلف قرار گرفت . ظهور پست مدرنیسم که به شدت تکثر گرا، چند پاره ونسبیت گراست وجریان جهانی شدن وگذشتن از مرزهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، شتاب گرفتن تغییرات، رخداد انقلاب الکترونیک وحرکت به سمت جامعه اطلاعاتی وشبکه ای در عصر حاضرمزید بر علت شد، وهویت را بیش از بیش مورد توجه قرار داد(نوچه فلاح ،۱۳۸۳،ص۲۱).
در این فصل ما به هویت، نظریه های هویت، ابعاد ویژگی ها ، مولفه های هویت وهمچنین به فرایند هویت یابی، شکل گیری هویت وعوامل موثر بر شکل گیری هویت، رویکردهای هویت، هویت در روان شناسی اجتماعی وهویت در جامعه شناسی سیاسی، چند فرهنگ گرایی ومساله هویت، بحران هویت، آموزش وپرورش ونقش آن در هویت سازی، نقش برنامه ریزی درسی در شکل گیری هویت، مولفه های هویت ملی ودینی ، تاریخچه هویت وپیشینه پژوهش پرداختیم.
هویت
هویت مشخصه شناسایی و تمایز افراد از یکدیگر است. ناهمگن بودن جوامع منشأ بروز هویت های متعدد در جوامع می گردد. هویتی که معجونی از هویت نسل گذشته و هویت نسل امروزی برخاسته از جریانات روز است و باعث بروز تکثر و تفاوتها می گردد که برخاسته از تفاوت تاریخ، تمدن، ارزشها و نگرش هاست (عاملی، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳).
هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات، ترکیب وماهیت ونیز یکسان بودن در هر زمان وهمه شرایط هویت داشتن یعنی یگانه بودن، ولی از دو جنبه متفاوت: همانند دیگران بودن در طبقه خود وهمانند خود بودن در گذر زمان(گل محمدی،۱۳۸۱،ص۲۲۷).
بحث از هویت یکی از اساسی ترین وجدید ترین مباحث عصر مدرن وپسامدرن می باشد که پس از رنسانس پدید آمده است. هویت همان خود است که نوجوان و جوان آن را به عنوان بازتابی از زندگینامه اش می پذیرد. به نظر گیدنز تمام افراد براساس امور گوناگون روزمره، چهارچوب معینی برای تضمین امنیت وجودی خود دست و پا می کنند. افراد در طول زندگی روزمره خود با خطرهای مختلف و بیم و هراس های متصور از آنها دست و پنجه نرم می کنند که باعث اضطراب به تمامیت امنیت وجودی شخص می گردد. سالیوان تاکید می ورزد که نیاز به نوعی احساس امنیت در نخستین مراحل زندگی کودک پدید می آید و در زندگی موجود انسانی بسی بیشتر از محرکهای ناشی از احساس گرسنگی یا تشنگی اهمیت می یابد.در عصر ارتباطات، فرد از طریق داد و ستد با محیط هویت خود را کسب می کند. هر چه قدرت، استحکام، خلاقیت، مقاومت و پویایی در یک جامعه بیشتر باشد، حفظ و تقویت هویت خود بیشتر میسر است. رسانه ها در این تاثیرگذاری نقش عمده ایی دارند و در اثر تعامل با سایر جوامع امکان رویارویی با سبکهای مختلف زندگی را فراهم می کنند. به عقیده [۵]گیدنز رسانه ها در عین اینکه امکانها را به دست می دهند، تفسیرهای باریک اندیشانه ای از نقش ها یا سبک های زندگی خاص را نیز ارائه می دهند (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۳۱-۳۰).
و چنانچه نوجوان و جوان آمادگی رویارویی با آنها را نداشته باشد، چه بسا باعث احساس حقارت و از خودبیگانگی و تمایل به تقلید از دیگران به ویژه تقلید از الگوهای غربی و تضعیف فرهنگ و هویت ملی و مذهبی می گردد.
عوامل بسیاری شکل دهنده و تعریف کننده جنبه های مختلف هویتی انسان معاصر است و انسان معاصر که در جستجوی احراز هویت خویش بر پایه آرمانهای خود است تحت تاثیر الگوها، ملاک ها و معیارهاست و متاسفانه نسل نوجوان و جوان با الگوگیری از غرب به دلیل نفوذ رسانه ها و توسعه فناوری اطلاعات، که تاثیرگذار بر حتی لباس (مد)، آرایش، غذا، اوقات فراغت و نوع تفریح و … به نحو خاصی است که با جنبه های معنوی و فرهنگی او در تضاد است.
گیدنز معتقد است پاره ای از عقاید و تعالیمی را که در کشورهای غربی وجود داشت در اسلام نیز می بینیم (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۹۶). و بسیاری از ارزش ها وقواعد اخلاقی در سطح جهانی مطرح است مثل آزادی، عدالت، ….. و جوانان در خیلی از زمینه ها که مطابق با ارزش های اسلامی و ایرانی است می توانند از فرهنگ های سایر کشورها الهام بگیرند. لازمه این امر بازگشت به خویشتن است که نه تنها متفکران و صاحب نظران بلکه انبیاء الهی نیز انسانها را به آن دعوت می کنند.
بازگشت به خویش در حقیقت به معنای احراز هویتی برای جامعه است که مبتنی بر اصول و ارزش های اعتقادی بوده، جامعه با اختیار و افتخار و آگاهانه آن را پذیرفته و میل به شناخته شدن با آن را دارد. تکیه بر هویت و زیستن در فضای فرهنگی، این امکان را برای جامعه فراهم می کند که نقش مثبت و فعالی را ایفا کند و از تبعات منفی رخدادهای جهانی مصون بمانند (نقی زاده، ۱۳۸۲، ص) .
نظریه های هویت:
نظریه های حوزه هویت : بحث در مورد نظریه های هویتی بسیار آمده است این نظریه ها در عناوین نظریه های روان شناختی نظریه های اجتماعی (بعضاَ رویکرد روان شناختی اجتماعی ) ونظریه های فرهنگی قابل دسته بندی هستند نظریه های روان شناختی عمدتاَبه هویت فردی ونظریه های اجتماعی به هویت جمعی می پردازد.
نظریه هویت اجتماعی: نظریه هویت اجتماعی در سال ۱۹۷۹ توسط هنری [۶]تاجفل و[۷]جان ترنر مطرح شد مبنای رویکرد هویت اجتماعی تاجفل، تمایز نهادن بین گروه های خودی وغیر خودی است ؛ در اهمیت نظریه تاجفل باید گفت، وی مفاهیم درون گروه وبرون گروه را وارد بحث می کند نظریه هویت اجتماعی تاکید می کند که عضویت در گروه منجر به تقویت شخصیت، هم ذات پنداری وشکل گیری نوعی طبقه بندی شخصی در انسان می شود. انسان هنگام مقایسه بین گروه خود وگروههای دیگر ابعادی را برای مقایسه بر می گزیند که باعث شوند نتایج مقایسه در پایان به نفع گروهی که به آن تعلق دارد رقم بخورد(حبیب زاده ۱۳۸۲،).
نظریه[۸] ریچارد جنکینز در باب هویت اجتماعی: هویت اجتماعی نوعی خودشناسی فرد از دیگران است هویت جمعی جایگاه وتعلق فرد به جامعه است هویت اجتماعی تعبیری است که فرد از خود در رابطه با دیگران دارد وبر اساس عضویت در رده ها وگروههای گوناگون اجتماعی شکل می گیرد. هویت افراد وابسته به برداشت دیگران است ولازمه شناسایی دیگران، ثبیت هویت است. همه هویت های انسانی حتی هویت فردی براساس نحوه ی ارتباط با دیگران وتجربه های دوران حیات شکل می گیرد پس اجتماعی است چون نتیجه توافق وعدم توافق موکول به جمع است به علاوه هویت اجتماعی شخص هیچ گاه تمام شدنی نیست ومدام در معرض تحول وبازنگری است (جنکینز،۱۳۸۱،ص۴۵).
نظریه مقوله بندی تاجفل: بر اساس این نظریه هویت افراد از عضویت آنان در گروه های خاص توجیه می شود وآنان به دنبال این حس هویت به صورت خودبخودی،گروه خود را بر تر از سایر گروه ها می شمارند تاجفل هویت را به عنوان چیزی که در درون یک گروه ومقوله جاسازی شده است می بیند هویت در این نظریه بر اساس احساس تعلق تعریف می شود یعنی فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد به عنوان درون گروه وآنهایی که به آنها متعلق نیست تحت عنوان برون گروه می شناسد(ضرابی،۱۳۸۴).
ابعاد هویت:
هویت درجات وانواع گوناگون دارد وبه تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آنها خود را می شناسد وبه دیگران می شناساند، می توان هویت داشت. برخی از این هویت ها شناخته شده تر هستند وروی هم رفته هویت های کلان را شکل می دهند. هویت انواع گوناگون دارد، به عبارت دیگراز هویت می توان به عنوان پسوند پدیده هایی چون فرهنگ، قومیت، ملیت، دین ، محل سکونت، رشته آموزشی،ایل، طایفه ومحله ونظایر آن استفاده کرد.در این میان برخی بیشتر شناخته شده هستند. از آن میان می توان به هویت فرهنگی، هویت دینی، هویت ملی وهویت قومی اشاره کرد.
هویت فرهنگی:[۹]
هویت فرهنگی احساس هویت یک گروه، ویا فردی است که تحت نفوذ یک فرهنگ باشد وبه آن تعلق پیدا کند. هویت فرهنگی تنها در بین دولت ها طرفدار ندارد، بلکه نیروهای اجتماعی گوناگون نیز بر اهمیت برخورداری از هویت فرهنگی خاص در برابرگرایشات جهان شمول تاکید می کنند. برخی تعریف های مدرن، هویت فرهنگی را برآمده از عناصر گوناگونی می دانند که در برگیرنده مکان، جنسیت، نژاده، تاریخ، ملیت، جهت گیری جنسی، عقاید دینی و قومیت است. در تعریفی ملایم ترهویت فرهنگی جامعه را مبتنی بر سه عامل تاریخی، زبانی وروانشناسی می داند؛ به نظر او غنا وتکامل هویت فرهنگی به وجود هر سه عامل در یک ملت بستگی دارد. هرگاه یکی از عوامل مذکور دچار دگرگونی شود، هویت یا شخصیت فرهنگی فرد دچار دگرگونی شده وممکن است به بحران هویتی منجر شود.
[۱۰]هویت قومی:
هویت قومی معمولاًنوعی هویت اجتماعی است که درآن وابستگی به گروه قومی خاص مبنای شناسایی وشناساندن قرار می گیرد. البته قومیت معنی واحد ندارد وشاخصه قومی بودن یک گروه بیشتر به تمایز آن با گروه های دیگر بستگی دارد. به دلیل گستردگی مفهوم قومیت،که گاه مفهوم ملیت را می رساند، عناصرگوناگونی چون زبان،مذهب، نژاد، آداب ورسوم خاص وگاه ملیت خاص یک گروه قومی را تشکیل می دهند. هویت قومی نیز همانند هویت دینی بخشی از هویت اجتماعی فرد است.خود هویت قومی نیز گاه تحت تاثیر هویت های خرد تری نظیر مذهب، طایفه وایل قرار میگیرد.
[۱۱]هویت ملی:
ملی وملیت واژه جدیدی است وبعد از پیدایش دولت های اروپایی پس از انقلاب صنعتی وگسترش احساسات ناسیونالیستی وارد واژگان علوم اجتماعی شده است. هویت ملی نیز به همین دلیل شاید پدیده تازه ای باشد وبه رابطه میان شخص ویک واحد کلان سرزمین، یعنی بزرگ تر ازمحل تولد، محل زندگی قوم وقبیله وحتی استان وایالت اشاره کند. هویت ملی واحساس تعلق به آن از دو چیز ناشی می شود،۱- وجود یک واحد سرزمینی شناخته شده و۲- دولت یا نظامی سیاسی که رهبری این واحد را به عهده دارد؛ مادام که این دو عنصر در جامعه ای وجود داشته باشند وبه نوعی میان خود ودیگری مرز بندی کند، هویت ملی نیز شکل می گیرد. هندلر هویت ملی را در رابطه با سه جنبه از تجربه بشری تعریف می کند: نخست در رابطه با افراد بشر به عنوان شخص، دوم با جمع ها یا گروه های بشری که گمان می رود از یکدیگر متمایز هستند وسوم با رابطه میان این دو وشیوه هایی که در آن انسان ها عناصر هویت های جمعی را با هویت های منحصر به فرد مشخص خود یکسان تلقی می کنند (احمدی،۱۳۸۸). هویت ملی را می توان یک حس بالنده میان مردمی دانست که به طور طبیعی به یکدیگر تعلق دارند واز منافع مشترک وسرنوشت مشترک برخوردارند،هویت ملی مفهومی دو وجهی است که همزمان بر تشابه وتمایز دلالت دارد، بدین صورت که از یک سو با تاکید به مشترکات وملاک هایی پیوند دهنده ما را پیرامون محوری واحد متعهد ومتحد می کند؛ واز سوی دیگر این مارا در مقابل غیر یا دیگری قرار می دهد وبدین صورت مارا در وجود تشابهات داخلی وتمایزاتش با دیگری شناسایی می کند. هویت ملی با توجه به باورها، اعتقادات، سوابق و اشتراکات تاریخی، اهلیت و تعلق به مکان و زمان، آرمان ها، نژاد، فرهنگ و دین مشخص می شود. برخی از دانشمندان، هویت ملی را زیربنای تمامی انواع دیگر هویتها می دانند (پرل ۲۰۰۳، ص ۱۷۲).
هویت ملی از وجوهی برخوردار است که به قرار زیر است: ۱- خانواده ۲- زبان ۳- دین و آیین ۴- زادگاه و سرزمین ۵- تاریخ ۶- ایدئولوژی، سنتها و ارزشها ۷- باورها و رفتارها ۸- دانش و متون
۹- خودآگاهی و خودیابی که از نحوه ترکیب مولفه های پیشین پدید می آید. اگرچه هویت ملی و فرهنگی یک جامعه مدیون تمامی اجزاء و عناصر موجود در فرهنگ آن جامعه است اما این هویت در برخی از عناصر یک فرهنگ حضور قوی تری دارد. در واقع عناصری از فرهنگ در سطح مقطعی از زمان به عنوان نهادهای هویت یک ملت متجلی شده و خود را عیان می سازد امروزه، تغییر و تحولات جهان ضرورت رابطه با دیگران، زندگی و زیستن با دیگران را بیشتر نموده است و بنابراین پیوند میان فرهنگها و جوامع از موضوعات اساسی گردیده است و لیکن آنچه از اهمیت شایان توجهی برخوردار است آن که این تاثیرات گاهی به احساس حقارت و از خودبیگانگی و زوال هویت ملی و یا به احساس هویت و عزت می انجامد و در جهت پویایی و تکامل است. هویت ملی در حال تغییر است و تقریباً در تمام ملت های جهان هویت ملی در حال بداند، در تجدیدنظر و بازیابی است . ولی این امر به معنایی، می تواند به معنی تضعیف آن نباشد بلکه تجدد جامعه می تواند از ارتباطات و تکنولوژی به نفع خود و قوام هویت ملی استفاده نماید و در صورتی که به ارزش ها، عقاید، فرهنگ و سایر دانسته های خود باور درونی داشته باشد و خود را توانمند و محترم آن صورت تغییر هویت در جهت رشد و شکوفایی خواهد بود.
هویت دینی:[۱۲]
دین از عناصر فرهنگ است که به ویژه در مشرق زمین دارای اهمیت شایان توجهی است و یکی از مبانی و عناصر اصلی فرهنگ ایرانی می باشد که به واسطه آن معنویت دینی یکی از وجه ممیزات جوامع دینی مثل ایران با جوامع غیر دینی است که جلوه آن، در وجوه مختلف فرهنگ جوامع مشاهده می شود، در جوامعی مثل کشور ایران که دین اسلام را داراست، تمام عرصه های حیات را در بر می گیرد و بر تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی اثرگذار است. هویت دینی کنونی در کشور ایران، آمیزهای از باورهای اسلامی و ایرانی است که قدمت بس دیرینهای دارد؛ از همان زمان که ایرانیان، فرهنگ اسلامی را فرا روی خویش یافتند آن را به گرمی پذیرفتند و آنگاه در ترویج و نشرش کوشیدند. اما امروزه، روز به روز جایگاه دین و اثرگذاری آن بر ابعاد زندگی کاسته شده است و می توان اظهار داشت که در عصر مدرنیته اخلاق و معنویت تضعیف شده است (غنی نژاد، ۱۳۸۳، ص ۱۱۷).
می توان دین را به نحو بسیار کلی مجموعه ای از اعتقادات، اعمال وعواطف(فردی وجمعی)دانست که حول تجربه غایی یا امر قدسی ومتعالی سامان یافته است. این حقیقت غایی را می توان برحسب تفاوت ادیان ومذاهب به صورت واحد یا متکثر، متشخص یا غیر متشخص، الهی یا غیر الهی دانست (طالبان،۱۳۷۸،صص۳۴-۳۵) .
هویت دینی عبارت است از اتکای فرد به یک نظام یایک پایگاه اعتقادی که در جهت گیری فرد در زمینه های مختلف تاثیر می گذارد. به زعم الکایند هویت دینی برداشت وتصوری است که هر فرد در مورد مسایل مذهبی ودینی دارد(موجمباری،۱۳۸۱،ص۱۵).
هویت دینی فرایندی است که افراد یک گروه طی آن با برخورداری از دین وتعالیم مذهبی مشترک، پایبندی و وفاداری خود را به آن حفظ نموده وبا تمایل به انجام مناسک وآیین های مذهبی فراگیر به شکل دهی وتحکیم آن می پردازد. این نوع هویت علاوه بر آنکه از لحاظ کارکردی عاملی مهم در روابط اجتماعی به حساب می آید موجب دلگرمی، سرزندگی، نشاط واشتیاق عمومی می شود. رشد دینی که در مجموع دارای ویژگی های عمومی سایر جنبه های رشد آدمی یعنی رشد زیستی، شناختی ، عاطفی اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی است در ارتباط متقابل با سایر جوانب رشد صورت می گیرد و امری تدریجی است که در دوره هایی از زندگی سرعت بیشتر وکیفیت پیچیده تری پیدا می کند . این رشد فرایندی مداوم وتراکمی است. حالتی کلی دارد وهمراه با تفاوت های فردی است. انعطاف پذیر وقابل تغییر است ودر شرایط اجتماعی وفرهنگی زندگی هر فرد شکل می گیرد. تحقیقات نشان داده است که نوع مناسبات در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تاثیر مهمی در افزایش یا کاهش باور های دینی فرزندان به جای می گذارد (تاج مزینانی ۱۳۸۴،ص۱۸) .
گرچه از نظر بسیاری از نظریه پردازان علوم اجتماعی، دین خود عنصر مهمی از فرهنگ یک کشور وهویت ملی آن محسوب می شود، اما در سطح اجتماعی بویژه زمانی که مسأله تقابل ادیان مطرح می شود، هویت دینی اهمیت پیدا می کند. بسیاری از کشورهای جهان وجوامع سیاسی بشری، از هویت های چندگانه دینی بر خوردار هستند. هویت دینی در سطح هویت اجتماعی قرار گرفته ومعمولاً در تقابل با هویت ملی قرار نمی گیرد.
ویژگی های هویت
مفهوم هویت دارای ویژگی ها وخصوصیاتی است که این ویژگی ها باعث اختلافات بسیار در مورد تعریف آن شده ومحققان رشته های مختلف را به بحث در مورد آن واداشته است در این جا به چند مورد از مهمترین آنها اشاره می شود.
چند لایگی: اصولاَهویت، امری چند لایه یا چند سطحی است؛ این لایه ها وسطوح هویت، زندگی انسان را از هستی درونی فرد تا هستی جهانی وی در بر می گیرد.لایه یا سطح اولیه آن در مقیاس فردی است، سطح دوم هویت مربوط به هویت گروهی است که می تواند در مورد قوم، قبیله، طایفه، محله وغیره مطرح می شود. سطح سوم هویت ملی است که ناشی از تعلق فرد به یک ملت یا کشور است.در دنیای مدرن این سطح ،اهمیت بسیار زیادی دارد.زیرا حلقه ارتباطی بین هویت های خاص، محلی وهویت های عام وفراملی محسوب می شود.بالاخره در سطح چهارم می توان از هویت های فراملی نام برد. در این سطح عوامل وارزشهایی چون دین مطرح می شوند که معمولا نمی توان آنها را در چهارچوب یک کشور یا یک ملت محدود ساخت(کمالی اردکانی،۱۳۸۳صص۳۱۸-۳۱۹).
علاوه بر این لایه بندی که در آن نوعی تدرج اعتلایی دیده می شود، برخی از محققان برای هویت لایه های متعدد دیگر بر شمرده اندکه در آن تدرج اهمیت زیادی ندارد. به عنوان نمونه هویت را دارای لایه های خاکی(تاریخ،جغرافیاودولت)خونی(ریشه،نژادترکیب)وفرهنگی(زبان ،مذهب ،علم وهنر)دانسته اند(رهیاب،۱۳۸۱،ص۵۱).
پویایی: اصولابرخلاف تصور افرادی که فکر می کنند هویت امری ایستا وبدون تغییر ودگرگونی است، یکی از ویژگی های هویت پویایی وتحول آن است.در واقع در ماهیت هویت، نوعی تناقض(پارادوکس) وجود دارد زیرا هویت همواره حاصل عناصری ایستا وعناصری پویا است(کمالی اردکانی۱۳۸۳ص۳۱۹).
تقویت وتضعیف: مشخصه دیگر هویت که با ویژگی های قبلی ارتباط نزدیکی دارد، امکان تقویت یا تضعیف هویت در کلیه سطوح ولایه های آن در مقاطع مختلف است؛ در واقع پویایی هویت باعث می شود که با تغییر شرایط زمانی ومکانی شاهد تقویت یا تضعیف هویت باشیم به عنوان نمونه برخی وقوع حوادث تاریخی، سیاسی واجتماعی نظیر تجاوز بیگانگان، جنگ،شکست وپیروزی رزمی، ورزشی وانتخاباتی را در تقویت یا تضعیف هویت ملی موثر می دانند(شیخاوندی،۱۳۷۹،ص۲۶).
تعارض هویت ها: یکی دیگر از ویژگی های هویت تعارض هویت ها در سطوح ولایه های مختلف آن است.در واقع هنگامی که بر اثر کسب برخی هویت های تازه، افراد مجبور به نفی یا کنار گذاردن بخشی از هویت گذشته خود بشوند، ما شاهد نوعی تعارض هویتی خواهیم بود. این تعارضات می تواننددر سطح فردی، جمعی یا ملی روی دهندکه دولت ها تلاش می نمایندبا استفاده از نوعی قدرت، نوعی هویت سازی انجام دهند.(تاج مزینانی،۱۳۸۴ص۱۵) .
مولفه های هویت
خانواده: هسته ی اولیه شکل گیری هویت فرد خانواده ی اوست زیرا خانواده است که نخستین شناسه کودک خود یعنی اسم که در سراسر عمر به آن شناخته خواهد شد برای وی انتخاب می کند علاوه بر این کودک همچنان که رشد می کند از حالات وعواطف ورفتارهای موجود در محیط خود که همان محیط خانواده است اثر می پذیرد وهرچه پدر ومادر در تربیت او جدی تر وکوشاتر باشند این اثر پذیری بیشتر خواهد شد. ساختار هویتی هرکس تا آغاز دوره نوجوانی بیشتر از هرچیز از خانواده شکل می پذیرد تا اینکه به تدریج عناصر دیگری وارد زندگی او می شوند وتاثیر خانواده کاهش می یابد([۱۳]فروم جامعه سالم،۸۴).
طبقه اجتماعی: طبقه اجتماعی یکی دیگر از مولفه های هویت ساز است، منظور از طبقه اجتماعی اشخاص یا گروههایی هستند که به عنوان یک واحد اجتماعی در سلسله مراتب منظم جامعه به حساب می آیند؛ هر طبقه در جامعه منزلتی خاص دارد. طبقه متضمن شرایط زندگی نسبتا مشابه وتشابه نسبی در سرنوشتی است که انسان ها در برابر خود دارند ونیز نقش هایی که باید در برابر کل جامعه ایفا کنند (ساروخانی۶۹۲).
گروه: فرد انسانی اصولادر جمع یا گروه رشد می کند؛ این فرد که بتواند از کودکی بدون حضور در جمع یا گروهی حتی در زندگی معیشتی ومادی به جایی برسد تنها در خیال متصور است ودر واقعیت محال است. منظور از گروه در اینجا جمعی به هم پیوسته وبا وجوه اشتراکات متعدد است که فراتر از فرد می تواند هویت مستقل داشته باشد.مهم ترین گروه های هویت ساز عبارتند از گروه های همسن،گروه های دوستان وگروههای مرجع.
الف:گروه های همسن وگروههای دوستان:گروه های همسن یا همالان در همه ی مراحل زندگی انسان وجود دارندحتی در بزرگسالان اما آنچه اهمیت داردتاثیر گذاری گروه های همسن در دوره ی نوجوانی وجوانی است.گروه های همسن غالبا منجر به تشکیل گروه های دوستان در آینده می شوند دوستانی که ممکن است لزوماَ همسن نباشندولی پیوند های استواری که میان آنها ایجاد می شودآنان را به گروه های تاثیر گذار تبدیل می سازند.گروه های دوستان بعد از نوجوانی معمولا در فعالیت های عملی شکل می گیرد مانند گروه دانشجویی،گروه های ورزشی.
ب:گروه های مرجع: بحث گروه های مرجع یک بحث اساسی در جامعه شناسی جوامع امروزی است یعنی جوامعی که میزان تاثیر خانواده و طبقه در آنها نسبت به گذشته کاسته شده است. منظور از گروه های مرجع گروه های اجتماعی هستند که به دلیل یا دلایل خاصی اعم از دلایل مادی یا معنوی (ثروت، قدرت، عقیده علم، ورزش وغیره ) مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار می گیرند وهریک به گونه ای تعیین کننده ی خط مشی یا شیوه ی زندگی بویژه برای نوجوانان وجوانان می شوند از این روست که گروه های مرجع می تواند هویت ساز باشند (جلالی پور،۱۳۷۹).
فرایند هویت یابی:
هویت یابی یعنی داشتن تصویر روشنی از خود. بدیهی است مفهومی که فرد از خود تصور می کند تاثیر بسیاری در زندگی وروابط او با دیگران دارد. در زندگی فردی؛ نگرش مثبت به خویش، رشد استدلال اخلاقی، ایجاد اعتماد به نفس، مسولیت پذیری، احساس ارزش وهدفمندی در زندگی، توانایی بیشتر برای ارتباط با دیگران، متضمن آرامش وموفقیت است. ایجاد یک هویت ودست یابی به یک تعریف منسجم از خود، مهمترین جنبه رشد روانی واجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها باورها وهدف های زندگی مشخصه های اصلی هویت را تشکیل می دهند. هم درطی نوجوانی وهم دردوره جوانی یا حتی پس از آن، این ارزش ها وباورها وهدف ها مورد تجدید نظر قرار می گیرند، اما به هر صورت ضرورت دارد که نوجوان به چنین هویتی دست یابد(لطف آبادی،۱۳۷۹ص۲۱۱).
[۱۴]ویلیام گلاسر که یکی از محققان هویت ومسایل مربوط به آن است، هویت را جزءلاینفک زندگی همه انسانها در همه فرهنگ ها می داند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد.هویت تصور فرد نسبت به خود است که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت می کند. وی معتقد است که هویت به اشکال گوناگونی تشکیل شده ورشد می کند. یکی از راه های تشکیل هویت از نظر گلاسر داشتن ارتباط ودرگیری عاطفی با خود ودیگران است.اساس تشکیل هویت، تلاش ها وفعالیت هایی است که ما علاقمندیم تعقیب کنیم ودر مقابل آن در می یابیم که هستیم. برداشت ها ونظرات دیگران نیز در روشن کردن هویت، نقش عمده ای دارند. ارزشیابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی، اوضاع اجتماعی واقتصادی نیز تعیین کننده هویت ما می باشد(امام جمعه،۱۳۸۲، ص۶۳۵).
محتوای هویت فرد هرچه باشد، تثبیت آن عموماٌ در سنین جوانی رخ می دهد. تحقیقات فرانک وهمکاران حاکی از انسجام “[۱۵]خود"در فاصله سنین ۲۴-۲۸ سالگی است. در این دوره معمولاٌ استقلال کامل از والدین وتصمیم گیری شخصی وقبول مسئولیت زندگی حاصل می شود. توانایی جوانان برای در نظر گرفتن تمام جوانب مسایل ویافتن دانش نسبتاً وسیع درباره هنجارهای اخلاقی واجتماعی وآگاهی از ضرورت یکپارچه بودن شخصیت بزرگسالی زمینه های لازم رابرای آنان فراهم می آورد تا به تثبیت هویت وانسجام خودبرسند.در این دوره هویت شخصی آنان به صورت باورهای عمومی، ارزشها وطرح وبرنامه مشخص زندگی جلوه گرمی شود.آنان هویتی می یابند که حاکی از وقوف به شایستگی های تحصیلی، توانایی های بدنی، مهارت های شغلی وباور های اجتماعی است ونقش های گوناگون خود در موقعیت های مختلف را به خوبی می شناسند وبا تغییر موقعیت ها آنان نیز نقش خود را تغییر می دهند. به این ترتیب آنان به طور فزاینده ای توانایی رفتار بهنجار در شرایط گوناگون وحتی متضاد را از خود بروز می دهند وانطباق استاندارد های مطلوب خود با واقعیت های زندگی به عنوان یک وظیفه اساسی در دوره جوانی پیش رویشان قرار می گیرد(لطف آبادی،۱۳۸۰،صص۲۱۷-۲۱۶).
علاوه بر این، تثبیت هویت وانسجام خود در بین گروه های مختلف اجتماعی وفرهنگی تا حد زیادی متفاوت از یکدیگر است. تحقیقات مارکوس وکیتایاما نشان می دهد که در فرهنگ هایی که بر وابستگی های جمعی تاکید می شود حالات دیگری از هویت مانند جمع گرایی، وابستگی، اتکای به غیر وجامعه محوری مورد نظر جوانان قرار می گیرد.این محققان می گویند جوانانی که فرهنگ شان بر استقلال فردی تاکید می کنند مردمی با سعی در سازگاری خود با اهداف دیگران می شوند که یاد می گیرند تا در هر مورد ذهن دیگران را بخوانند وخود را بر آن منطبق سازند. این دو نوع هویت باعث می شود که مسایل جوانان متعلق به فرهنگ های مختلف با یکدیگر همانند نباشند.در مورد اول، هویت فرد از آن خود اوست ودر مورد دوم، هویت فرد در درون هویت جمع معنا می یابد؛ در مورد دوم که با تثبیت هویت در میان بیشتر جوانان کشور ما همانندی دارد، فرد آن همه آزاد نیست که هر طور بخواهد فکر یا انتخاب کند وبه همین دلیل تثبیت هویت تا حد زیادی متاثر از الگو های فرهنگی، اجتماعی وخانوادگی است (همان،ص۲۱۷) .
مهم ترین روند های هویت یابی را می توان تعهد و بحران دانست؛ تعهد عبارت است از میزان سرمایه گذاری روانی وتثبیت فرد در زمینه یکی از صور مختلف هویت است . تعهد ها اعم از اجتماعی، اخلاقی، ایدیولوژیک وخانوادگی هم دارای اهمیت اجتماعی هستند وهم اینکه فرد به وسیله آنها از خود تعریفی ارائه می کند. عمق واهمیت تعهد را می توان از طریق میزانی که فرد با نبود آنها احساس تهی بودن می کند، سنجید (تاج مزینانی،۱۳۸۴،ص۲۱).
شکل گیری هویت:
تحلیل ریشه ها ومبانی پیدایش هویت وهمچنین فرایند ساخته شدن هویت موضوعی است که در تعریف ومفهوم سازی هویت نقش مهمی ایفا می کند. نمی توان هویت را مجزا از عوامل وفرایندهای ساخته شدن آن در نظر گرفت وتعریف نمود. در واقع مجموعه شرایطی که به شکل گیری هویت می انجامد. در تعیین ویژگی های خاص هر نوع هویتی نقش دارد.بدین منظور، توجه به عوامل وفرایند های شکل گیری هویت از اهمیت بسزایی برخوردار است ایجاد یک هویت ودستیابی به یک تعریف منسجم از خود مهمترین جنبه رشد روانی واجتماعی در دوره نوجوانی است. محتوای هویت فرد هرچه باشد ،تثبیت آن عموما در سنین جوانی رخ می دهد. تحقیقات حاکی از انسجام” خود"در فاصله سنین ۲۴تا ۲۸ سالگی است. تا پیش از آن فرایند شکل گیری هویت از طریق نهادهای اجتماعی، روابط وعلایق گروهی وحضور در جامعه می شود(مزینانی۱۳۸۲،ص۲۰).
پایان نامه های انجام شده درباره تحلیل محتوای کتب متوسطه پایه سوم رشته علوم انسانی ...