سوم. کسانی که برای فیسبوک تأثیری پنجاهدرصدی قائلاند؛[۲۱۸]
چهارم. کسانی که میگویند تأثیر فیسبوک روی آنها بسیار و تعیینکننده بوده است؛[۲۱۹]
پنجم. کسانی که میگویند فیسبوک روی آنها تأثیری نداشته، ولی روی دیگران تأثیر بسیار و تعیینکنندهای داشته است.[۲۲۰]
در دستهبندی اول، گروه دوم با ۱۳ مشارکتکننده بیشترین تعداد را داراست؛ یعنی تقریباً نصف مشارکتکنندهها ابتدا جزء تحریمیها بودهاند، ولی بهمرور زمان به شرکت در انتخابات ترغیب شدهاند و درنهایت تصمیم گرفتهاند رأی دهند. گروهی که بعد از آن بیشترین تعداد را داراست، گروه چهارم است با ۹ مشارکتکننده. در دستهبندی دوم هم گروههای پنجم با ۹ مشارکتکننده و دوم و چهارم هریک با ۸ مشارکتکننده بیشترین تعداد را دارند.
در ادامه سعی میکنیم تمهای کلی صحبتهای مشارکتکنندهها را دربارۀ تأثیر فیسبوک در شکلگیری نظر انتخاباتیشان ارائه کنیم:
۱.۴.۲.۴. تابو بودن مشارکت و نبود ابزاری جز فیسبوک
یکی از نکاتی که تعدادی از مشارکتکنندهها عنوان میکنند، «تابو» بودن مشارکت تا چند ماه پیش از انتخابات است. آنها میگویند بهواسطۀ جریانات ۸۸، انتخابات ۹۲ شرایطی «ویژه» داشت و اوضاع «پیچیده» بود. بسیاری از مردم که فکر میکردند حقشان در انتخابات ۸۸ زائل شده است، میگفتند در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهند کرد و حرفزدن از شرکت در انتخابات برایشان نوعی «تابو» بود. علی که خودش از جریانسازهای آن روزها بوده است، در توصیف این وضعیت میگوید:
در انتخابات ۹۲ فضای جامعه یهجوری بود که راحت نمیتونستیم بگیم بریم رأی بدیم، حالا سال ۸۸ هر اتفاقی افتاده، چون راهی جز این نداریم. اولش حتی یکی دو ماه سه ماه قبل از انتخابات میخواستی اینو بگی، یهجور همه حالت تهاجمی داشتن. میگفتن تو ساندیسخوری و خون شهدا و… . حالا باید میومدی ثابت میکردی بابا من اصن از شما بیشتر چیز بودم، ولی فک میکنم راه این نیست.
جو ناامید و ضدمشارکت در پایین، یک سوی ماجرا بود و فضای بسته و «امنیتی» از بالا سوی دیگر آن بود که در مجموع دست فعالان سیاسی را برای دعوت مردم به مشارکت و بسیج نیرو بسته بود. برخی از مشارکتکنندهها میگویند در این شرایطی فیسبوک یگانه ابزار موجود و تنها فضایی بود که امکان تبلیغ و بحث و ایجاد شور انتخاباتی را فراهم کرد. مهدی در توصیف این وضعیت میگوید:
مهمترین ابزاری که سیاسیون داشتن که به این فضا غلبه کنن، اتفاقاً توی این مقطع فیسبوک بود. چون که ما رسانه نداشتیم. شما خودتون شاهد بودین که اون موقع رسانهای نداشتیم، روزنامهها همه تعطیل شده بود بعد از وقایع ۸۸. تریبون نداشتیم، انجمنهای اسلامی دانشگاهها دراشون بسته شده بود. چیزی بهعنوان ابزار، چه رسانه چه احزاب نداشتیم، حزب مشارکت و مجاهدین و اعتماد ملی درش بسته شده بود. ما هیچ ابزار واقعی نداشتیم. تنها چیزی که عملاً اون نقش رو ایفا کرد که اون فضای یأس و ناامیدی رو برش غلبه کنه به نظرم فیسبوک بود.
برخی از مشارکتکنندهها حتی بر این نظرند که فیسبوک نهتنها روی کاربران خودش، بلکه در سطحی دیگر روی جامعۀ غیرفیسبوکی هم تأثیر گذاشت. آنها میگویند در هر خانوادهای لااقل یک نفر و عموماً از بین جوانترهای خانواده کاربر فیسبوک است و نگاهش به مسائل روی دیدگاه دیگر اعضای خانواده تأثیرگذار است. از نظر تعدادی از این مشارکتکنندهها، میزان تأثیر فیسبوک بر سطح جامعۀ غیرفیسبوکی در انتخابات ۹۲ درحدی بود که شاید اگر فیسبوک وجود نداشت، نتیجۀ انتخابات طور دیگری رقم میخورد. مسعود دراین مورد میگوید:
اینکه چند روز منتهی به انتخابات بهکلی فضای کشور، به نظر من، زیر و رو شد، بهخاطر این بود که تو یه جاهایی که دیده نمیشد، هفتهها و شایدم بگم ماهها درحال صحبت و گفتوگو و تبادل نظر بودن یهعدهای در سطوح مختلف و این درواقع سرریزش تو چن روز آخر تو فضای حقیقی جامعه جاری شد. من فک میکنم اگه این فضای مجازی رو نداشتیم، واقعاً انتخابات ۹۲ به یه سمت دیگهای میرفت.
این مشارکتکنندهها که عموماً فعال سیاسی واقعی یا مجازی هستند، علاوه بر تأثیری که برای فیسبوک بر سطح جامعه قائلاند، به تأثیر آن بر خودشان، بهعنوان فضاسازان سیاسی و حتی در سطوح بالاتر بر سیاستمداران هم تأکید دارند.
۲.۴.۲.۴. تغییر جوِ فیسبوک
اکثر مشارکتکنندهها از تغییر جو فیسبوک در روزهای منتهی به انتخابات میگویند. آنها میگویند در هفتههای اول منتهی به انتخابات جو فیسبوکِ آنها بیشتر ضدمشارکت بوده، ولی فضا رفتهرفته تغییر کرده و تنش بین موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات بالا گرفته، تا اینکه درسهچهار روز قبل از انتخابات جو کاملاً به نفع مشارکت برگشته است. میثم در توصیف این تغییر جو میگوید:
تا حدوداً یه هفته قبل انتخابات این فضا زیاد بود و مقابله به مثل هم زیاد داشتیم که چرا شرکت میکنید و فرق نمیکنه و از این حرفا. اما هرچه به روز انتخابات نزدیک میشدیم، خصوصاً چند روز آخر، این فضا برگشت و تقریباً بیشتر کسایی که موافق تحریم بودن، نظرشون برگشت.
تعدادی از مشارکتکنندهها مثل امین میگویند تحت تأثیر این تغییر جو قرار گرفتند و تصمیمشان به رأیدادن تغییر کرد و خودشان هم نمیدانند چطور این اتفاق افتاد. اما شهاب که تنها مشارکتکنندۀ روزنامهخوان این پژوهش است و در انتخابات هم از تحریم به مشارکت روی آورده است، نظر دیگری دارد. او جو فیسبوک در آن روزها را «جوسازی»، هرچند نه لزوماً به معنای منفی آن، میداند و میگوید برای تصمیمگیری درخصوص رأیدادن یا رأیندادن، به آن جو اعتماد نداشته و تحت تأثیر آن هم قرار نگرفته است. امید از آن جَو با عنوان «فضای شانتاژ» گروههای اصلاحطلب یاد میکند و میگوید او و خیلیهای دیگر برغم این فضا توانستند تصمیمشان مبنی بر تحریم را تغییر ندهند. برخی از مشارکتکنندهها هم میگویند تحت تأثیر آن جو قرار گرفتند، ولی این تأثیر سطحی بوده است. مثلاً مهدیه هیاهوی فیسبوکی را مانند دیگر هیاهوها در فضاهای غیرمجازی میداند و تأثیری را که جو فیسبوک در روزهای انتخابات روی او گذاشته است، کوتاهمدت و سطحی و تنها از جنبۀ روانی توصیف میکند:
این جوِه، اون هیجانه که فیسبوک هی تشدیدش میکنه توی تو و تو فک میکنی که شما زیادین و آدمای همفکرتو میبینی، آره این تأثیر رو داشت. نه در اون حدی که بخواد نظرم رو تغییر بده. […] یه حس روانی خوبی داشت. […] همونطور که من مثلاً اگه بیرون هم میرفتم، میدیدم یه عده راه افتان تو خیابون، ممکن بود هیجانزده بشم یهو و حتی مقطعی یه تأثیری روم بذاره. تو فیسبوک هم یه همچین چیزی رو داشت. نه اینکه مثلاً بهصورت خاصی تأثیر متفاوتی داشته باشه.
۳.۴.۲.۴. جو گیر بودن مردم
تعدادی از مشارکتکنندهها، از «جَو گیر بودن مردم» درحالت کلی حرف میزنند. آنها میگویند «مردم» بهراحتی و بهسرعت تحت تأثیر جو موجود قرار میگیرند و این قضیه در اتفاقات مهمی مثل انتخابات، شدت بیشتری میگیرد. این مشارکتکنندهها یا مردم را بهلحاظ سیاسی «سطحی» میدانند که وقتی موجی میآید، بدون فکر با آن همراه میشوند و نظرشان برمیگردد، یا اینکه آنها را فاقد «حافظۀ تاریخی» میدانند که باعث میشود اشتباهات گذشته را تکرار کنند. مروارید که در انتخابات شرکت نکرده، در توصیف جوگیربودن مردم میگوید:
مردم خود به خود عادت به جو زده شدن دارن. عمیق فکر نمیکنن و کاملاً سطحی و بچهگانه قضاوت میکنن و عجیب هم اصرار دارن که ثابت کنن فکرشون درسته و کسایی که همفکرشون نیستن، اشتباه میکنن و باید متقاعد شن. […] مردم کافیه یه اشارۀ کوچیک از یه جا ببینن، همون کافیه که از کاه کوه بسازن و بدون فکر اون مسئله رو بزرگ کنن یا تأییدش کنن.
این مشارکتکنندهها تأثیر فیسبوک را نیز در همین راستا تحلیل میکنند و بهنظرشان تأثیر فضای فیسبوکی چیزی فراتر از دیگر فضاها و ازجمله فضاهای واقعی نیست؛ به این معنی که فیسبوک صرفاً نوعی ابزار است و مثلاً در انتخابات ۹۲ اگر فیسبوک نبود، مردم از طریق دیگری جَو زده میشدند. یونس که به امید رفع حصر نظرش از تحریم به مشارکت تغییر کرده است، با توصیف جوگیری مردم، علت آن را در برهۀ انتخابات ۹۲ تمایل مردم به همراهشدن با نظر طبقۀ متوسط میداند. او در توضیح میگوید:
یادتون هست چند سال پیش خبرگزاری ایسنا یه خبر گذاشته بود که قراره شرکت پپسی لوگوی شرکتشو بندازه رو ماه؟ و ملت اون شب همه ریخته بودن سرِ ساعت بیرون و داشتن به ماه نگاه میکردن و بعدش که فهمیدن دروغه، ریختن تو پیج فیسبوکِ اون شرکت و شروع کردن به فحاشی… اون عده که در هر شرایط جوگیر میشن، براشون فرقی نمیکنه دنیای مجازی یا واقعی و چون شبکههای اجتماعی اون موقع بین طبقۀ متوسط یه جوری کلاس و پرستیژ محسوب میشد، مجبور شدن که سوار اون موجی که اون موقع راه افتاد بشن و ناخواسته رفتن و رأی دادن. چون جو جوری بود که رأیدادن تو فیسبوک یه جوری باکلاسی محسوب میشد و رأیندادن نشونۀ بیسوادی.
۴.۴.۲.۴. تأثیر، روی چه کسانی؟
تعدادی از مشارکتکنندهها در صحبتهایشان میگویند فیسبوک و جوِ آن فقط روی افراد خاصی میتواند تأثیر محسوسی بگذارد، بهطوریکه نظرشان را تغییر دهد. این مشارکتکنندهها عموماً به سه دسته اشاره میکنند: مرددها، غیرسیاسیها، جوگیرها.
برخی میگویند فیسبوک روی افرادی که در رأیدادن یا رأیندادن مردد بودهاند، تأثیرگذار بوده است. این مشارکتکنندهها بر این باورند فضای فیسبوک نتوانسته نظر کسانی را عوض کند که تصمیمشان از قبل برای رأیدادن یا رأیندادن قطعی بوده است. همچنین فیسبوک نتوانسته و نمیتواند نظر سیاسی پایهای افراد را عوض کند، مثلاً نظر سیاسی اصولگرایان را به اصلاحطلبی و برعکس تغییر دهد.
برخی دیگر میگویند فیسبوک روی نظر کسانی تأثیرگذار بوده است که دیدگاه و تحلیل سیاسی شخصی درباره سیاست ندارند. به نظر این مشارکتکنندهها این افراد بهطور عادی با سیاست کاری ندارند و تنها در بزنگاههایی مثل انتخابات است که فعال میشوند و در این بزنگاهها هم شبکههایی مثل فیسبوک میتواند روی آنها بسیار تأثیرگذار باشد. سینا این افراد را اینگونه توصیف میکند:
افراد عموم جامعه افراد عامیانه افرادی که اصولا غم نون دارن و صب تا شب دارن کارشون رو می کننن و اصولا با سیاست کاری ندارن تو بازه اینچنین به شدت رسانه هایی مث فیسبوک می تونن روشون تاثیرگذار باشن […] چون اون آدمایی که دارم میگم اصولا دیدگاه سیاسی ندارن. صرفا نگاهشون یه نگاهیه که چه اتفاقی واسه من بیفته بهتره. میدونین؟ این نگاهه. یعنی نگاه کلی ای برا سطح جامعه نیست.
برخی دیگر هم، همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم، میگویند فیسبوک روی جوگیرها تأثیر میگذارد، روی آنهایی که بهراحتی همراه هر موجی میشوند، آنهایی که حافظۀ تاریخی ندارند و آنهایی که اگر فیسبوک نبود هم تحت تأثیر جو قرار میگرفتند.
موضوع دیگری که در مصاحبهها میبینیم، مکانیسمها یا طرقی است که فیسبوک توانسته است از طریق آن روی افراد تأثیر بگذارد. در ادامه این مکانسیمها را میآوریم.
۵.۴.۲.۴. اطلاع از نظرات مختلف
اکثر مشارکتکنندهها میگویند که با نزدیکترشدن به انتخابات، برای خواندن نظرات و تحلیلهای موافق و مخالفِ حضور در انتخابات، بیشتر از قبل به فیسبوک مراجعه میکردهاند. در بین این مشارکتکنندهها هم کسانی هستند که مخالف یا موافق حضور در انتخابات بودهاند، هم کسانی که تردید داشتهاند، هم کسانی که میگویند فیسبوک روی آنها تأثیر نداشته و هم کسانی که میگویند فیسبوک روی آنها تأثیر داشته است. برخی از آنهایی که تردید داشتهاند، میگویند خواندن نظرات مختلف به آنها کمک کرده است که بتوانند تصمیم نهایی خود را بگیرند. برخی مثل حمید که از ابتدا موافق مشارکت بودهاند یا محسن که مخالف بودهاند، میگویند با دنبالکردن این نظرات هرچه بیشتر توانستهاند به نقاط ضعف و قوت استدلالهای اولیۀ خودشان پی ببرند و روی تصمیم خود قاطعتر شوند و در این بین دیدگاه خود را نیز به دیگران منتقل کنند.
اطلاع از نظرات مختلف معمولاً از دو راه صورت میگیرد. راه اول از طریق خواندن استتوسهای افرادی است که نظر آنها برای مشارکتکننده مهم است. این افراد میتوانند فعالان سیاسی یا تحلیلگرانی باشند که اجازۀ انتشار نظراتشان را از طریق رسانههای رسمی ندارند. همچنین میتوانند افرادی در لیست دوستان مشارکتکننده باشند که لزوماً تحلیلگر یا فعال سیاسی یا حتی از کاربران سرشناس فیسبوک نیستند، ولی نظر آنها برای مشارکتکننده اهمیت دارد. راه دوم اطلاع از نظر دیگران، بحثکردن با کاربران دیگر یا خواندن بحثهای درگرفته پای یک پست فیسبوکی، بدون شرکت در آن بحثها، است. سارا، یکی از مشارکتکنندههایی که فیسبوک تأثیر خوبی در ساختهشدن نظر او داشته است، دراینباره میگوید:
شک داشتم که رأی بدم یا نه. زیاد بحثای دو طرف رو دنبال میکردم، استدلالهاشون رو. باعث شد بتونم تصمیم بگیرم. آدم میتونه ببینه کدوم طرف استدلالش قویتره، حتی وقتی خودش وارد بحث نشه. […] آره ممکن بود اگه پیگیر نمیبودم، اصلاً نرم رأی بدم.
درمورد شرکت در بحث با کاربران دیگر نظرهای مشارکتکنندهها متفاوت است. بعضی میگویند بحثکردن با کاربران دیگر نمیتواند روی فرد تأثیر خاصی بگذارد. بهنظر اینها تأثیر فیسبوک بر دیدگاه افراد، از طریق مواجهۀ ناخواسته فرد با اخبار و طیف نظرات مختلف و نیز دنبالکردن بحثهای دیگران بوده است و نه از طریق شرکت خود فرد در بحثها. این دسته از مشارکتکنندهها چند استدلال در این زمینه دارند: اول اینکه دو طرفِ بحث یکدیگر را نمیشناسند، لذا نظرشان برای هم اهمیتی ندارد و تأثیر خاصی هم روی یکدیگر نمیگذارند؛ دوم اینکه کسانی در بحثها شرکت میکنند که از قبل موضع مشخصی دارند و لذا طی بحث نظرشان تغییری نمیکند؛ سوم اینکه «ما» شیوۀ درستبحثکردن را یاد نگرفتهایم و طرز بیانمان در بحثها نامناسب است و این تأثیرگذاری بحث را بسیار کم میکند؛ چهارم اینکه «ما» معمولاً عادت نداریم نظر مخالف را بپذیریم و در بحثها بر نظر خودمان پافشاری میکنیم، لذا بحث با دیگران، لااقل در همان زمان بحث، تأثیر مستقیمی رویمان ندارد. جمشید دراینباره میگوید:
در بحثها معمولاً جبههگیری اولیه مشخص شده و ورودکنندگان ناخودآگاه یا خودآگاه یک طرف را میگیرند و به حمایت از یک جبهه ادامه میدهند. این اساساً از اشکالات رایج در جامعه ماست که مردمش اول طرفدار یک شی، فرد، نهاد، ایده، پدیده و… میشوند، بعد بدون رعایت بیطرفی از آن حمایت میکنند، باهم درگیر میشوند و… بعد نهایتاً اگر فرصتی بود، میروند صحت و سقم ادعاهای خودشان را پی میگیرند.
اما مشارکتکنندههای دیگری هستند که بهنظرشان بحثها تأثیر بسیاری روی کاربران گذاشته است، به خصوص بعد از مناظرهها. این مشارکتکنندهها میگویند خیلی از کاربرهای فیسبوک مناظرهها را از تلویزیون ندیده بودند. درواقع بعد از مناظرهها بحثهایی که در فیسبوک درگرفت و جوکهایی که ساخته شد، تأثیر مناظرهها را چندبرابر کرد. این مشارکتکنندهها به خصوص به عبارتهای «حملۀ گازانبری» و «من سرهنگ نیستم، من حقوقدان هستم» در مناظرۀ روحانی و قالیباف اشاره میکنند که در شبکههای اجتماعی بازتاب بسیاری یافت و بعد از آن، رأی قالیباف در نظرسنجیها کاهش محسوسی پیدا کرد. نیما که تا چند هفته پیش از انتخابات برای شرکت در انتخابات شک داشته است، از تأثیر این بحثها بر خودش میگوید:
در شبهای انتخابات که مناظرهها پخش میشد، بعد از اتمام مناظرهها اکثر دوستانم درمورد آن شب اظهار نظر میکردن، شروع میکردیم به بحثکردن […] بهنظرم مهمترین تأثیرش همین بحث و گفتوگوهای مجازی و غیرمجازی بود. برای من بهشخصه بیشتر مجازی. شاید بیشترین تأثیرش همین بحثهای بعد از مناظره بود.
۶.۴.۲.۴. تکرار محتواها
مکانیسم دیگری که تعدادی از مشارکتکنندهها درمورد آن صحبت میکنند، تکرار و بازتکرار یک خبر، نظر، عکس، ویدئو، جوک و… در فضای فیسبوک است. بهاین معنی که وقتی اتفاق مهمی میافتد، کاندیدایی موضع خاصی درمورد قضیهای میگیرد، فرد معروفی از کاندیدایی حمایت میکند، عکس یا ویدئوی خاصی منتشر میشود و… ، این محتواها در زمان بسیار کوتاهی بارها و بارها در فیسبوک بازنشر میشود و هزاران نفر آن را لایک میکنند یا خودشان آن را بهاشتراک میگذارند. به این ترتیب فرد در نیوزفید یا خبرخوان فیسبوکش بارها و از طرف افراد مختلف با آن محتوا مواجه میشود و او را تحت تأثیر قرار میدهد، چراکه این تکرار محتوا درواقع گونهای «تبلیغ» است. سینا در اینمورد توضیح میدهد:
خب طبیعتاً این خیلی مؤثره. شما وقتی که مدام در مواجهه با یک رسانه باشین یا مدام در مواجهه با یک سری شلیکهای حرف باشین، طبیعیه که تحت تأثیرش قرار میگیرین.
۷.۴.۲.۴. فیسبوک در برابر رسانههای رسمی
موضوع دیگری که اکثر مشارکتکنندهها روی آن تأکید میکنند، فضای بستۀ رسانههای رسمی در مقابل فضای فیسبوک است. آنها به این موضوع اشاره میکنند که در ایران رسانۀ آزاد بهمعنای واقعی آن وجود ندارد، تلویزیون، دولتی است و مطبوعات و سایتهای سیاسیخبری تحت محدودیت هستند و درنتیجه اجازۀ بازتاب همۀ اخبار را ندارند و آن را بهصورت سانسورشده و حتی تغییریافته منتشر میکنند. در این شرایط این اخبار ازطریق رسانههای دیگر منتشر میشود و در فیسبوک دستبهدست میشود و بهدست کاربران عادی فیسبوک میرسد. این مشارکتکنندهها در انتخابات ۹۲ بهویژه به دو خبری اشاره میکنند که در رسانههای رسمی پوشش داده نشد و در فیسبوک بهشدت پخش و روی آن مانور داده شد: حمایت خاتمی از روحانی و وعدۀ رفع حصر از سوی روحانی. بهنظر این مشارکتکنندهها این دو خبر برای بخشهای بزرگی از مردم، از قشرهای مختلف، اهمیت فراوانی داشت و نظر بسیاری از افراد را از تحریم به مشارکت تغییر داد. حسین در این باره میگوید:
با توجه به فضاى رسانهاى بستۀ ایران، در زمانهایى که رسانههاى موجود به هر دلیلى مثل مورداعتمادنبودن نمىتونن جوابگوى انتظارات مردم باشند، فضاى سیاسى شبکههاى اجتماعى داغتر میشه و بحثهایى که در رسانههاى رسمى امکان انتشارش نیست، از این طریق منتشر میشن. انتشار فیلمهاى مربوط به ثبتنام هاشمی و بعد از اون هم انتشار اخبار مربوط به خاتمى و پیامهاش در فیسبوک هم تأثیر بسزایى داشت.
۸.۴.۲.۴. انتشار موضع افراد غیرسیاسی مشهور
موضوع دیگری که در مصاحبهها درخصوص تأثیرگذاری فیسبوک مطرح شد، انعکاس نظر سیاسی افراد مشهور غیرسیاسی است. بهنظر برخی از مشارکتکنندهها افرادی مثل بازیگرها، خوانندهها و هنرمندها و… ، طرفداران فراوانی دارند. طرفدارانی که جزء مردم عادی هستند و چندان با سیاست کاری ندارند. وقتی این افراد مشهور درمورد موضوعی سیاسی اظهار نظر میکنند، بهویژه در روزهای داغ انتخابات وقتی از حضور در انتخابات یا از کاندیدایی حمایت میکنند، نظر آنها روی طرفدارانشان بسیار تأثیرگذار است. این افراد مشهور معمولاً در فیسبوک صفحۀ طرفداران، صفحۀ رسمی یا صفحۀ شخصی دارند و نظراتشان بهصورت گسترده در فیسبوک منتشر میشود. علی در این باره میگوید:
بعد چیزی هم هست اینه که الیت جامعه و آدمایی که بین مردم حرفشون بُرش داره، مثلاً این رپرهایی که مردم دوست دارن از هیچکس لشگری بگیر تا نسلی که جور دیگهای فک میکنن مث استاد شجریان. اینا که حرفاشون تو جامعه یه خرده برش داره، تأثیر میذاشتن روی مردم. ممکن بود طرف اصلاً سیاسی نباشه، مثلاً اسم کوچیک آقای خاتمی رو هم ندونه، ولی مثلاً هیچکس وقتی رفت دو روز قبل از انتخابات یه پُستی گذاشت توی فیسبوکش راجع به اینکه آقا رأیدادن بهتر از ندادنه، من فک میکنم کسایی که فقط موزیک گوش میدن و کاری به سیاست ندارن، این حرف تأثیر گذاشت روشون. چون اون طرفو دوس داشتن، اومدن گفتن اوکی، هیچکس هم داره میگه.
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
فیسبوک پدیدهای بهنسبت نوظهور است که چند سالی است به بخشی از زندگی روزمره کاربرانش تبدیل شده است. استفاده سیاسی کاربران فیسبوک از این سایت، بهویژه در اتفاقات مهم سیاسی مانند انتخابات، ما را بر آن داشت تا تأثیری را که این سایت بر شکلگیری نظر و نهایتاً رفتار انتخاباتی افراد میگذارد، بررسی کنیم. به علت جدیدبودن این مقوله، در ادبیات پژوهش نظریۀ مشخصی دراینخصوص نیافتیم. اما فرضیههای پراکندۀ موجود در این زمینه را بررسی و دستهبندی کردیم. هرچند این را هم درنظر گرفتیم که این فرضیهها عموماً در کشورهای با فضای سیاسی باز شکل گرفتهاند و برای بررسی آنها در ایران باید فضای سیاسی ویژۀ ایران را درنظر بگیریم.
برای انجام این پژوهش روش کیفی را درنظر گرفتیم، برای جمع آوری دادهها از شیوۀ اتنوگرافی مجازی متشکل از مشاهدۀ آفلاین فضای کامنتیمگ فیسبوک و مصاحبه با کاربران استفاده کردیم. برای تحلیل دادههای جمع آوریشده هم روش تحلیل تماتیک را بهکار بردیم.
مشاهدۀ آفلاین کامنتها، با دو هدف شناخت تغییر فضای فیسبوک در روزهای منتهی به انتخابات و مشاهدۀ تغییر نظر کاربران انجام شد. اما این بخش هرچند تغییر فضای بحثهای فیسبوکی را به ما نشان داد، نتوانستیم در آن بحثهای کاربران مشخصی را دنبال کنیم و تغییر نظر آنها را از لابهلای کامنتهایشان متوجه شویم. لذا نهایتاً این بخش نتیجهای معطوف به سؤال پژوهش دربر نداشت. ولی تعدادی را برای مصاحبه انتخاب و با آنها مصاحبه کردیم.
درمیان صحبتهای افراد چند مورد از مواردی که بهعنوان عوامل تأثیرگذاربودن فیسبوک بیان شد، پیش از این در ادبیات پژوهش به آنها اشارهای نشده بود: اول. تابوبودن مشارکت و نبود ابزاری بهجز فیسبوک، دوم. تأثیر در سطوح دیگر جامعه، سوم. تأثیر روی برخی افراد، چهارم. فیسبوک بهعنوان فضایی در برابر رسانههای رسمی، پنجم. انتشار موضع افراد غیرسیاسی مشهور. در این میان، مورد اول به خاصبودن شرایط انتخابات ۹۲ برمیگردد و مورد چهارم به وضعیت خاص سیاسی ایران. مورد اول خاص انتخابات ۹۲ بود، چراکه اولاً شاید در هیچ انتخاباتی مشارکت به این صورت در میان گروهی از مردم تابو نبود، ثانیاً ابزاری بهجز فیسبوک در اختیار نبود و ثالثاً بنا به نظر برخی از مشارکتکنندهها بهعلت ظهور شبکههای اجتماعی موبایلی مثل وایبر و تلگرام، شاید در انتخاباتهای بعدی فیسبوک دیگر نتواند چنین نقشی را داشته باشد. مورد دوم به تأثیری که فضای داغ فیسبوک بر جامعۀ غیرفیسبوکی میگذارد، تأکید دارد. تأثیری که به نظر برخی در این انتخابات تعیینکننده بود. مورد سوم به تأثیرات متفاوت فیسبوک بر افراد مختلف تأکید دارد و بیشترین تأثیر فضای فیسبوکی بر تغییر نظر افراد را درمورد افراد مردد، غیرسیاسی و جوگیر میداند. مورد چهارم به این موضوع اشاره دارد که برخی اخبار و موضعگیریهایی که پتانسیل تأثیرگذاری بر نظر افراد را دارند، امکان انعکاسشان در رسانههای رسمی وجود ندارد و لذا با انتشار در فضاهایی مثل فیسبوک تأثیر خود را میگذارند. مورد پنجم هم به انتشار موضع افراد غیرسیاسی مشهور در فیسبوک و تأثیر آن بر نظر افراد اشاره میکند.
بحثکردن با کاربران دیگر از جمله سازوکارهایی است که در ادبیات پژوهش بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار به آن اشاره شده است که میتواند با تأثیر روی انگیزۀ سیاسی و احساس تأثیرگذاری سیاسی به تغییر یا ساختهشدن نظر سیاسی فرد منجر شود. ولی همانطور که در بخش قبل دیدیم همه مشارکتکنندهها درمورد تأثیر مثبت بحث بر تغییر نظر افراد همنظر نیستند، چراکه برای مثال دو طرف بحث همدیگر را نمیشناسند و امکان اثرپذیری از استدلالهای کسی که او را نمیشناسی کم است یا اینکه افراد تنها وقتی وارد بحث با دیگران میشوند که روی نظرشان راسخ باشند و لذا باز هم امکان اثرپذیری در بحث کم است. تکرار و بازتکرار محتواها از موارد دیگری است که در ادبیات پژوهش هرچند نه به این نام و به این وضوح آمده است و به نظر بسیاری از مشارکتکنندهها این مورد از مهمترین سازوکارهای تأثیرگذاری فیسبوک بهویژه در مواقعی چون انتخابات است. اطلاع از طیف نظرات مختلف و اطلاع از موضع و تحلیل افراد مختلفی که نظرشان برای فرد اهمیت دارد هم از دیگر سازوکارهایی است که در ادبیات پژوهش بهوضوح به آنها اشاره نشده بود.
موضوع دیگر این است که هرچند فیسبوک در همه کشورها در نقش رسانهایاش فضایی بازتر از سایر رسانهها دارد که در آن هر کاربر میتواند خود در نقش رسانه ظاهر شود، این مسئله در کشوری مثل ایران که در آن فضای رسانهای رسمی بسته است، میتواند شدیدتر باشد. اینگونه است که در برههای مثل انتخابات در نبود رسانهها و احزاب و تشکلها و فضاهای سیاسی دیگر، فعالان سیاسی به فیسبوک پناه میبرند تا بتوانند با کاربران عادی ارتباط برقرار کنند و آنها را برای مشارکت در انتخابات بسیج کنند. اینگونه است که فضای ضدمشارکت فیسبوک طی چند ماه به فضایی موافق مشارکت بدل میشود که هرچند این تغییر قائم به خود فیسبوک نیست ولی صرفاً هم تحت تأثیر اتفاقات بیرون از خود نیست. به این معنی که اتفاقات بیرونی بهعنوان دادههایی وارد این فضا میشوند و در آن آنالیز میشوند و فضای داخلی طبق این آنالیزها تغییر میکند. یا برای مثال محتواهای بسیجکنندهای که امکان انتشار در فضای رسمی را ندارند، در فیسبوک منتشر میشوند و اتفاقاً چون برای انتشار در فضاهای رسمی محدودیت دارند، حساسیت بیشتری را نیز بین کاربران ایجاد میکنند. موردی که فقط در کشورهایی مثل ایران موضوعیت پیدا میکند.
پژوهش های پیشین درباره :بررسی چگونگی تأثیر عضویت در فیسبوک بر رفتار انتخاباتی در ...