۳-۲-۲-۷٫ مخالفت با مسلّمات تاریخی
ذیل آیه Cأوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلى قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلى عُرُوشِها…B[815] ابن عباس در روایتی او را «عزیر بن سروحا»[۸۱۶] و قتاده، عکرمه، ربیع، ضحاک و سدّی نیز «عزیر بن شرحیّا» دانسته اند.[۸۱۷]
آیت الله معرفت این تفسیر را قابل پذیرش نمی داند؛ چرا که عزیر را همان «عزرا بن سرایا» دانسته که تاریخ، سرگذشت او را ضبط نموده و قابل تطبیق با آنچه قرآن بیان می کند، نمی باشد.[۸۱۸]
بنابراین می توان گفت ایشان این روایات را «ناسازگار با تاریخ» می داند و آنها را نمی پذیرد.
۳-۲-۲-۸٫ اختلاف، اضطراب[۸۱۹] و تشویش در متن
گاهی آیت الله معرفت، در نقد و ارزیابی آرای صحابه و تابعان، به اختلاف، اضطراب و تشویش در متن آن اشاره کرده و آن را تضعیف می نماید. نمونه های تعامل ایشان با این معیار را می توان این گونه بر شمرد: مثال اول در این باب، ذیل آیه Cالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینB[820] و تفسیر CالعَالَمِینَB می باشد که علاوه بر نقایص ذکر شده، اضطراب موجود در روایات صحابه و تابعان[۸۲۱] را نیز، می افزاید.[۸۲۲]
نمونه دیگر، ذیل آیه C…فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقى…B[823] است که علاوه بر رد آرای تفسیری صحابه و تابعان[۸۲۴] بر اساس معیار مخالفت با اطلاق و سیاق، به تشویش و اضطراب موجود بین این آرا اشاره نموده و آن را عامل ضعف، می خواند.[۸۲۵]
۳-۲-۲-۹٫ ضعف سندی
معیار دیگر، در عدم پذیرش آرای تفسیری صحابه و تابعان، ضعف ناشی از سند آن است. در این باره می توان، نمونه های زیر را ذکر نمود:
نمونه اول، ذیل آیه Cالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینB[826] و تفسیر CالعَالَمِینَB می باشد که علاوه بر موارد پیش، که بر روایات صحابه و تابعان[۸۲۷] وارد بود، به ضعف سندی این روایات نیز، اشاره می کند.[۸۲۸]
مورد دیگر، ذیل آیه C…ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ…B[829] می باشد که به روایــاتی از جمــله روایتی از کـعب الأحبار[۸۳۰] اشاره نموده و در نقد آن عـــلاوه بر نقص های دیگر[۸۳۱] می گوید: و احتمال زیاد می رود که اسناد این روایات، جعلی باشد…[۸۳۲]
نمونه سوم، ذیل تفسیر آیه C…فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِین…B[833] است که روایاتی را که تفسیر آیه را «تبدیل جسم آنها به صورت میمون و باقی ماندن عقل بر حالت انســانی» عنوان نمـوده است،[۸۳۴] بی اعتبار دانسته و با معیار «ضعف سندی» که علت آن را «نرسیدن سند به معصومعلیه السلام» عنوان نموده است، رد می کند.[۸۳۵]
مثال دیگر، ذیل آیه C…فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ…B[836] است که در بیان مراد از CباغٍB و CعادٍB به روایاتی از مفسران تابعی چون سدّی، حسن بصری و قتاده[۸۳۷] اشاره می کند که به علت ضعف سندی و وجود ارسال در سند، آنها را نمی پذیرد.[۸۳۸]
۳-۲-۲-۱۰٫ مخالفت با علم تجربی
آیت الله معرفت، از این معیار، در عدم قبول برخی از روایاتی که ذیل تفسیر آیه C…فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِین…B[839] نقل شده و مسخ را به «تبدل جسمانی» تفسیر نموده اند،[۸۴۰] کمک گرفته است؛ چرا که برخی از این روایات، ادعا نموده اند، که خلقت این حیوانات مسخ شده مانند میمون، به پس از این حادثه باز می گردد تا عبرتی از آن برای همه انسان ها تا ابد باشد. در حالی که علاوه بر اشکال های دیگری که ذکر شد، علم زیست شناسی آن را دفع می کند.[۸۴۱]
۳-۲-۳٫ دقّت های آیت الله معرفت درتنقیح و به کارگیری آرای تفسیری
در این قسمت، به انواع دیگری از برخورد آیت الله معرفت، با آرای تفسیری صحابه و تابعان اشاره می نماییم:
۳-۲-۳-۱٫ تأویل روایات، حمل بر تشبیه و تمثیل
آیت الله معرفت در برخورد با برخی از روایات صحابه و تابعان، آنها را حمل بر تشبیه یا تمثیل نموده یا به نوعی تأویل می نماید. در این باره می توان نمونه هایی بیان نمود:
مثلاً، ذیل آیه Cأَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ…B[842] روایاتی از صحابه و تابعان، نقل گردیده است که CرَعْدٌB یا CبَرْقٌB را به معنای «فرشته» گرفته اند. البته تعابیر، در روایات متفاوت می باشد:
ابن عباس، از CرَعْدٌB تفاسیر متفاوتی ارائه داده است: در برخی روایات آن را نام فرشته ای از فرشتگان الهی دانسته که صدایی که زمان رعد و برق شنیده می شود را صــدای آن فــرشته عنــوان می کند.[۸۴۳] و در جای دیگر، صدا را تسبیح فرشته می داند.[۸۴۴] در روایتی دیگر آن را فرشته ای می داند که ابرها را به تسبیح و تنزیه وادار می کند.[۸۴۵] و در مقامی دیگر آن را به صدای حادی برای شترش، تشبیه می نماید.[۸۴۶] و در روایتی مشابه، آن را مانند فریاد کشیدن چوپان بر سر گوسفندش دانسته است.[۸۴۷]
مجاهد آن فرشته ای می داند که با صدایش ابر را می راند.[۸۴۸]
قتاده CرَعْدٌB را آفریده ای مطیع و شنوا، از آفریده های خدا دانسته است.[۸۴۹] عکرمه نیز، مراد از آن را فرشته ای می داند که وظیفه راندن و فشردن ابرها را به عهده دارد و صدای آن تسبیح اوست.[۸۵۰]
در تفسیر CبَرْقٌB نیز، ابن عباس گاهی آن را «فرشته» می نامد،[۸۵۱]گاهی آن را «اعمال خارق العاده» به دست فرشتگان می داند که به وسیله آن بر ابرها فرمان می دهند.[۸۵۲] گاهی از آن به عنوان «تازیانه فرشته» یاد می کند.[۸۵۳]
آیت الله معرفت، در مقام سنجش این روایات، به عجیب بودن آنها اشاره کرده و می گوید:
«[این روایات] از نیروهای عمل کننده در طبیعت به فرشتگان تعبیر می کند؛ خواه عاقل باشند مثل جبرئیل و میکائیل، یا غیر عاقل باشند مانند عوامل طبیعی که در گرو اراده خدا در خلق و تدبیر است. پس تعبیرات دراین چنین نصوصی فقط تعابیری کنایی از قبیل استعاره در کلام است…».[۸۵۴]
ذیل آیه ۲۴ و ۲۵ سوره بقره، آیت الله معرفت روایات بسیاری از صحابه و تابعان، پیرامون «خصوصیات بهشت و جهنم» ذکر می نماید.[۸۵۵]
در تفسیر آیه C…فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ…B[856] در وصف جهنم، روایاتی صحابه و تابعان همچون ابن عباس[۸۵۷] و مجاهد[۸۵۸] نقل نموده است.[۸۵۹]
در وصف بهشت نیز، پیرامون «جنس زمین بهشت»، از ابن عباس[۸۶۰] و سعید بن جبیر،[۸۶۱] روایاتی نقل می کند.[۸۶۲]
در موضوع «نهرهای بهشتی»، روایاتی را از صحابه و تابعان از جمله ابن مسعود[۸۶۳] ذکر می نماید.[۸۶۴]
پیرامون «زنان بهشتی»، روایات بسیاری از ابن عباس،[۸۶۵] ابن مسعود،[۸۶۶] سعید بن جبیر[۸۶۷] و افراد دیگری از صحابه و تابعان، نقل گردیده است.[۸۶۸]
روایاتی فراوان نیز در وصف «خوردنی های بهشتی» از صحابیان و تابعان همچون ابن مسعود،[۸۶۹] عکرمه،[۸۷۰] حسن،[۸۷۱] مجاهد[۸۷۲] و… از دیگر صحابه و تابعان بیان شده است.[۸۷۳]
آیت الله معرفت، این روایات را بیانگر، اموری غیر مادی می داند که به شکل «تمثیل» و «تشبیه» بیان گشته است و می گوید: از اوصافی که در وصف بهشت و جهنم آمده درمی یابیم که تمثیل و تشبیه هایی است که مفاهیمی خلاف ظاهرش را همراه دارد، به این معنا که خداوند آن را به دلیل سطح پایین درک و فهم بشری در قالب تشبه بیان نموده است. بر این اساس، این تعابیر، اگر چه از حقایقی خبر می دهد، ولی همان مفهومی که ما از این تعابیر می فهمیم، مراد نیست؛ زیرا در آن زندگی، موجودات تنها در اسم شبیه موجودات مادی است و از سنخ و جنس متفاوتند.[۸۷۴]
ایشان، با این بیان، روایات نقل شده را این گونه می سنجد: بنابراین، روایات گذشته را در صورت صحت باید به نوعی تأویل نمود و بر تشبیه و تمثیل حمل کرد و اصل آن را به خاطر مجهول بودنش، نباید انکار نمود.[۸۷۵]
۳-۲-۳-۲٫ ارائه تفسیر تأویلی
آیت الله معرفت در تفسیر برخی از آیات، آنها را منصرف از معنای ظاهریشان دانسته و به ارائه تفسیری تأویلی روی آورده است. در همین راستا، برخی از نظرات تفسیری صحابه و تابعان را پذیرفته و برخی را غیر قابل قبول دانسته است:
در این باره گاهی، با استناد به قرائتی از صحابی یا تابعی، تفسیر خود را تأیید نموده است:
مثلاً ذیل آیه C…إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمB[876] پس از رد نظرات تفسیری صحابه و تابعان، پیرامون «توبه بنی اسرائیل و کشتن یکدیگر»،[۸۷۷] این آیه را به صورتی تمثیلی، تفسیر می نماید و با بهره گرفتن از چند مطلب مراد از «قتل نفس» را بر معنای کنایی آن، یعنی «ترک هوای نفس و التزام به اطاعت خداوند» حمل کرده است.[۸۷۸]
این عوامل را می توان علاوه بر استناد به گفته برخی مفسران مانند قشیری[۸۷۹]و سازگاری سیاق آیه با این تفسیر،[۸۸۰] «قرائت قتاده» عنوان نمود.
توضیح اینکه ایشان، در این باره به قرائت «قتاده» از آیه اشاره می کند که او آیه را به صورت «و أقیلوا أنفسَکم» قرائت نموده است.[۸۸۱] هم او، در این باره می گوید: شاید، قرائت قتاده، به منظور ارائه معنا و به قصد تفسیر عنوان شده است.[۸۸۲]
و سپس به گفته ابن منظور، استناد می کند که یکی از معانی «إقاله» را «محو نمودن آثار چیزی» دانسته است.[۸۸۳] در نتیجه، قرائت قتاده به معنای محو نمودن آثار گناه به وسیله توبه می باشد.
بنابراین، ایشان ضمن عدم پذیرش بسیاری از روایات تفسیری صحابه و تابعان که آیه را بر اساس ظهور اولیه آن تفسیر نموده اند، به قرائتی از قتاده استناد نموده و تفسیر خود را اثبات می نماید.
گاهی در ارائه تفسیر تأویلی، از آرای تفسیری صحابه و تابعان، مدد می جوید:
مثلاً ذیل آیه C…فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِین…B[884] می باشد. چنان که پیش تر بیان شد، دو دسته روایت از صحابه و تابعان نقل گردیده است: دسته اول، روایاتی از ابن عباس،[۸۸۵] قتاده،[۸۸۶] سدّی[۸۸۷] و اکثر مفسران می باشند،[۸۸۸] که آیه را بر ظاهرش حمل کرده و آن را «تبدیل جسم آنها به صورت میمون و باقی ماندن عقل بر حالت انسانی» دانسته اند.
دسته دوم، تفسیری از مجاهد می باشد که آیه را بر «مسخ قلب و عقل آنان» حمل نموده است.[۸۸۹]
بر اساس آنچه گذشت، آیت الله معرفت، نظر مجاهد را – که به نوعی تأویل می باشد- بر اساس معیار سازگاری با «کاربرد لغوی»[۸۹۰] و «آیات دیگر قرآن»[۸۹۱] می پذیرد و روایات دسته اول را به علت «ضعف سندی»[۸۹۲] و «مخالفت با علم»[۸۹۳] رد می کند. همچنین، عدم صراحت آیه بر مسخ جسمانی و عدم ضرورت حمل بر ظاهر آیه را نیز، به دلایل دیگر، اضافه می کند.[۸۹۴]
نمونه دیگر، ذیل آیه C…وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوت…B[895] است که روایاتی از صحابه و تابعان نقل گردیده است:
اما مالکیت عمومی به چند قسم مالکیت دولتی، مالکیت عموم و مشترکات عامه تقسیم می شود. هر یک از این اقسام مصادیق و مباحث گوناگونی را در پی دارد. آنچه مهم است اینکه بدانیم انفال مصداق اموال دولتی است، زیرا بر اساس آیات و روایات، انفال ملک منصب نبوت و پس از او ملک منصب امامت معصوم است و در عصر غیبت، ولی فقیه جامع شرایط، به نیابت از امام معصوم و براساس مصالح و مفاسد مسلمانان، در آنها تصرف می کند.
۲-۲-۳- مصادیق انفال
فقهای شیعه در مورد مصادیق انفال از جهاتی با همدیگر اختلاف دارند. یکی از این جهات، شمار و مقدار انفال است. برخی انفال را پنج مورد،(شیخ انصاری، ۷۲) برخی هفت مورد(خویی)[۸] و برخی یازده مورد(نراقی، ۱۳۹) برخی نیز برای انفال مورد و مصداق قایل نیستند، بلکه هر گونه مال بی صاحب را جزو انفال و اموال حکومت اسلامی به شمار می آورند. از جمله حضرت امام در کتاب بیع بر این اساس مشی کرده است. ایشان در این باره نوشته است:
ان المتفاهم من مجموع روایات الباب ان ماللامام(ع) هو عنوان واحد منطبق علی موارد کثیره و الملاک فی الکل واحد و هو انّ کل شیی ارضاً کان او غیر ها، اذا لم یکن لدرب فهو للوالی یضعه حیث شاء فی مصالح المسلمین و هذا امر شایع بین الدول ایضاً فالمعادن… و البحر… و الجو کلها للدول… فکل شیی اما له رب ام لافالاول لربه لا للامام و الثانی للامام؛[۹]
متفاهم از تمامی روایات باب انفال این است که اموالی که متعلق به امام است(انفال) عبارت است از عنوان کلی که بر موارد و مصادیق زیادی منطبق است و ملاک آن یک چیز است و آن اینکه هر چیزی اعم از اینکه زمین باشد یا غیر زمین، اگر صاحب و مالک خصوصی نداشته باشد، ملک امام است و او هر جا مصالح مسلمانان اقتضا کند، آن را هزینه می کند. و این مطلب امری است که در میان دولتهای(غیر مسلمان)نیز رایج است. بنابراین، معادن، دریاها و همه فضا ملک دولت است. بنابراین هر چیزی یاصاحب دارد یا ندارد. اگر صاحب دارد ملک صاحب آن است نه ملک امام، اگر ملک ندارد ملک امام است.
برخی از متفکران و صاحب نظران دیگر نیز این مفهوم را تأیید کرده اند. از جمله علامه طباطبایی در مقام تأسیس اصل می نویسد:
اصلی اولی این است که تمامی اموال برای عموم است و به تعبیر فقها حصول ملکیت برای افراد حقیقی و حقوقی نیاز به سبب دارد: یاسبب قهری و یااختیاری. و این مطلب موضوع احکام فراوانی است و چنین نیست که خداوند مالک حقیقی اموال را وقف کرده باشد و حق تغییر نداشته باشد. (علامه طباطبایی، ۱۸۳)
به نظر می رسد این مبنا نسبت به دیگر مبانی به واقع نزدیک تر باشد، زیرا:
اولاً: بیان موارد انفال می تواند از باب مصداق باشد و موضوعیت نداشته باشد. شاهد مطلب این است که بیان برخی از این موضوعات در گذشته از اهمیت زیاد برخوردار بوده است، مثل زمین، و برخی از موضوعات اهمیت کمتری داشته و مورد ابتلا نبوده و کمتر بیان شده، مانند فضا، و یا اگر بیان شده تأکید زیادی روی آن صورت نگرفته است، مانند دریا ها.
ثانیاً: در بعضی از ادله علت اختصاص انفال به امام تبیین شده است. در این باره گفته اند انفال سبب تعدیل ثروت در میان مردم می شود، زیرا اگر موارد انفال بدون اذن امام در اختیار عموم باشد، هرکسی قدرت بیشتری جهت احصا و تصرف داشته باشد، از ثروت بیشتری برخوردار خواهد شد و این خلاف عدالت است. در قرآن در فلسفه تشریع انفال می خوانیم: «کیلا تکون دوله بین الاغنیاء.»[۱۰]
۲-۲-۳-۱- فیء
فیئی مصدر از مادّه فاءَ، یَفیٌ از باب فَعَلَ یَفْعِلُ، در لغت به معنای رجوع و بازگشتمیباشد و در سوره حجرات «حَتَّی تَفیءَ الی امْرِاللَّهِ[۱۱]به همین معنی است
یعنی به امر خدا بازگردد و گردن نهد. نیز به معنای غنیمت و خراج استعمال شده است.(طوسی، ۱۳۸۰: ۶۴) در اصطلاح فقها مالی از کافران است که بدون کارزار وجنگ و خونریزی عاید مسلمانان شده است، مثل جزیه، و خراج و مانند آنها(طباطبایی، ۱۲۳۱ق: ۵۰۸).
هر آنچه که بدون جنگ به دست مسلمین افتاده است.(انصاری ۱۳۸۵).
۲-۲-۳-۲- زمینهاى موات
در این باره بیش از ده روایت گزارش شده است. از آن جمله موثقه سماعه است:
قال مسأله عن الانفال فقال کل ارض خربه او شیئ یکون للملوک فهو خاص للامام و لیس للناس فیها سهم؛ از امام در باره انفال پرسیدم. حضرت فرمود: هر زمین خراب(موات) و یا چیزی که ویژه ملوک بوده است مخصوص امام است و مردم در آن سهمی ندارند.
سند روایت بی اشکال و دلالت آن نیز تمام است. افزون بر این، صحیحه حفص که پیش از این گذشت نیز بر این امر دلالت دارد.(حر عاملی، ۳۶۴) در این حکم فرقی میان زمینهای موات در سرزمین اسلام و یاکفر نیست.
بخشی از انفال زمین هایی هستند که معطل مانده اند و از آنها استفاده نمی شود و تنها با یک سری عملیات اصلاحی قابل استفاده خواهند شد چه اینکه زمین از اینکه موات بوده یا زمینی بوده که مالکانی داشته که اصلاحاتی کرده اند اما الان منقرض شده اند. (موسوی الخمینی، ۱۴۱۰)
زمینی که اهالی و مالکین آن منطقه را ترک کرده باشند یا اینکه با رغبت به مسلمین اعطا کرده باشند در این صورت جزئ انفال حساب می شود و مال امام خواهد بود. (مطهری، ۱۳۶۸).
۲-۲-۳-۳- آبادىهایى که صاحب ندارد
هر چند در اصل آباد باشد. در این باره بیش از شش روایات وارد شده است. از آن جمله موثقه عمار است:
قال سألت اباعبدالله (ع)عن الانفال فقال. ..و کل ارض لارب لها؛.(حر عاملی، ۳۶۷) اسحاق بن عمار می گوید: از امام صادق(ع) از انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود:. ..هر زمینی که صاحب نداشته باشد.
این روایت که از نظر سند موثقه است دلالت می کند که هر زمینی که صاحب ندارد، مصداق انفال است و به اطلاق شامل زمینهای عامر بدون صاحب نیز می شود.
۲-۲-۳-۴- قلهها، وسط درّهها و جنگلها
بیش از هفت روایت بر این مدعا دلالت دارد. افزون بر این روایات، تمامی ادله ای که دلالت می کند موات مصداق انفال است نیز دلالت دارد، زیرا غالباً سر کوهها موات هستند. از جمله احادیث روایت داود بن فرقد است: عن ابی عبد الله (ع) قال: قلت: و ما الانفال قال:. ..و رؤوس الجبال؛ (حر عاملی، ۳۷۲) امام صادق(ع) فرموده است: انفال عبارت اند از. ..رئوس کوهها.»
در روایتی از امام باقر « ع » نقل شده که معادن نیزارها و زمین های بلا صاحب و زمینهایی که اهالی آن منقرض شده اند از انفال هستند.(نوری، ۱۴۰۸ ).
در این حدیث زمین هایی بلا صاحب به صورت مطلق آمده اند و همه انواع زمین هایی از این دست را مشمول انفال قرار می دهد. (منتظری، ۱۴۱۱ ).
۲-۲-۳-۵- صفایا و قطایع
هدایای که به پادشاهان داده شده و از جنگ به دست مسلمانان افتاده است). بیش از هفت روایت بر این مدعا دلالت دارد. از آن جمله صحیحه داود بن فرقد است: «قال ابو عبدالله(ع):قطائع الملوک کلها للامام ولیس للناس فیها شیئ (حر عاملی، ۳۷۶) امام صادق(ع) فرموده است: تمامی هدایای پادشاهان مال امام است و دیگران در آن حقی ندارند».
املاکی که پادشاهان کفر به اطرافیان خود می بخشیده اند و اموال ممتازی که پادشاهان برای خود اختصاص می داده اند البته همه اموال پادشاهان کفر به حاکم اسلامی اختصاص می یابد و از غنائم ویژه حاکم است.
۲-۲-۳-۶- غنیمتى که مجاهدان بدون اذن امام بهدست آورند
غنیمتهای جنگی بدون اذن امام. افزون بر ادعای اجماع از سوی فقهای نامدار از جمله شیخ طوسی، (حر عاملی، ۳۷۲) روایاتی بر آن دلالت دارد. از آن جمله صحیحه معاویه بن وهب است:
قال قلت لابی عبدالله(ع) اسدیه یبعثها الامام فیصیبون غنائم کیف تقسم قال: ان قاتلوا علیها مع امیر امّره الامام علیهم اخرج منها الخمس لله و للرسول و قسم بینهم اربعه اخماس و ان لم یکونوا قاتلوا علیها المشرکین کان کل ماغنموا للامام یجعله حیث احب؛(حر عاملی، ۳۱۴)
از امام صادق درباره چگونگی تقسیم غنائم جنگی میان جنگجویانی که امام آنها را به جنگ فرستاده پرسیدم. آن حضرت فرمود: اگر با فرماندهی که امام او را فرستاده بجنگند یک پنجم غنائم از آن خدا و رسول او است و باقی میان آنها تقسیم می شود، و اگر جنگجویان بدون جنگ به غنائم دست یابند، تمامی آن ملک امام است و به هر کیفیتی صلاح بداند هزینه می کند.
در دلالت این روایات بر مدعا اشکال شده که فرض سؤال جایی است که جنگ به اذن امام بوده است؛ بنابراین ربطی به مدعا ندارد؛ زیرا ادعا این است که آن غنائم جنگی که بدون اذن امام حاصل شده از انفال است؛ مگر گفته شود قید «مع امیر امّره الامام»دخیل در موضوع حکم است و الا لغو خواهد بود بنابراین تقسیم غنائم میان جنگجویان متوقف است بردو «مطلب : یکی قتال، دوم اینکه قتال به اذن امام باشد. با انتفای یکی از آنها غنائم جزو انفال خواهد بود. جمله شرطیه در ذیل روایت نیز ناظر به قید اول است بنابراین، اگر جنگی با اذن امام نباشد، غنائم آن مصداق انفال خواهد بود.
۲-۲-۳-۷- ارث کسى که وارث ندارد
افزون بر اجماع، بیش از دوازده روایت بر این مدعا دلالت دارد؛ از جمله صحیحه حلی:
عن ابی عبدالله(ع) قال من مات و ترک دیناً فعلینا دینه؟ و الیناعیاله و من مات و ترک مالاً فلورثته؟ و من مات و لیس له مولی؟ فماله من الانفال؛
امام صادق(ع) فرموده است: هرکس بمیرد و قرضی را به جای گذارد، پس بر ماست ادای دین او و بر ماست هزینه عیال او. و هرکس بمیرد و مالی را به جای گذارد، پس از آن ورثه اوست و هر کس بمیرد و مولی(وارث) نداشته باشد، پس اموال او از انفال است.دلالت روایت تمام و سندش نیز صحیح است.
۲-۲-۳-۸- معادن
فقها در مورد معادن نظرهای مختلفی دارند؛ از جمله: الف)معادن مطلقاً جزو انفال است؛ ب)معادن مطلقاً جزو انفال نیستند؛ ج) معادنی که در زمین انفال است جزو انفال شمرده می شود و معادنی که در غیر زمین انفال است انفال نیست. بر قول اول ادله ای دلالت می کند از جمله روایات این موثقه اسحاق بن عمار است: «قال سألت ابا عبدالله(ع) عن الانفال فقال هی…و کل ارض لارب لها و المعادن منها.» از امام صادق(ع)در مورد انفال پرسیدم. آن حضرت فرمود انفال عبارت است از هر زمینی که بی صاحب است و معادن نیز از انفال است» افزون بر این روایات روایت دیگری نیز بر این مدعا دلالت دارد.
۲-۲-۳-۹- دریاها و بیابانهاى لم یزرع
دلیل بر این مدعا افزون بر تصریح بسیاری از فقها مانند ابی الصلاح، شیخ مفیدو کلینی،برخی از روایات از جمله روایت حفص بن بختری است:
عن ابی عبدالله(ع) قال ان جبرئیل کری بر جمله خمسه انهار و سال الماء…
یتبعه: الفرات و دجله و نیل مصر و مهران و نهر بلخ فماسقت او سقی منها فللامام؛ حفص پسر بختری می گوید: امام صادق(ع) فرموده است: همانا جبرئیل با پایش پنج نهر را جاری ساخت، در حالی که زبانه آب در پی او در حرکت بود. فرات، دجله، رود نیل در مصر، مهران و نهر بلخ، پس آنچه آنها را سیراب کند و آنچه از آنها سیراب شود، ملک امام است.
در دلالت و سند روایت هر چند اشکال راه دارد، ولی با این وصف در اینکه دریا ها و رود خانه ها جزو انفال است جای تردید نیست؛ زیرا اولاً اطلاق روایاتی که دلالت می کند زمین و آنچه در آن است ملک امام است دریا ها را نیز شامل می شود. ثانیا،ً شاید علت اینکه در روایات اسمی از دریا ها برده نشده، این است که در عصر حضور مورد ابتلا نبوده است. ثالثاً، در مبحث مصادیق انفال این بحث مطرح شد که حضرت امام برای انفال یک عنوان بیشتر قائل نیست و آن عبارت است از «مالارب لها» اعم از زمین و غیر زمین. از این رو، بسیاری از امور دیگری که در عصر حضور مصداق انفال محسوب نشده، مانند فضا، در عصر حاضر مصداق انفال است.
واضح است که مالکیت امام نسبت به این ثروت ها از آن جهت نیست که امامت برای این حکم حیثیت تعلیلی داشته باشد بلکه برای آن است که حیثیت تقلیدی دارد توضیح آنکه انفال از اموال شخصی نبوده و از اموال مربوط به جایگاه امام است که در هر عصر و زمانی اختیار آن از طرف خداوند به امام و زمامدار همان زمان تفویض شده است.
دلیل بر این مطلب روایتی است که از حضرت علی « ع » نقل شده است که فرمودند انفال از آن کسی است که به امور مسلمانان قیام نموده و کارهای ایشان را اداره می کند که در زمان رسول خدا به آن حضرت اختصاص داشت. به طوری که از ظاهر این روایت بر می آید انفال از آن جهت به امام اختصاص یافته که به امور مسلمانان مبادرت و به وضع آنان رسیدگی می کند و نیازمندیهای اجتماع را بر آورده می سازد. (صانعی ۱۳۷۹).
۲-۲-۴- تعریف انفال و ملاک های تشخیص آن
در آیه نخست سوره انفال خداوند می فرماید : یسئلونک عن الانفال قل الانفال للّه و الرسول فاتقو اللّه و اصلحوا ذات بینکم و اطیعو اللّه و رسوله ان کنتم مؤمنین. خداوند در این آیه به منابعی اشاره می کند که اختیار آن ها را به دست حاکم اسلامی سپرده است. این اموال را انفال گویند زیرا از زیادات جامعه اند و در ملکیت افرادخاصی قرار ندارند و باید در اختیار حاکم اسلامی باشند تا طبق ضوابط حکومت اسلامی مورد بهره برداری قرار گیرند (منتظری ۱۴۱۱).
ت)سرمایه گذاری از محل سرمایه و ذخایر و تحصیل پوشش اتکایی در خصوص بیمه نامه های صادره.
۲-۴۳-۲ اهداف شرکت
۱٫تعمیم و گسترش فرهنگ بیمه در بین اقشار مختلف جامعه.
۲٫محافظت از سرمایه های ملی و حمایت از صاحبان صنایع و سرمایه و افراد جامعه و نیز کمک به انجام سرمایه گذاری های مختلف در کشور از طریق ارائه پوشش های مناسب و مورد نیاز بیمه ای
۳٫معرفی انواع پوشش های جدید بیمه ای رایج در کشورهای پیشرفته صنعتی و آمادگی برای عرضه آنها
۴٫ایجاد روابط سازنده با بیمه مرکزی ایران و همکاری با شرکت های بیمه دولتی و خصوصی و تبادل تجربیات با آنها.
۵٫تحقق امر مشتری مداری از طریق مکانیزاسیون کامل کلیه فرآیندها و مراحل انجام کار به منظور سرعت بخشیدن به ارائه خدمات به بیمه گذاران.
۶٫کمک به توسعه بازار بیمه کشور از طریق انجام پژوهش های بازاریابی و انجام پژوهش های بازاریابی و توسعه شبکه فروش در تهران و استانها.
۲-۴۳-۳ تعهدات بیمه کارآفرین
-جبران خسارت های ناشی از خطر های بیمه شده
-پرداخت هزینه های پیشگیری ازگسترش خسارت
-پرداخت هزینه های نقل مکان ضروری به منظور نجات مورد بیمه
-ارائه خدمات مشاوره،مدیریت ریسک و ایمنی.
۲-۴۴ چشم انداز آینده بازار بیمه های زندگی
در پی تاکید بیمه مرکزی بر ضرورت فعال تر شدن شرکت های بیمه داخلی در رشته بیمه های زندگی، ایجاد نمایندگی های ویژه بیمه های زندگی در شرکت های بیمه و افزایش اطلاع رسانی و آگاه سازی در زمینه مزایای انواع بیمه های زندگی (عمر) که اکنون تنوع آن ها متناسب با نیازهای افراد و گروه های مختلف افزایش یافته، چشم انداز وسیع تری از توسعه آینده این رشته از خدمات بیمه، در دید بیمه گذاران قرار گرفته است. کوشش برای توسعه بیمه های عمر و زندگی در کشور، کوشش برای ارائه اطمینان بیمه گذاران به آینده با دغدغه های کمتر؛ برخورداری آن ها از پوشش بیمه، همچنین مشارکت آن ها در سود سرمایه گذاری های ناشی از حق بیمه های زندگی و کمک به توسعه اقتصادی و رفاه جامعه است.
۲-۴۵ پیشینه تحقیق
۲-۴۵-۱ تحقیقات داخلی
۱-مقاله ای تحت عنوان(بررسی تأثیر جنسیت بر میزان وفاداری مشتریان با بهره گرفتن از رویکرد بازاریابی رابطه مند)،مجله مدیریت توسعه و تحول،۱۳۸۹،توسط محمد تقی امینی و شهاب سهرابی به بررسی تأثیر جنسیت بر میزان وفاداری مشتریان پرداخته است.نتایج به دست آمده نشان می دهد که چهار عامل بازاریابی رابطه مند با وفاداری مشتری رابطه مستقیمی دارند.در میان گروه زنان در عوامل"اعتماد/وفاداری"و"تعهد/وفاداری"حساسیت بیشتری دارند و در این ۲ عامل نسبت به مردان وفادارتر می باشند.پس مشتریان زن ،وقتی بانک از اعتماد و تعهد بالایی برخوردار باشد،به نسبت مردان از خود وفاداری بیشتری نشان می دهند.در عامل رفع “تعارض/وفااری"مردان حساسیت بیشتری از خود نشان داده اند.در عامل"اطلاع رسانی/وفاداری"چون شیب برای هر دو گروه شیب منفی است تفاوت بین این دو گروه مشاهده نشد و جنسیت بر این عامل تأثیر گذار نبوده است.
۲-مقاله ای تحت عنوان( نگاهی نو در بازاریابی"بازاریابی رابطه مند")،مجله بانک و اقتصاد،۱۳۸۹،توسط مصطفی قاضی زاده،مرتضی احمدی و مرتضی حدادی نگاشته شده است.در این مقاله سعی شده است تا با شناخت گرایش بازاریابی رابطه مند به عنوان جدیدترین گرایش در بازاریابی و تشریع اجزای آن و محور بودن مشتری،به خروجی های این تفکر برای سازمان و مشتری به صورت متقابل پی برده شود
۳-تحقیقی با عنوان مقایسه اثر بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان بانک های خصوصی و بانک دولتی(مورد مطالعه:بانک پارسیان و بانک ملی ایران)در دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۰توسط فرزانه مرادی با راهنمایی سید رضا جوادین در مقطع کارشناسی ارشد انجام شده است. دراین تحقیق پنج متغیر اعتماد،تعهد،ارتباطات،مدیریت تعارض و رضایت مشتری را به عنوان متغیر های پیش بینی کننده وفاداری مشتری مورد مطالعه قرار داد.بر مبنای نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ها نیز می توان گفت که بانک پارسیان در زمینه بنیان های بازاریابی رابطه مند نسبت به بانک ملی بالاتر بوده است در نتیجه می توان گفت بانک خصوصی پارسیان بیشتر در جهت حفظ روابط بلند مدت با مشتریان با رویکرد بازاریابی رابطه مند حرکت کرده است.با توجه به نتایج بدست آمده ادعا شده است که برنامه وفادارسازی مشتریان در بانک های دولتی و خصوصی می تواند تا حد زیادی مختلف باشد زیرا خواسته ها و انتظارات مشتریان از هر یک از این بانک ها تا حد زیادی متفاوت است.بنابراین مسأله مهمی که مدیران در بانک های دولتی و خصوصی باید توجه داشته باشند این است که الگوبرداری صرف بانک های خصوصی و دولتی از هم به منظور بهبود عملکرد ممکن چندان مثمر ثمر نباشد.
۴-تأثیر بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان بانک سامان در شهر کرج،کاملیا کمالی نژاد،راهنما عبدالله نعامی،۱۳۸۹،دانشگاه پیام نور واحد کرج،هدف این تحقیق تبیین تأثیر بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان بانک سامان و بیان چگونگی رابطه بین ابعاد بازاریابی رابطه مند شامل :تعهد،اعتماد،ارتباطات و کنترل تعارض با وفاداری مشتری می باشد.فرضیه های تحقیق ان شامل وجود رابطه معنی دار بین اعتماد و وفاداری مشتری،بین تعهد و وفاداری مشتری،بین ارتباطات و وفاداری مشتری و بین کنترل تعارض و وفاداری مشتری می باشد.جامعه آماری،مشتریان بانک سامان که با توجه به جامعه نا محدود ۳۸۶نفر تعیین شده بود و نتایج حاصله از تحقیق حاکی از وجود رابطه مستقیم معنی دار تعهد،اعتماد،کنترل تعارض و ارتباطات با وفاداری مشتری می باشد.
۲-۴۵-۲ تحقیقات خارجی
۱-مقاله ای تحت عنوان"Investigating effects of relationship marketing types in life insurers in Taiwan” ،۲۰۱۳ به بررسی اثر بازاریابی رابطه مند در بیمه های زندگی در تایوان می پردازد که هدف این مقاله ایجاد یک مدل است که برای شناسایی رابطه میان انواع بازاریابی رابطه،کیفیت خدمات و کیفیت روابط بر وفاداری مشتری می باشد.در این مطالعه داده ها با بهره گرفتن از مصاحبه و نظر سنجی از مشتریان خدمت جمع آوری شده است.در این مطالعه تمام فرضیات مورد تأیید واقع شدند.
۲–به علت اینکه هزینه جذب مشتریان جدید از هزینه نگهداری مشتریان قدیم بیشتر است،حفظ وفاداری مشتریان یک مورد اساسی برای شرکت ها است. مقاله ای تحت عنوان
“The effects of relationship quality and switching barriers on customer loyalty”,،۲۰۱۱ ،توسط چانگ تزر لیو و همکاران انجام گرفت.این تحقیق نشان می دهد که چگونه کیفیت خدمت و موانع تغییر روی وفاداری مشتریان اثر می گذارد.کیفیت خدمت شامل دو جنبه است:رضایت و اعتماد.برای ازمون مدل تحقیق از یک متدولوژی تحقیق نظرخواهی استفاده شده است.و برگه های نظر خواهی بین استفاده کنندگان موبایل در تایوان پخش شد.در کل ۳۱۱پرسشنامه با ارزش برگردانده شد که برای فرضیه ها مورد استفاده قرار گرفت و رضایت،اعتماد و موانع تغییر بر وفاداری اثر مثبت دارد.اینطور نتیجه شد که فعالیت و کیفیت خدمت بر رضایت اثر دارد وقتی که کیفیت خدمت بر اعتماد اثر دارد.
۳-اندوبیسی (۲۰۰۷)در پژوهشی با عنوان “بررسی اثر استراتژی بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتری"در بانک های مالزی به این نتیجه دست یافت که چهار عامل کلیدی در بازاریابی رابطه مند تأثیر گذار است که عبارتند از ۱-اعتماد۲-تعهد۳-رابطه۴-رسیدگی به شکایات مشتریان بر وفاداری مشتریان
۴-مقاله ای تحت عنوان
“Importance of relationship marketing management in the insurance business in Albania”
،۲۰۱۲،توسط اِوِلینا بازینی و همکاران به تحریر در آمده است.سود شرکت ها توسط مشتریان وفادار افزایش میابد . هدف این تحقیق تأکید بر اهمیت مدیریت بازاریابی رابطه مند در صنعت بیمه در آلبانیا می باشد.
۵-مقاله ای تحت عنوان
“Understanding customer satisfaction and loyalty:An empirical study of mobile instand message in China”,۲۰۱۰
توسط Zhaohua Deng &Etal در این مطالعه هدف تعیین رضایت و وفاداری مشتریان است.یافته ها تصدیق می کنند که اعتماد،درک کیفیت خدمت،درک ارزش مشتری،شامل ارزش عاطفی به رضایت مشتریان به پیام فوری موبایل کمک می کند.نتایج همچنان نشان داد که اعتماد،رضایت مشتریان به طور مستقیم بر وفاداری مشتری اثر می گذارد.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
مقدمه
هدف تمام علوم شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسائل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. این روند ها و حرکت ها سبب شده است که برای بررسی رشته های مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود.(ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۸، ۹).
هر تحقیق و پژوهشی با یک مسأله آغاز میگردد. مسأله تحقیق موجب ایجاد سؤالهایی در ذهن محقق گردیده و به ارائه فرضیه هایی منجر میگردد. بنابراین وظیفه اصلی و اساسی هر محقق، آزمون برای تایید یا رد فرضیه ها است. برای پاسخ گویی به سؤال های تحقیق و نتیجه گیری در خصوص داده های جمعآوریشده در مورد تحقیق، ورودی اساس و پایه محقق میباشد و در نهایت محقق بایستی با توجه به داده های گردآوری لشده در خصوص رد یا تایید فرضیه ها و پاسخ گویی به سؤال های بعدی اقدام نماید. اما همانگونه که آشکار و محرز میباشد، داده ها، اطلاعات خام و غیرقابل اتکایی میباشند که جهت تبدیلشدن اطلاعات قابل استفاده بایستی تحلیل گردند، تا با تبدیل داده ها به اطلاعات بتوان اقدام به تصمیم گیری نمود (نادری و سیف نراقی، ۱۳۷۴؛ ۷۵).
در این فصل به بررسی روش شناسی(متدولوژی)تحقیق می پردازیم. در همین راستا ابتدا اشاره ای به روش تحقیق نموده وآن را از نظر هدف و نحوه ی گردآوری داده ها تحلیل می کنیم. سپس جامعه آماری مورد بررسی را بیان نموده و همچنین در خصوص حجم جامعه آماری و روش نمونه گیری مطالبی را بیان می کنیم . در گام بعدی ابزار جمع آوری اطلاعات را بیان نموده و در نهایت در مورد روش تجزیه و تحلیل داده ها بحث می نماییم.
۳-۱ روش تحقیق
محقق پس از تهیه و تنظیم موضوع تحقیق باید در فکر انتخاب روش تحقیق باشد. هدف از انتخاب روش تحقیق، این است که مشخص گردد برای بررسی موضوعی خاص چه روش تحقیقی لازم است و محقق چه روش یا شیوهای را اتخاذ کند تا هرچه دقیقتر و سریعتر به پرسش یا پرسشهای مورد نظر دست یابد.
با توجه به این که تحقیق حاضر، به جمعآوری اطلاعات برای آزمون فرضیه ها یا پاسخ به سؤالهای مربوط از وضعیت فعلی می پردازد، لذا روش تحقیق به کار رفته در این طرح، توصیفی از نوع پیمایشی است.
“تحقیق توصیفی” شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاریدادن به فرایند تصمیم گیری باشد (سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۸۵؛ ۸۱).
هم چنین پژوهش حاضر بر مبنای هدف، پژوهشی کاربردی محسوب می شود. زیرا به کاربرد دانش ایجاد شده درعمل کمک می کند.
۳-۲ جامعه آماری
یک تحقیق علمی با هدف شناخت یک پدیده در جامعه آماری انجام می شود. به این دلیل، موضوع تحقیق ممکن است متوجه صفات، ویژگیها، کارکردها و متغیرهای آن یا این که متوجه روابط بین متغیرها، صفات، کنش و واکنش و عوامل تاثیرگذار در جامعه باشد.
هر تودهای می تواند به صورت مجموعه ای از اشیا یا نمودهای یکنواخت بیان شود که در آن صورت به آن، یک جامعه آماری گفته می شود. جامعه آماری مانند مجموعه، یکی از مفاهیم اولیه بوده که آن را تعریف نمیکنند، بلکه توصیف می شود. به این ترتیب، به مجموعه ای از اشیا یا نمودهایی که در یک یت چند خاصیت مشترکند، میتوان عنوان جامعه آماری داد (خاکی،۲۲۰ ،۱۳۹۱).
در تعریفی دیگر، جامعه آماری را میتوان به این صورت تعریف نمود:
۲-۴-۲۶- عوامل تسهیل کننده اقتدارگرایی
در حوزه خانواده، حاکمیت اندیشه “مردسالارانه” مبنا قرار گرفته شده است. فرض ما بر این است که یکی از مبانی حاکمیت الگوی اقتدارگرا در خانوادهها در تحکیم “پدرسالاری” نهفته است و تحقیر و فرودست دانستن زن و برتر تلقی کردن مرد ابزار مناسبی برای تحمیل این الگو بوده است (کدیور،۱۳۸۱: ۲۹-۳۰ ).
نظام اقتدار مردانهای که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان خود را زیر ستم و سرکوب قرار میدهد (گاهی به جای واژه مرد سالاری واژه پدرسالاری را به کار می برند که درست به نظر نمیرسد چون مفهوم آن تنها به جنبههایی از این نظام اقتدار مردانه و به گروهی از مردان محکوم میکند) قدرت مردسالاری از آنجا نشات میگیرد که مردان به منابع و امتیازات ساختاری قدرت در درون و بیرون از خانه دسترسی بیشتری دارند و واسطه تقسیم آنها در جامعه اند (آبوت و والاس،۳۲۴:۱۳۸۱).
بر مبنای تحقیقات به عمل آمده در جوامعی که برابری بیشتری بین افراد وجود دارد و در تقسیم نقشهای جنسها انعطاف بیشتری به چشم میخورد، الگوی خانوادگی غالبا خشکی و انعطاف پذیری کمتری دارد و مناسبات مبتنی بر قدرت با اجبار و فشار زشت شمرده میشود. عکس این مساله نیز صادق است (کدیور،۱۳۸۱: ۳۰ ).
قدرت مرد و تسلیم زن، از همان قدیم الایام بیشتر متکی به اعتقاد بوده است؛ اعتقاد به اینکه چنین تسلیمی قاعده طبیعی امور است. بخشی از این باور زاده تعلیم و تربیت خاصی بود که می دادند- تعلیماتی که در خانه، در مدرسه و در کلیسا درباره نقش اصلی زن در نظام اجتماعی و در مقابل خانواده داده میشد بخش عمده این سرسپردگی و کم و بیش به طور قطع بخش اعظم آن ناشی از قبول محض چیزی بوده که اجتماع و فرهنگ از دیرباز برحق و پسندیده یا به اصطلاح ماکس وبر رابطه پدرمندانه معهود میان حاکم و محکوم، دانسته است. در مجموع این اطاعت شرطی زن از مرد زاده باور است، اعتقاد بهاینکه خواست مرد نسبت به ابراز خواست ناحق خود او ارجح است و اعتقاد متقابل مرد به اینکه به علت مرد بودن و داشتن خصوصیات جسمی و روحی مردانه حق سلطه بر زن دارد. ماهیت تلاشهایی که امروزه برای آزادی بخشی زنان میشود-نهضت آزادی زنان- گواه همین قدرت باور است. قدرت کیفر دهنده مردان، از جمله حق ایراد تنبیه بدنی یا روحی شوهر نقد شده است. باا فزایش امکانات شغلی برای زنان در خارج از محیط خانه و با افشای تبعیضهای شغلی که زن را در مشاغل پستتر نگه میدارد، خواسته شده است که زنان سیر اعمال قدرت پاداش دهنده مرد نباشند. ولی بخش عمده کار این نهضت مبارزه با باور بوده است، اعتقاد بهاینکه تسلیم و تمکین کاری بقاعده و پسندیده و دست کم مقتضی است. اعتبار بخشیدن دوباره به این باور پافشاری بر چیزهایی که ارزشهای خانه، خانواده و مذهب خوانده میشوند- خود محور تلاشها و خواستهای کسانی بوده که سد راه نهضت و مذهب خوانده میشوند- خود محور تلاشها و خواستهای کسانی بوده که سد راه نهضت آزادی زن شدهاند و شاید نقش زنان در این جمع بیش از مردان هم بوده است (گالبرایت،۱۳۸۱: ۲۸-۲۹).
۲-۴-۲۷- تعاریف نظری و عملیاتی متغیر وابسته
در این تحقیق، مفاهیم در دو دسته از هم منفک خواهند شد: مفهوم احساس قدرت زنان در خانواده بعنوان متغیر وابسته تحقیق و میزان مهریه به عنوان متغیر مستقل تحقیق در نظر گرفته میشود که به عنوان منبع قدرت روی احساس قدرت زنان تاثیر دارد.
متغیر وابسته: احساس قدرت زنان
قدرت عبارت است از توانایی فرد در دستیابی به اهداف فردی و کنترل وقایع از طریق کنش عمدی. همچنین مفهوم قدرت در خانواده دارای وجوه عینی و ذهنی است. بهطور خلاصه، پس از بررسی نظرات اندیشمندان پیرامون قدرت در خانواده و پس از جمعبندی میتوان اظهار داشت که نظریهپردازان، مفهوم قدرت در خانواده را در سه بعد ملاحظه کردهاند که این سه بعد در تعریف مسئله استخراج و عناصر آن به شرح ذیل است:
- حوزه قدرت:
قدرت در خانواده دارای قلمرو و حوزههای متفاوتی است. به زعم بسیاری از نظریهپردازان قدرت در خانواده دارای قلمروهایی نظیر، قدرت در امور اقتصادی، روابط اجتماعی، تربیت فرزندان و تعیین موالید است.
- ساخت قدرت:
منظور از ساخت قدرت در خانواده، الگوهای روابط قدرت حاکم بر خانواده است. الگوهای روابط قدرت در خانواده را به دو بخش عمده یعنی رابطه از نوع متقارن (دوسویه یا برابرانه) و روابط از نوع نامتقارن (یکسویه یا نابرابر) تقسیم کردهاند. در روابط از نوع متقارن به مشارکت زن و شوهر در تصمیمگیریهای زندگی خانوادگی توجه میشود و وجه دیگر حاوی عرصه و قلمروهای تعیین شده برای تصمیمگیریهای زن و شوهر است و در روابط از نوع نامتقارن عمدتا شکلهای سلطه یا حاکمیت شوهر و زن مورد توجه قرار گرفته است.
- نحوه اعمال قدرت:
اندیشمندان نحوه اعمال قدرت (وادار کردن به رفتار) و یا به عبارتی استراتژی برخورد را در چهار وجه مورد ملاحظه قرار داده اند. صرفنظر از حوزه خانواده، پارسونز شیوه اعمال قدرت را در وارد کردن افراد در چهار وجه “مجابسازی"، “اجبار"، “فعال کردن تعهد” و تحریک” دیده است. در حوزه خانواده بسیاری از محققان بر اساس یافتههای تحقیقات خود نحوه اعمال قدرت و وادار کردن را بطور کلی در چهار وجه منابع اطلاعاتی، هنجاری، زور و پاداش دیده اند که نهایتا شیوههای اعمال قدرت با ادغام وجوه فوق، به یک تقسیم بندی میتوان رسید، که مبنای اعمال شیوه قدرت در خانواده را براساس مجاب سازی یا مجبورسازی یکدیگر مورد بررسی هستند. در شیوه مجاب سازی، مکانیسم های عمده کاربرد منبع اطلاعات و استدلال برای یکدیگر برجسته است و در شیوه مجبور سازی، مکانیسم های عمده منبع زور و اجبار کردن برجسته است.
متغیر وابسته در این پژوهش، احساس قدرت است که با ارائه تعریف نظری و عملیاتی به نحوه سنجش آن میپردازیم:
تعریف نظری: قدرت از نظر وبر امکان تحمیل ارادهی یک فرد بر رفتار دیگران است وی قدرت را چونان شانسی که یک فرد در بطن روابط اجتماعی موفق شود خواست شخصیاش را در برابر مقاومتها به کرسی بنشاند، تعریف میکند (وبر،۱۳۶۷: ۱۳۹). اما به طورکلی منظور از احساس قدرت، توانایی روحی و روانی فرد در تسلط بر امور، دستیابی به اهداف فردی و کنترل وقایع است.
تعریف عملیاتی: برای سنجش قدرت از شاخص تصمیمگیری در امور شخصی و نیز زندگی مشترک استفاده میشود. گویههایی در مورد تصمیمگیری در امور شخصی و خانوادگی طراحی میشود.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل متغیرهایی هستند که در جریان پژوهش بر دیگر متغیرها تاثیر میگذارند.
میزان مهریه:
تعریف نظری: مهر عبارت است: “مالی که مرد برای عقد نکاح به همسر خود تملیک می نماید؛ به عبارت دیگر، مهر مالی است که به مناسبت عقد نکاح، مرد ملزم به دادن آن به زن میشود.”
به نظر میرسد بین بالا رفتن میزان مهریه در هنگام ازدواج و احساس قدرت زنان رابطه وجود دارد.
دوره زندگی:
تعریف نظری: برناردز دوره زندگی را تصویری از زندگی فرد برحسب رویدادهای مهمی که در طول زندگیاش رخ میدهد؛ مانند تولد، ازدواج، پدر یا مادرشدن و مرگ تعریف کرده است (برناردز، ۱۳۸۴: ۳۳۸). بهنام نیز سالهای زندگی را به چهار دورهی اساسی تقسیم میکند؛ کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری (بهنام،۱۳۸۳: ۱۱۳). این مفهوم به نحو مناسبی پیوند بین تغییر در خانواده را با تغییرات فردی نشان میدهد.
تعریف عملیاتی: ما در این بررسی، مراحل مختلف زندگی زنان متمرکز بر دورههای مختلف زندگی آنها را به ۸ مرحله مجرد شاغل، مجرد غیرشاغل، متاهل شاغل، متاهل غیرشاغل، بیهمسر در اثر طلاق شاغل، بیهمسر در اثر طلاق غیرشاغل، بیهمسر در اثر فوت شاغل، بیهمسر در اثر فوت غیرشاغل تقسیم میکنیم. این مراحل از آنرو که زنان را درگیر جریانات یا نقشهای اجتماعی خاصی میکند بررسی میشوند.
تحصیلات:
تعریف نظری: انتقال دانش از یک نسل به نسل دیگر به وسیله آموزش مستقیم.
تعریف عملیاتی: تحصیلات در این پژوهش بر اساس آخرین مدرک تحصیلی فرد که از آموزش و پرورش دریافت کرده است با طرح سوالی از او پرسیده میشود؛ پاسخگو در سوال دو با انتخاب یکی از گزینههای بیسواد- ابتدایی- زیردیپلم- دیپلم و فوقدیپلم- لیسانس- فوقلیسانس و دکترا و سایر به سوال پاسخ میدهد و به صورت متغیر رتبهای سنجیده میشود.
اشتغال:
تعریف نظری: هر نوع فعالیت فکری یا بدنی که مطابق قوانین کشور و عرف غیرمجاز نباشد و برای کسب درآمد (نقدی یا غیرنقدی) صورت میگیرد و نتیجه آن تولید کالا یا انجام خدمات باشد (سفیری، ۱۳۷۷: ۱۱۰).
تعریف عملیاتی: شاغل کسی است که در ازای فعالیت خود مزدی دریافت میکند؛ با این تعریف در این پژوهش زنان خانهدار و دانشجویان شاغل محسوب نمیشوند. غیرشاغل کسی است که در سنین فعالیت باشد اما به کار اقتصادی برای کسب درآمد مشغول نباشد. سوال سه پرسشنامه برای این منظور طراحی شده است.
درآمد:
تعریف نظری: درآمد به دستمزدها و حقوقی که از مشاغل مزدبگیر و حقوقبگیری به دست میآید، گفته میشود (گیدنز،۱۳۷۹: ۲۴۸).
سرمایه اقتصادی:
تعریف نظری: در نظریه بوردیو یعنی همان در اختیار داشتن ثروت و پول تعبیر شده است.
تعریف عملیاتی: سرمایهی اقتصادی شامل سرمایههای مالی، میراث منقول و غیرمنقول، داراییهای گوناگون و غیره.
پشتوانه اجتماعی:
تعریف عملیاتی: داشتن سرمایه اقتصادی یک ارزشی است که احساس احترام را دربین دیگران و هم چنین خانواده همسر و همچنین نوعی ارزش و شخصیت و احساس امنیت را برای شخص ایجاد می کند.
فصل ۳
روش شناسی
مقدمه
روششناسی در اجرای یک پژوهش از اهمیت ویژهای برخوردار است. انتخاب روش تحقیق در ارتباط تنگاتنگ با موضوع و ماهیت پژوهش قرار دارد. بهنظر میرسد که در این پژوهش با توجه به پرسش تحقیق و پیشبینیهای نظری، نمیتوان با اتکا به یک روش به نتایج مورد نظر دست یافت. بر این اساس، هم اکنون با توجه به رویکردهای متفاوت و گاه متباینی که در مبانی نظری تحقیقات اجتماعی وجود دارد تلاش میشود تا تحقیق به بخشهای مختلف تقسیم شده و در هر گام از بخشی از آن استفاده میشود.
۳-۱- روششناسی
در این پژوهش برای نیل به اهداف تحقیق، از مدل زیر استفاده میشود.
-
- مرحله مطالعات کیفی: که در خلال آن سعی میشود تا به درون فهمی و درک مناسب و درست از زندگی جاری و روزمره زنان که متناسب با آن میزان مهریه و احساس قدرت زن شکل میگیرد، دست یابیم.
-
- مرحله دوم یا استفاده از روش پیمایش برای نیل به شناختی کلی، درخصوص طیفهای مورد بررسی و به منظور کمیکردن قابل استفاده خواهد بود.
تعرضهای کلامیو غیرکلامی
مورد سوء استفاده قرار گرفتن
مورد ظلم واقع شدن
آسیب دیدن به هر شکلی که فرد خودش مقصر نباشد
خیانت
آنچه از تعاریف مختلف زنان از قربانیشدن و مشاهده سبکزندگی نمونهها در جداول کدگذاریهای اولیه(کدگذاریهای باز) که در جدول مفاهیم قربانیشدن مفهوم سازی شدهاست، به دست میآید علاوه بر تعریف قربانیشدن توسط زنان یک نوع تقسیم بندی نیز در خصوص تعریف قربانیشدن در سبکهای زندگی مختلف میتوان مشاهده کرد. به طور مثال بیسرپرست شدن، گذشت کردن به خاطر خواسته دیگران یا فدا شدن به خاطر دیگران و از دست دادن آرزوها بیشتر تعریفی است که افراد محافظهکار و مصلحتاندیش از قربانیشدن ارائه دادند که در زمره مفهوم«حرمان زندگی (گذشته و آینده بر باد رفته)»قرار میگیرد.
همچنین مواردی نظیر اجبار به کاری یا چیزی، عدماشتغال، محدودیت فردی، جمعی و ساختاری، مطیع تصمیم دیگران بودن از تعاریفی است که بیشتر توسط افرادی با سبک زندگی جسور و مصلحتاندیش مطرح شدهاست. این موارد در زمره مفهوم «سلب منابع و اختیارها» جای میگیرد.
همچنین تعریف قربانیشدن به مثابه تجاوز جنسی، تعرضهای کلامی و غیرکلامی، مورد سوء استفاده قرار گرفتن، مورد ظلم واقع شدن، آسیب دیدن به هر شکلی که فرد خودش مقصر نباشد و خیانت که در زمره مفاهیم«آسیبهای حوزه جرمشناسی قرار میگیرند »نیز بیشتر از تعاریفی است که مصلحتاندیشان و در تعداد اندکی موارد محافظهکاران و جسورها از آنها یاد کردهاند.
جمعبندی: سبکزندگی و تعریف قربانیشدن
با عنایت به آنچه پیشتر گفته شد خطکشی دقیقی نمیتوان بین تعریف و مفهوم قربانیشدن در انواع سبکزندگی کشید. لذا به صورت کاملاً نسبی میتوان در خصوص نمونههای مورد مطالعه چنین دستهبندی ارائه کرد:
سبکزندگی جسورانه: علاوه بر اینکه تعریف آنها در سایر مفاهیم قربانیشدن نیز دیده میشود ولی بیشترین افراد سلب منابع و اختیارها را به عنوان تعریف قربانیشدن دانسته و قربانیشدن را به مثابه «سلب منابع و اختیارها» فرد تعریف کردهاند.
سبکزندگی محافظهکارانه: این دسته از افراد بیشتر در تعریف قربانیشدن از مفهوم «حرمان زندگی (گذشته و آینده بر باد رفته)» یاد میکنند. هرچند در بین نمونههای این تحقیق مواردی هم بودهاند که از سایر مفاهیم مثل سلب منابع و اختیارها و آسیبهای حوزه جرمشناسی یاد کنند.
سبکزندگی مصلحتاندیشانه: در سبکزندگی مصلحتاندیش ترکیبی از انواع قربانیشدن دیده میشود. تعرضهای کلامی و غیرکلامی، محدودیتهای ساختاری، از دست دادن آرزوها، مورد ظلم و سوء استفاده واقع شدن و آسیب دیدن به هر شکلی در این دسته قرار گرفته است. ایشان هر سه دسته از مفاهیم قربانیشدن را در تعریف قربانیشدن به کار میبرند. حرمان زندگی، سلب اختیارها و منابع و حوزه جرمشناسی همه در تعریف این دسته از زنان جای دارد.
قربانیشدن زنان در زندگی
تعریف زنان از مفهوم قربانیشدن برگرفته از زندگی و تجربههایشان در زندگی است. بهطوری که هر یک خود را قربانی چیزی میدانستند. با اینکه مواردی هم بودند که احساس قربانیشدن نداشتند و خود را قربانی چیزی نمیدانستند ولی کسانی که خود را قربانی مسائل مختلف بدانند اکثریت قریب به اتفاق مشارکت کنندگان در مصاحبهها را تشکیل میداد. هرچند آنچه در پی میآید با تعریف مفهوم قربانیشدن توسط مشارکت کنندگان بیارتباط نیست ولی نتایج به دست آمده ناشی از این سؤال است «آیا تا کنون خود یا اطرافیانتان قربانی شدهاید؟ اگر بلی قربانی چه چیز؟». در این قسمت اقدام به کدگذاریهای باز و انتخابی شده و شرایط علی در کدگذاری انتخابی استخراج گردید.
به طور کلی زنان خود و یا اطرافیان خود را قربانی مواردی نظیر سادگی و عدم مهارتهای اجتماعی و شغلی، تغییر قوانین و سیاستهای کشور، اعتیاد، افکار و عوامل غلط جامعه، پیشنهادات بیشرمانه، تجاوز، تصادف جادهای، تصمیم دیگران، تعرضهای کلامیو غیرکلامیمردان، جنگ، خیانت همسر و ارتباطات موازی(شرعی و غیرشرعی)، دزدیده شدن، سلطه مردانه، ارتباط با جنس مخالف، نگاه به عنوان دیگری به زنان(ابژکتیو)، طلاق، عدماشتغال و درآمد، عدم اعتماد به زنان، عدم توانایی انجام نقش زنانه، عواطف مادرانه، عورتنمایی، کیفقاپی، مسائل خانوادگی، نادیده گرفته شدن و مشکلات وسایل نقلیه میدانند در این قسمت ۳۰ کد باز استخراج شد.
در کد گذاری محوری و انتخابی این کدها به سه کد تقلیل یافت. به طور کلی زنان قربانی سه چیز هستند:۱) نگاه جنسیتی به آنها[۵۰]، وجود سلطه مردانه، و ساختارهای معیوب جامعه نظیر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و ساختارهای شهری.(مراجعه شود به نمودار شماره۳۷).
در نهایت مانند سایر قسمتهای این بخش در یک جعبه جمعبندیای از ارتباط سبکزندگی و مصادیق قربانیشدن زنان ارائه شدهاست.
جدول شماره ۳۶٫ قربانیشدن زنان در زندگی
زنان خود را قربانی موارد ذیل میدانند(نمونهها)
کد باز
اعتقادی به قربانی شدن ندارم. بیشتر برای هیجان دادن به یک مسئله ای این لغت را استفاده می کنند(مورد شماره ۳۷، ۲۱ ساله، کافه دار، سبکزندگی جسورانه)
قربانی نشدم
بله، قربانی حرفهایی که درباره ام زده اند و نتوانسته ام از خودم دفاع کنم(مورد شماره ۱۱، ۱۹ ساله، دانشجو، سبکزندگی جسورانه).