* خوشایندسازی و تلطیف محیط
* راهنمایی و هدایت مناسب
* چیدمان و مبلمان مناسب
* نظافت و بهداشت
* نظم و انضباط
مؤلفه ها:
* فرآیندهای مأموریتی
* فرآیندهای مربوط به پاسخگویی
* رعایت حقوق شهروندی
مؤلفه ها:
* ابتکار و نوآوری
* خلاقیت
* ارائه پیشنهادات سازنده
شکل ۲۷-۲: ابعاد و مؤلفه های مورد نظر در طرح مکنا
- ضروریات و امکانات مورد نیاز یک کلانتری از منظر مکنا
الزامات اساسی مورد نیاز یک کلانتری از نظر مکنا به شرح شکل (۲۸-۲) میباشد.
بهداشت و نظافت
سطل زباله، پوشش دیوار، نظافت داخلی کلانتری، سرویس بهداشتی، مایع دستشویی، شیرآلات، آویز لباس، خشک کن، تهویه هوا، خوش بوکننده
تجهیزات اداری
دستگاه کپی، صندلی پرسنل، میزهای اداری، فایلهای بایگانی مدارک، نوشتافزار، میز تحریر اربابرجوع، سیستم نوبتدهی
فضای بیرونی
نمای ساختمان، تابلوی ورودی کلانتری، فضای سبز، کیوسک قراول
یکسان بودن پوشش کف، یکسان بودن رنگ و پوشش دیوار، شیشههای ساختمان، نور و روشنایی، پارتیشن بندی، وضعیت ظاهری و محل قرارگیری تحت نظرگاه، پوسترهای مناسب جهت آموزش و آرامش روانی اربابرجوع، پوشش کف، سقف کاذب، پوشش ظاهری و رنگآمیزی
فضای داخلی
تهویه مطبوع، آب سردکن، تلویزیون، صندلی جلوی باجه، صندلی انتظار، پارکینگ اربابرجوع، دستگاه DVD ، محل نگهداری لوازم اربابرجوع، نمازخانه، آسانسور، تسهیلات معلولین، دستگاه واکس، تلفن عمومی، سالن غذاخوری
امکانات رفاهی
تابلوی راهنمای در خیابان به سمت کلانتری، تابلوی راهنمای طبقات، تابلوی شناسایی باجهها، راهنمای سازمانهای مرتبط (دادسرا، پزشکی قانونی و …)، اعلام لیست ارجاعات، نقشه حوزه استحفاظی
اطلاعرسانی
کپسول آتشنشانی، دوربین مداربسته، نردههای جانبی پلهها، درب، اتوماتیک پارکینگ، درب اتوماتیک دژبانی، داکت بندی و سیمکشی، جعبه کمکهای اولی
تجهیزات ایمنی
دقت نظر، طرز برخورد، توجه به رعایت نوبت، حضور مستمر در پست خود، تسلط در پاسخگویی به اربابرجوع، رعایت ساعات کاری و همچنین تعیین جانشین برای انجام امور در زمان عدم حضور افسر مربوطه
مؤلفه های رفتاری
شکل ۲۸-۲: ضروریات و امکانات مورد نیاز یک کلانتری از منظر مکنا
ج) کیفیت خدمات پلیس از دیدگاه مقام رهبری و فرماندهی معظم کل قوا
با توجه به اینکه سیاستهای کلی نظام در همه بخشها از جمله؛ بخش امنیتی و انتظامی میبایست هماهنگ با نظرات مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا باشد. بهنظر ایشان” امنیت مسأله اساسی و مهمی است. نظم اجتماعی یک مسأله درجه اول است. کارآیی مطلوب هر جامعه، در حد نظم مطلوب آن جامعه است. اگر نظم نبود یا کم بود، از کارآییها کاسته خواهد شد” (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۳۸). ایشان در خصوص مدیریت و کیفیت در امور انتظامی مباحث گستردهای دارد، در این نوشتار به برخی از نکات کلیدی مرتبط با موضوع تحقیق بهشرح زیر اشاره می شود:
- کیفیت خدمات امنیتی و انتظامی پلیس به شهروندان: فرمودند؛ ” مردم میخواهند نیروی انتظامی قوی و مقتدر باشد، هوشمند و پیچیده باشد، سریع و بهنگام باشد، مؤدب و اهل بیان و تفاهم با مردم باشد، این انتظارات مردم از نیروی انتظامی است” (جاویدی و جهرمی، ۱۳۸۹، ۱۵۸). یکایک شهروندان باید از ته دل به نیروی انتظامی اعتماد و اطمینان داشته باشند (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۴۸).
- انتظارات از پلیس: آنچه که من از نیروی انتظامی جمهوری اسلامی توقع دارم، در سه سرفصل قابل بیان است؛
خصوصیت اول اقتدار؛ نیروی انتظامی باید دارای اقتدار باشد. اقتدار یک امر معنوی است و با صدای کلفت و اسلحه تیز و مشت محکم تفاوت دارد.
خصوصیت دوم عزت است؛ نیروی انتظامی باید در چشم مردم عزیز باشد. این عزت از رفتار نیروی انتظامی و چگونگی انجام وظیفه او ناشی می شود.
خصوصیت سوم رحمت و مهربانی است؛ باید به مردمی که میخواهید از خانه، جاده، امنیت مرز و کسبوکار آنها محافظت کنید، احساس رأفت و مهربانی داشته باشید. مردم این معنا را لمس کنند که همان نیروی مقتدر و با صلابتی که در مقابل مخل امنیت، با کمال قدرت و صلابت میایستد، وقتی با مردم و افراد مظلوم مواجه می شود، با رحمت و رأفت برخورد می کند. بزرگترین وظیفه نیروی انتظامی حفظ ارزشهاست. آن قدرت، عزت و رحمت که مطرح شد، در چارچوب حفظ ارزشهای اسلامی قرآنی است (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۶۳ و ۶۸). آنچه که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران باید بطور کامل آن را رعایت کند، چند چیز است:
۱) کسب اقتدار قانونی بطور کامل؛
احسـاس مهربانی و خدمت نسبت به مردم: به مردم مهـربانی کنید برای آنـان همچون برادرانی مهـربان و خدمتگزارانی صمیمی و دوستانی که در هنگام آسایش آنها بیدارند،تا به آنها آرامش ببخشند، ظاهر شوید.
۲) دقت و مراقبت در انجام وظایف قانونی؛
۳) در درون نیرو به صحت عمل و درستکاری و امانت حداکثر اهمیت بدهید. نیروی انتظامی امین مردمند.
۴) برخورد با پرسنل خاطی؛
۵) آبروی ملت در همه ابعاد و نواحی باید حفظ شود؛
۶) برخوردبا متخلفین و شناسایی دشمن و دقت در برخوردها (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۵۳).
- امنیت یک مقوله اساسی است: امنیت اجتماعی، امنیت فردی، امنیت در همه محیطهای زندگی، امنیت فکری و معنوی و روانی، همه اینها جزو انتظارات مردم است. بخش مهمی از این وظایف بر دوش نیروی انتظامی است. اگر بخواهیم آن اقتدار و آن عزت تحقق پیدا بکند، نیروی انتظامی باید در درون خودش امانت و بلند نظری و مناعت و اخلاق را رعایت بکند. بهترین تشویق برای یک مجموعه خدوم این است که مردم خدمت او را بفهمند و از آن متشکر باشند (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۱۰۵، ۱۰۹ و ۱۴۰).
- فرماندهی و رهبری: مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا ۲۲/۱۰/۶۹ در دیدار با فرماندهان عالیه ستاد نیروهای مسلح، در خصوص رهبری و فرماندهی در سازمان فرمودهاند؛ … اساساً محور اصلی نیروهای مسلح، فرماندهی است. همه آنچه که در نیروهای مسلح، تأثیر و کارآیی و برندگی دارد، چه آنچه مادی است، چه آنچه انسانی است، بدون نظام فرماندهی، در حقیقت هیچ و پوچ و بیاثر و یا بسیار کم اثر خواهد بود. به همین جهت، این ستون فرماندهی در نیروهای مسلح را باید بسیار مستحکم و ثابت کرد. در یک سازماندهی، فرماندهی یک امر صرفاً شخصی نیست و نمیتواند باشد، در مجموعه یک سازمان، فرماندهی و سازمان با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند و …. فرماندهی باید جوهری از رهبری در خودش داشته باشد و بدون آن، فرماندهی نیست. فرماندهی فقط فرمان دادن نیست که بکن یا نکن. فرماندهی، یک امر معنوی، یک نوع رهبری، یک نوع اراده همهجانبه و یک چیز متکی به ذهن و احساس و عمل و جسم و روح و با سازماندهی و شکل سازمانی صحیـح است. همان چیزی است که در نیروهای مسلح، موجب کارآیی کامل می شود. … فرماندهی باید مسئولیتپذیر باشد و تبعات ناشی از آن مسئولیت را بپذیرد. فرمانده باید از ارکان و اجزای مختلف حیطه مأموریت خودش دائماً بااطلاع باشد. … راهش هم بازرسیهایی است که بایستی پی در پی انجام گیرد. این حرفها را به تمام سلسله مراتب فرماندهی تا فرمانده دسته، تا فرمانده یک قسمت کوچک- که به قدر حیطه کار خودش، بایستی مواظب باشد، منتقل کنید. … در نیروهای مسلح اهانت را ممنوع و ریشهکن کنید. هیچکس به کس دیگر اهانت نکند (سازمان عقیدتی و سیاسی ناجا، ۱۳۸۵، ۳۲).
گشودگی کمتر از برونگرایی شناخته شده است. اشخاص دارای نمره بالا در این رگه هم درباره جهان درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاوند و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها تنوعطلب، دارای کنجکاوی و زندگی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها تنوعطلب، دارای کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت هستند. از دیگر ویژگیهای فرعی این رگه میتوان به تخیل و زیباپسندی ، اشاره کرد.
همانند برونگرایی،مقبولیت نیز بعدی از تمایلات بین فردی است. یک فرد سازشیافته اساساً نوعدوست است، با دیگران همدردی میکند و تمایل دارد تا به آنها کمک کند و باور دارد که دیگران نیزمتقابلاً کمککننده هستند. از ویژگیهای افراد دارای نمره بالا در رگه مقبولیت میتوان به اعتماد ، رکگویی ، دیگردوستی ، همراهی ، تواضع ، و دل رحم بودن اشاره کرد.
آخرین رگه از رگه های پنجگانه شخصیتی وظیفهشناسی است. بهترین توصیف برای این رگه مفهوم اراده است. فرد باوجدان، هدفمند، بااراده و مصمم است. نمره بالا در وظیفهشناسی با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است. از دیگر ویژگیهای افراد با نمره بالا در این رگه، دقت، خوشقولی، قابلیت اعتماد، وظیفهشناسی ، تلاش برای موفقیت و منضبط بودن است (گروسیفرشی۱۳۸۰،۸۵).
در زمینه تبیینهای روان پویشی، از فروید تا عصر حاضر، بیش از همه نظریه کارل یونگ با این پژوهش ارتباط دارد. یونگ از مشهورترین بخشهای نظریه خویش را از نظر تیپشناسی به دو جهتگیری پایه نسبت به زندگی به نام درونگرایی و برونگرایی اختصاص داد که هریک ممکن است شامل یکی از چهار کارکرد روانشناختی فکری، احساسی، حواسی و شهودی باشند. یونگ سپس خصوصیات رفتاری هریک از هشت تیپ شخصیتی فوق را به خوبی مشخص کرد. پژوهشهای زیادی در مورد رابطه تیپهای روانشناختی یونگ با بهره گرفتن از آزمون مایرز- بریگرز با جنبه های مختلف رفتاری انجام شده که از میان آنها میتوان به پژوهشهای استریکر و راس در ۱۹۶۲ یا هینویتز در ۱۹۷۸ در مورد علایق شغلی، کارلسونولوی در ۱۹۷۳ در مورد پاسخگویی به محرکهای خنثی و محرکهای انسانی؛ کارس کادون در ۱۹۷۸، در مورد شرکت و کیفیت بحث کلاسی، پروین در ۱۹۸۴، در مورد تلفیقپذیری و فعالیت جنسی اشاره کرد. نتایج کلیه پژوهشها تفاوت معناداری را بین تیپ شخصیتی درونگرا و برونگرا و رفتارهای مذکور برجسته ساختهاند (شولتز ودیگران ۱۹۹۵،۱۷۵)
۸-۲ طرح پنج عاملی شخصیت
آزمون NEO PI-R برای اندازگیری عینی طرح پنج عاملی شخصیت ساخته شده است.
طرح پنج عاملی ساختار ویژگیهای شخصیت را نشان میدهد و محصول تلاش در این زمینه در چهار دهه گذشته (از سال ۱۹۵۰ به بعد) میباشد (دیکمن ۱۹۹۰،۴۵)پنج عامل مورد بحث نشانگر ابعاد اساسی تشکیلدهنده زیربنای ویژگیهای شخصیت میباشند که هم در محدوده کلامی و هم در محدوده پرسشنامه های روانشناختی قابل ارزیابی و تشخیص میباشند. یکی از خطوط اصلی پژوهش در این زمینه مطالعه کلمات موجود در زبان انگلیسی است که توسط انگلیتنر و اوستندروف که به سال ۱۹۸۸ منتشر شده، میباشد. این بررسی به تحلیل صفتهای بکار رفته برای انسان در زبان انگلیسی و سایر زبانها میپردازد. کلماتی همچون، با حرارت، اصیل، کمککننده و با ملاحظه در طول قرنها تحول پیدا کرده و به افراد اجازه میدهد که به وسیله آنها خود را برای دیگران توصیف نمایند. چندین هزار از این کلمات را میتوان در فرهنگ لغات یافت. فرضیهسازان در زمینه نشانهشناسی شخصیت همچون کاتل (۱۹۵۰) معتقد بودند که از لیستی از این کلمات میتوان برای ویژگیشناسی شخصیت استفاده نمود. در واقع با روش تحلیل عامل (روش آماری که نشانمیدهد که کدامیک از کلمات به صورت همبسته تحت پوشش یک ویژگی قرار میگیرند) کلیه کلمات توصیفکننده ویژگیهای مورد توجه این دانشپژوهان بود. بدینوسیله این دانشمندان به ساختارهای نسبتاً ثابتی از ویژگیهای شخصیت دستیابی پیدا نمودند. در طی چهار، پنج دهه گذشته چنین کارهایی تکامل یافت و تحقیقات متعدد در این زمینه منجر به تثبیت نظریه صفات و ویژگیها در شخصیت شد. طرح پنج عاملی در واقع محصول کوششهای وسیع و پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میباشد. طرح پنج عاملی در واقع محصول کوششهای وسیع و پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه میباشد. هرچند که طرح پنج عاملی از میان واژگان، چنانچه در بالا اشاره شد، برخاست لیکن محصول بدست آمده شامل عواملی است که برای محقیقین روانشناسی در زمینه شخصیت که از طریق دیگر و با روش های دیگر به مطالعه در این زمینه مشغول میباشند نیز کاملا گوش آشناست. از سال ۱۹۸۵ تحقیقاتی از آزمون NEO- PI-R (رجوع شود به بالا. این آزمون فرم اولیه NEOاست که عمدتا سه عامل شخصیت را پوشش داده و بررسی مینمود) را بکار گرفتند نشان دادند که سه عامل یا پنج عامل موضوع مورد بحث ما را میتوان در سایر پرسشنامه هایی که ابعاد مختلف شخصیت را میسنجد ردیابی نمود. از آن جمله میتوان از ویژگیهای کنشی یونگ ، نیازهای مورری نشانه های ویژگیهای بین فردی و تعاریف DSMT III-R (راهنمای آماری تشخیص بیماریهای روانی تجدید نظر سوم) (مک کری و کاستا ۱۹۹۰،۵۹-۵۶) را نام برد. به نظر میرسد که طرح پنج عاملی به نحوی فراگیر این نظریهها را نیز میتواند پوشش دهد.
شاخصها را میتوانیم مواردی بدانیم که در آن ویژگیها و صفتها دارای همبستگی قابل توجه باشند.
برای سهولت درک و به طورقراردادی ما این صفات را نشانه مینامیم و هر شاخص در بر گیرنده چند مقیاس است. درواقع وقتی از سطوح پایین به بالا صعود میکنیم چندین ویژگی رایک نشانه مینامیم و هر شاخص در برگیرنده چند مقیاس است و چندین مقیاس یک شاخص را میسازند.
چنانچه بتوانیم نشان دهیم که افراد این عوامل (پنج عامل) دارای چه وضعیتی هستند میتوانیم طرحی را از ویژگیهای هیجانی، بینفردی، تجربی، نگرشی و شیوه های انگیزشی (آزمودنی) ارائه نماییم. آزمون Neo PI-R در شاخصها (اندازه گیرنده عوامل) و مقیاسها (اندازه گیرنده نشانه ها) شخصیت را در این سطح مورد بررسی قرار میدهد. مقیاسها در واقع جزئیتر و دقیقتر نشان دهنده شاخصها در این آزمون هستند.
۹-۲ پنج عامل شخصیتی نئو
اولین گام تفسیر پروفایل Neo PI-R بررسی وضعیت فرد در پنج شاخص اصلی است. در این قسمت هر شاخص و یا عامل به صورت زیربنایی و همچنین از نظر جنبه های تفکیکی مورد بررسی قرار میگیرند.
۲-۹-۱ عصبیت یا شاخص هیجان (N)
یکی از ابعاد وسیع شخصیت مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. هرچند که متخصصین امور بالینی، بسیاری از انواع ناراحتیهای هیجانی را از ترس اجتماعی، افسردگی، تهیجی (نوعی از افسردگی که توام با بیقراری است) تا کینهتوزی تفکیک نمودهاند. بسیاری از مطالعات در این زمینه جنبه های مورد بحث دیگری را نیز نشان دادهاند (کاستا و مک کری۱۹۹۰،۸۴) تمایل فراگیر به احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه و کلافگی مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند. در هر صورت N دربرگیرنده عناصری بیش از آسیبپذیری به ناخوش احوالی روانشناختی میباشد. از آنجا که شاید هیجانهای مخرب میتواند در سازگاری فرد و محیط تاثیر داشته باشد، در زن و مردی که دارای نمرات بالا در N باشند احتمال بیشتری وجود دارد که دارای افکار غیر منطقی، قدرت کمتر در کنترل تکانهها بوده و دارای درجات انطباق ضعیفتر با دیگران و شرایط استرسزا باشد. همانطور که از نامش پیداست، بیمارانی که به طور مرسوم تشخیص نوروتیک یا عصبی میگیرند معمولا در شاخص N نمره بیشتری میگیرند. شاخص N در آزمون NEO PI-R همانند سایر شاخصهای این آزمون بعدی از شخصیت بهنجار را میسنجد. افراد دارای نمره بالا در این شاخص ممکن است در ریسک به ابتلاء به برخی از اختلالات روانپزشکی باشند. اما شاخص N نبایستی به دیده یک وسیله برای اندازگیری آسیبشناسی روانی نگریسته شود. ممکن است در مواردی نمرات بالا در این شاخص بدست آید بدون اینکه بتوان هیچگونه تشخیص اختلال روانپزشکی را برای فرد برقرار نمود. از طرف دیگر بایستی در نظر داشت که همه مواردی که دارای تشخیص روانپزشکی هستند ضرورتاً نمره بالا در شاخص N ندارند. به عنوان مثال فرد ممکن است دارای شخصیت ضداجتماعی باشد اما نمره او درN در حد بالایی قرار نداشته باشد. افرادی که دارای نمرات کم در شاخص عصبیت یا روان نژندی هستند افرادیاند که از نظر عاطفی با ثباتاند. این افراد معمولا آرام، دارای خلقی یکنواخت و راحت بوده و به راحتی میتوانند با موقعیتهای بغرنج و استرسزا بدون برآشفتگی و یا رفتارهای نارسا برخورد نمایند.
۲-۹-۲ برونگرایی (E)
همانطور که میدانیم برونگراها افرادی اجتماعیاند اما اجتماعی بودن فقط یکی از ویژگیاین افراد در شاخص برونگرایی آزمون NEO PI-R است. علاوه بر دوستدار دیگران بودن و ترجیح اجتماعات و مهمانیها، این افراد همچنین در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو میباشند. این افراد هیجان و تحریک را دوست دارند و برآنند که امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونهای از افراد برونگرا هستند. مقیاسهای شاخص E نشان دهنده علاقه افراد به توسعه صنعت و کار خود میباشند. (کاستاو مک کری ۱۹۸۵،۲۱۷)
در مقابل برونگرا که بسیار روان قابل توصیف میباشند درونگرا کمتر دارای نمونه های قابل نشان دادن میباشند. در برخی از جنبه ها، درونگرایی را میتوان به فقدان ویژگیهای برونگرایی توصیف نمود. درونگراها افرادی محافظه کاراند اما نه اینکه دوستداشتنی نباشند، مستقلاند و نه اینکه گل سر سبد و تکرواند اما نه تنبل و کند هستند، درونگراها معمولا خجالتی هستند اما در جایی که ترجیح بدهند که میخواهند تنها باشند، و این مطلب نبایستی این طور تلقی شود که آنها دارای اضطراب اجتماعی هستند. آخرین کلام اینکه هرچند درونگراها به سرخوشی و فعالی برونگراها نیستند اما افراد ناخشنودی نیز نیستند. یکی از ویژگیهای برجسته این افراد کنجکاوی است. این افراد (درونگراها) بسیار علاقمند به تحقیق و پژوهش میباشند و این یافته در پژوهشهای متعدد و مرتبط با طرح پنج عاملی شخصیت نشان داده شده است (کاستا و مک کری ۱۹۸۰،۱۲۵-۱۲۳)باتوجه به گفتار فوق به نظر میرسد که شکستن قانون «همه یا هیچ» یا دو بعدنگری «راضی- ناراضی». «دشمنی- دوستی»، «درونگرایی- شرمرو» میتواندبعد وسیعتری به شناختشناسی شخصیت ارائه نماید.
۲-۹-۳ بازبودن (O )،
بعنوان یکی از ابعاد اصلی شخصیت، باز بودن تجربه ها بسیار کمتر از عصبیت و برونگرایی در نزد اهل فن، شناخته شده است. عناصر تشکیلدهنده باز بودن (تصورات فعال بسیار کمتر از عصبیت و برونگرایی در نزد اهل فن، شناخته شده است.
عناصر تشکیلدهنده باز بودن (تصورات فعال، حساسیت به زیبایی ، توجه به تجربه های عاطفی درونی ، و قضاوت مستقل ) اغلب در نظریهها و ارزیابی شخصیت نقش قابل توجهی را ایفا نمودهاند و غالباً وحدت این ویژگیها در یک شاخص مورد نظر قرار گرفته است. شاخص بازبودن در آزمون Neo PI-R احتمالا یکی از محدودههایی است که بسیار مورد پژوهش قرار گرفته است (برای اطلاعات بیشتر به کاستا و مک کری ۱۹۸۵ رجوع شود).
افراد «باز» انسانهایی هستند که نسبت به تجربهای درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریات جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و دارای احساسات مثبت و منفی فراوان در مقایسه با افراد «بسته» هستند.
معمولا شاخص O یا «باز بودن» ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر نمره بیشتری در این مقیاس میآورند. باز بودن به خصوص با آن جنبه هایی از هوش سروکار دارد که کمتر در معرض سنجش در آزمونهای هوش است که از جمله میتوان از تفکر چندوجهی را میتوان نام برد که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد (مک کری ۱۹۸۵،۱۶۵) ولی بایستی در نظر گرفت که باز بودن معادل و همسنگ هوش نیست. برخی از افراد بسیار باهوش، افراد بستهای به تجربه ها هستند و برخی افراد بسیار باز به تجربه ها، دارای ظرفیت هوشی پایینی هستند.
مردان و زنان دارای نمرات پایین در O افرادی هستند که در رفتار متعارف و در ظاهر محافظه کار به نظر میرسند. آنها موضوعات رایج را بهتر از موارد نادر میپسندند و پاسخهای هیجانی آنها نسبتاً آرام و نهفته است. هرچند که برخی از شواهد وجود دارد که نشان میدهد باز یا بسته بودن در فرم دفاعهای روانی مورد استفاده اثر دارد که «بسته بودن» نشان دهنده فراگیر از واکنشدفاعی نمیباشد. در عوض چنین به نظر میرسد که با کلام ساده افراد «بسته»دارای نظر گاه های محدودتر و دارای طیف علائق محدودتر میباشند. مشابهاً میشود گفت که افراد بسته به نظر اجتماعی و سیاسی محافظهکارتر بوده ولی با این همه نمیتوان آنها را افرادی مطیع و وابسته به منابع قدرت دانست.
همینطور «بسته بودن» را نبایستی با کینهورزی و یا مقابلهجویی با منابع قدرت همبسته نمود. موارد ذکر شده در فوق را میتوان علائمی از دارندگان نمرات بسیار پایین در شاخص توافق مشاهده نمود.
برای قطب باز بودن بایستی یک وجه تمایز در نظر گرفت. افراد باز، افرادی غیرمتعارف، مایل به زیر سوال بردن منبع قدرت، و علاقمند به آزادی در اخلاقیات، امور اجتماعی و دیدگاهی سیاسی باشند. در هر صورت چنین تمایلاتی نبایستی بر مبنای غیراصولی بودن تفسیر گردد. یک فرد باز ممکن است سیستم ارزشگذاری متحرک و متحول خود را توام با وجدان قوی در حد یک سنتگرا بکار گیرد. درنظر بسیاری از روانشناسان «بازبودن» ممکن است معادل سالمتر بودن به نظر آید اما ارزش باز بودن وابسته به ضرورتها در موقعیتهاست و هم افراد باز و هم افراد بسته دارای عملکردهای مفید در جامعه میباشند.
۲-۹-۴ توافق (A)
همانند برونگرایی شاخص توافق بر گرایشات ارتباط بینفردی تاکید دارد. فردموافق اساسا نوعدوست است. احساس همدردی با دیگران میکند و مشتاق به کمک به آنان است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. در مقایسه شخص ناموافق یا مخالف خود محور، مظنون به قصد و نیت دیگران است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری.
به نظر میرسد که سمت توافق این شاخص به نفع جنبه های مثبت اجتماعی و هم سلامت بیشتر روانی بیشتر سوق دارد. البته همینطور هم هست، افراد موافق محبوبتر از افراد مخالف هستند (البته در جوامع متوازن). در هر صورت آمادگی برای دفاع از حق فردی اولویت دارد و داشتن توافق در صحنه نبرد و یا دادگاه، حسن و فضیلت نیست. همانطور که داشتن دیدگاه انتقادی و داشتن علمی میتواند برای یک دانشمند، حسن و فضیلت باشد.
هیچیک از دو قطب این شاخص دارای منزلت اجتماعی برتر نیستند، همینطور نمیتوانیم بگوییم کدام گروه از افرادی که در قطبهای این شاخص قرار میگیرند. دارای بهداشت روانی بهتری هستند. هورنای (۱۹۴۵) دو تمایل عصبی را مورد بحث قرار داده است (حرکت در جهت مخالف دیگران، حرکت به سمت دیگران) که نشان دهنده جنبه های بیمارگونه توافق و مخالفت است. نمره پایین درA معمولا با ویژگیهای اختلال شخصیت خود شیفتگی، ضداجتماعی، و پارانوئید همراه است در حالی که نمره بالا در A معمولا با اختلال شخصیت وابسته همراهی دارد(کاستا و مک کری ۱۹۹۰،۲۰۴)
۵-۹-۲ وجدانی بودن ©
یکی از موضوعات مهم یک نظریه شخصیت و به خصوص در نظریه روان پویایی موضوع کنترل تکانهها است. در طی تکوین و رشد فردی اغلب افراد میآموزند که چگونه کششها و نیازهای خود را اداره کنند. ناتوانی در مقابل تکانهها و هوسها به طورکلی نشان دهنده N بالا در بالغین است. از طرف دیگر کنترل خویشتن میتواند به فرایند فعال طراحی، سازماندهی واجرای وظایف نیز اطلاق شود و تفاوتهای فردی در این زمینه مبنای شاخص وجدانی بودن در آزمون NEO PI-R است. به طور خلاصه دو ویژگی عمده توانایی در کنترل تکانهها و هوسها و اعمال طرح و برنامه در رفتار برای رسیدن به اهداف مورد پرسش و شاخص C آزمون NEO PI-R میباشد.
فرد وجدانی دارای هدف، خواسته های قوی و از پیش تعیین شده است. توجه نماییم که افراد انگشت شماری در جهان موسیقیدان، برجسته، یا قهرمان ورزشی میشوند بدون اینکه چنین ویژگی را داشته باشد. دیکمن (۱۹۹۰) این شاخص را تمایل به موفقیت نامیدهاند. در جنبه های مثبت این شاخص، افراد نمرات بالا در زمینه های حرفهای و دانشگاهی افرادی موفق هستند و در جنبه های منفی نمره بالا همراه با ویژگیهای ایرادگیری کسلکننده، وسواس اجباری به پاکیزگی و یا فشار فوقالعاده به خود در امور کاری و حرفهای دیده میشود.
افراد دارای نمره بالا در C افرادی دقیق و وسواسی، وقتشناس و قابل اعتماد هستند. افراد دارای نمرات پایین را نبایستی افرادی فاقد پایبندی به اصول اخلاقی دانست بلکه این افراد معمولا وقت کافی برای انجام امور بکار نمیبندند همین طور در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستند. برخی از شواهد پژوهشی نشان میدهد که نیاز به لذتطلبی و علاقمندی به امور جنسی در افراد نمره پایین بیشتر از افرادی است که نمرات بالا میآورند. (مک کری و کاستا ۱۹۸۵،۲۰۷)
۱۰-۲ مقیاسهای آزمون NEO PI-R
هریک از پنج شاخص آزمون NEO PI-R از شش مقیاس که به طور اختصاصیتر نشانه های آن شاخص را اندازه گیری مینمایند، بدست میآید که چندین حسن در این راهکار وجود دارد. اول اینکه، این اطمینان بدست میآید که چندین مورد اندازگیری برای سنجش آن شاخص به کار گرفته شده است و این موارد میتواند طیف وسیعی از افکار، احساسات و رفتار مرتبط با آن شاخص را بسنجد. به عنوان مثال شاخص عصبیت یا هیجانی بودن بایستی دارای مقیاسهای اندازگیری کینهورزی، افسردگی، اشتغال به خویشتن ، تکانشوری و آسیبپذیری از استرس و مقیاس اضطراب باشد. بنابراین نمره یک شاخص بایستی وسیعترین معنای آن بعد از شخصیت را اندازگیری نماید. دوم اینکه، داشتن چندین مقیاس مستقل موجب افزایش ثبات درونی و در نتیجه باعث میشود که یافته های پژوهشی قابل بازیابی و تکرار باشند.
بعنوان مثال، هریک از شش مقیاس عصبیت به طور معنیداری با عاطفه منفی و کاهش رضایتمندی از زندگی ارتباط نشان دادهاند (مک کری و کاستا ۱۹۸۵،۱۹۲). این موضوع موجب اطمینان خاطر میگردد که N در ارتباط مستقیم و واضح با سلامت روانی است. سوم، و مهمتر از موارد دیگر اینکه، امتیاز چند نشانهای کردن اندازگیری پنج عامل از آنجا منشاء واضح میگیرد که تفاوتهای بینفردی به تفاوت معنی و مفهومدار، در درون یک شاخص قابل مشاهده است. به عبارت دیگر وقتی برای بررسی تفاوتهای بینفردی به تفاوت بین شاخصها نگاه شود. عایدی کمتری از مواردی بدست میآید که به ویژگیهاو تفاوتهای بینفردی در مقیاسهای درون شاخصها توجه شود. به عنوان مثال، باز بودن به تخیلات، زیباییشناسی، احساسات، فعالیتهای ذهنی، نظرات و ارزشها در مجموع شاخص باز بودن را میسازند و برای افراد دارای نمرات بالا در هریک از مقیاسها احتمال بیشتری وجود دارد که در مقیاس دیگر در همین شاخص نمره بالای داشته باشند. اما این فقط یک احتمال است. به عنوان مثال، برخی از افراد، دارای ذهن باز به مباحث نظری هستند اما نسبت به ارزشها بسته یا نسبت به احساسات، باز اما در زیباییشناسی، محدود و بسته میباشند. این تفاوتهای فردی در مقیاسهای تشکیلدهنده یک شاخص در طی زمان نسبتاً ثابت میمانند و چنانچه دیگران هم در این مورد نظر دهند و او را ارزیابی کنند نیز نتایج مشابه بدست میآید (مک کری و کاستا ۱۹۹۰،۲۰۹)
لذا این مقیاس بایستی بعنوان حقایق واقعی شخصیت دیده شوند و کمتر جنبه پراکندگی اتفاقی یا تصادفی دارند. بررسی مقیاسهای شاخصها میتواند تحلیل دقیق و ظریفی از فرد یا گروه مورد مطالعه بدست دهد. این مورد هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که نمره فرد در شخصی در حد وسط قرار گیرد. به عنوان مثال، فردی که دارای نمره متوسط در شاخص توافق است و دارای نمره پایین در نوع دوستی و نمره بسیار بالا در تبعیت میباشد بسیار متفاوت از فردی عمل میکند که دارای نمره مشابه (متوسط) در همین شاخص (A) است ولی دارای نمره بالا در نوع دوستی و نمره پایین در مقیاس تبعیت میباشد.
و در پایان اطلاعات اختصاصی حاصل از نمرات مقیاسها میتواند در تفسیر ساختارها و شکلگیری نظریهها مهم باشد. به عنوان مثال، برونگرایی مرتبط با بهداشت روانی دانسته شده است (کاستاومک کری ۱۹۸۴،۱۵۰) اما نگاه دقیقتری به اطلاعات بدست آمده روشن میسازد که دو مقیاس صمیمیت و هیجانهای مثبت ارتباط مستقیم و واضحی را با بهداشت روان نشان میدهند و در حالی که شاخص هیجانخواهی فاقد چنین ویژگی میباشد.
۲-۱۰-۱ مقیاسهای عصبیت یا هیجانی
N1: اضطراب: افراد مضطرب معمولا افرادی هستند نگران، ترسیده، مستعد نگرانی، عصبی، پرتنش و وحشتزده. این مقیاس،ترسهای اختصاصی را اندازه نمیگیرد ولی معمولا افراد نمره بالا دارای ترسهای اختصاصی و همچنین اضطراب فراگیر میباشند. افراد نمره پایین افرادی راحت و آرام هستند. این افراد معمولا در مواردی که امور، مطابق خواسته آنها به پیش نمیرود، ستیزهجویی نمینمایند.
N2: خشم و کینهورزی: مقیاس خشم و کینهورزی اندازه گیری کننده گرایش فرد به تجربه های خشم و حالتهای وابسته به آن همچون احساس درماندگی وناکامی هستند. این مقیاس آمادگی فرد را برای حس کردن خشم، اعم از اینکه به صورت آشکار بروز نموده و یا به طور نهفته در فرد باقی بماند را نشان میدهد. بروز یا عدم بروز خشم بستگی به سطح نمره فرد در شاخص توافق دارد. توجه شود که در موارد ناموافقی معمولا نمره این مقیاس هم بالا میباشد. افراد نمره پایین افرادی راحت بوده و به آسانی دچار احساس خشم نمیشوند.
N3: افسردگی: این مقیاس تفاوتهای بینفردی بهنجار را در تجربه کردن حالت افسردگی اندازه گیری مینماید، افراد نمره بالا مستعد احساس گناه، غم، نومیدی و تنهایی هستند. آنها به راحتی مایوس و سرخورده میشوند. افراد نمره پایین بندرت چنین احساساتی را تجربه میکنند اما ضرورت ندارد که افراد سرزنده و سرخوشی باشند (چنین ویژگی معمولا با برونگرایی هماهنگ است).
N4: هوشیاری به خویشتن : این مقیاس همانطور که میبینید نوعی نگرش به خویشتن را نشان میدهد. معمولا چنین افرادی به راحتی شرمگین میشوند و سهم خود را در رویدادهای منفی بیش از واقعیت موجود ارزیابی مینمایند. به همین منظور تصمیم گرفتیم به جای واژه خود هوشیاری که میتواند دارای بار ارزشی نیز باشد، از واژه احساس تقصیر استفاده نماییم. حالات هیجانی شرم، خجالت و دستپاچگی ناشی از این موارد ستون فقرات این مقیاس را میسازد. افراد هوشیار به خویشتن افرادی هستند که در موقعیتهای بینفردی راحت نیستند، نسبت به سربهسر گذاشتن دیگران حساس بوده و مستعد احساس حقارت هستند. این افراد معمولا خجالتی بوده و دارای اضطراب اجتماعی (راسل ۱۹۷۴،۷۸)، در جمعهای بزرگ اما نه در رابطه تک به تک با افراد، هستند افراد نمره پایین ضرورت ندارد که افرادی بسیار راحت در موقعیتهای اجتماعی (مثل سخنرانی در برابر جمع) و دارای مهارتهای اجتماعی خوب باشند، این افراد در کلام ساده آن طورند که در موقعیتهای اجتماعی برآشفته و مضطرب نیستند.
N5: تکانشوری : در آزمون NEO PI-R تکانشوری یعنی عدم توانایی کنترل کششها و هوسها. بر این فرض هستیم که در این مورد، میل و خواهش (برای مثال برای غذا، سیگار و تملک) چنان قوی میباشند که فرد نمیتواند در مقابل آنها مقاومت نموده با اینکه میداند، که پس از رفع میل، از کردار خود پشیمان خواهد شد. افراد نمره پایین معمولا به راحتی میتوانند در مقابل چنین هوسهایی مقاومت نمایند و دارای ظرفیت بالایی از تحمل میباشند. واژه تکانشی به وسیله بسیاری از نظریهپردازان به بسیاری از ویژگیهای نامرتبط باهم اطلاق شده است. در NEO PI-R تکانشوری را نبایستی با حالتهای خودجوشی، ریسکپذیری، و یا اتخاذ تصمیمهای سریع نسبت داد.
N6: آسیبپذیری : آخرین مقیاس N آسیبپذیری به استرس میباشد. افرادی که در این مقیاس نمره بالا میگیرند این احساس را دارند که نمیتوانند با استرسهای روزمره انطباق مناسب داشته باشند و در موقعیتهای فوقالعاده و استرسزا به طور اجباری به دیگران متوسل شده و یا ناامید و متوحش میشوند. افراد نمره پایین از خود این استنباط را دارند که میتوانند در مواجهه با موقعیت بغرنج به خوبی خود را اداره نمایند.
۲-۱۰-۲ مقیاس برونگرایی:
E1: صمیمت : صمیمیت یکی از مقیاسهای برونگرایی است که بیشترین ارتباط را با کیفیت رابطه بینفردی دارد. افراد صمیمی، با محبت که دوستانه با دیگران مراودت دارند. این افراد صادقانه دیگران را دوست دارند و به آسانی با دیگران رفاقت برقرار میسازند. افراد نمرات پایین ضرورتاً افرادی کینهتوز و یا بدون احساس همدردی نیستند. بلکه آنها افرادی رسمی، محافظهکار بوده و مایلند با دیگران در یک فاصله نسبی قرار داشته باشند. صمیمیت یکی از مقیاسهایE است که با شاخص توافق نزدیکترین نسبت را دارد ولی با آن از نظر احساس عاطفی نزدیک بودن با دیگران متفاوت میباشد.
E2: جمعگرایی : دومین جنبه E جمعگرایی است (ارجحیت دادن به همراهی با دیگران). افراد جمعگرا از بودن با دیگران لذت میبرند و در هنگام بودن در جمع احساس مسرت میکنند. افرادی دارای نمره پایین در این مقیاس ترجیح میدهند تنها باشند و از بودن در جمعدیگران حتی به طور آگاهانه و فعال اجتناب مینمایند.
شـــــعر بر حکمت پنــاهی یافتست کوبه یؤتی الحکمــــه راهـی یافتست
شعر مدح و هزل گفتن هیـــچ نیست شعر حکمت به که در وی پیچ نیست
( همان: ۳۲)
عطّار، در مصیبت نامه همچنین حکایتی را نقل میکند که بیانگر ارج و اهمیّت شعر در نزد صحابه است. او میگوید در عهد عمر، علی رغم آنکه خواندن شعر در مسجد نهی شد ه بود، مردی شاعر پس از ادای نماز مردمان را گرد خود جمع میکرد و اشعار خود را برای آنان میخواند:
بـــود درعهد عمر مردی قوی چــــــون ادا کردی نماز معنوی
خلق را در پیش خود بنشاندی شعر درمحراب خوش میخواندی
( همان: ۳۵)
منکران این رفتار، این حدیث را به گوش خلیفه مسلمانان میرسانند و از وی در این خصوص شکایت میکنند. عمر ازآنان درخواست میکند که مرا هم اکنون نزد آن مرد ببرید:
خــواندن اشعار او بعد از نماز منــــــــکران گفتند با فاروق باز
گفت پیش او بریدم این زمان پیش او بردندش آخـــــر مردمان
( همان: ۳۵)
مرد با دیدن عمر نزد او میرود. عمر از حکایت سرودن شعر پس از نمازش از او استفسار میکند:
چون عمر را دید مرد از جای جست دست او بگرفت و در پیشش نشست
گفت فـــاروقش که تو بعد از نماز شعر خــــــــوانی شعرهای دلنواز
( همان: ۳۵)
مرد توضیح میدهد که الهامی غیبی در جان او شعلهور میشود و او این الهامات را بدون حّب و بغض برای یاران میخواند. عمراز او میخواهد که آن اشعار را نیز برای او بخواند:
گفت چــــــیزی می درآید غیبیم هم چنان میخوانم از بـــــی عیبیم
گفت برخـــوان مرد شعر آغاز کرد مـــــــــرغ دل فاروق را پرواز کرد
( همان: ۳۵)
شعر او که نوعی اشعار اخلاقی در مذمّت نفس بود به شدّت در عمر تأثیر میگذارد و با دلخوشی دادن به مرد او را مورد نوازش قرار میدهد و توصیه میکند که همه این اشعار را بخوانند وحفظ کنند:
شعر او در ذمّ نفس خــــــویش بود حکمت باریک و دور انـدیش بـــود
سخت دلخــوش شد ز شعــر او عمر حفظ کــــــرد و باز میگفت آنقدر
گفت این شعرم که برخوانــدی تمام هــــم عمر این شعر میگوید مدام
شعر چـــــــون اینست تا بتوانیش جهد باید کـــــــرد تا میخوانیش
شعر نیک و بد تو از خـــود میکنی نیک اگـــــر بد میکنی بد میکنی
( همان: ۳۶)
۵-۳-۱۶- شعر مفسّر صفات جلیّ خداوند
سیف فرغانی، شعر خود را تفسیرذات جلی خداوند، تفسیر میکند و باوردارد که او سرمست از جلوههای شکوهمند آفریدگار، با شعر خود به تفسیر جلوهی زییایی میپردازد. او شعر خود را چون مزامیر حضرت داوود میداند که در ستایش خداوند است:
گرتو ندانی که چیست این همه نظم بدیع دوست به حسن آیتیست وینهمه تفسیر او
ورنه تـــو بیدار دل حال چو من خفته را خــــواب پریشان شمار ویــن همه تعبیر او
زمــــــزمه شعر سیف نغمه داودی است نفخه صــــــــور دل است صـوت مزامیر او
(فرغانی، ۱۳۸۷: ۲۰۹)
۵-۳-۱۷- شعرگوهر دل است
سیف فرغانی، شعرخود را چون گوهر دل توصیف میکند که در کان جان پرورش یافته و از ارزش بسیاری برخودار است:
از صدف لفظ خویش معنی چون در دهد گوهر شعرم که یافت پرورش از کان دل
(فرغانی، ۱۳۸۷: ۱۹۲)
نظامی در مخزن الاسرار، شعر خود را، چون جانی میداند که به دندان دل، شکل پذیرفته و ترسیم گردیده است و اندیشه در آن دمیده شده است:
جــــان تراشیده به منقار گل فکرت خائیده به دندان دل
(نظامی، ۱۳۸۶: ۱۵۱)
ناصرخسرو نیز ضمن اظهار این مطلب که او هرچه دارد از قرآن دارد، توضیح میدهد که او تنها به دو چیز علاقه دارد. یکی قرآن مجید که مونس جانش است و دیگری شعرکه خاک پای خاطر اوست:
مونس جان ودل من چیست؟ تسبیح و قرآن خاک پای خاطر من چیست؟ اشعار وخطب
(ناصر خسرو، ۱۳۸۷: ۱۲۹)
عطار در بیتی بسیار زیبا، همه اشعار و آثار خود را به سفرهای تشبیه میکند که اشعار شیرین و چون رطب او در سر این سفره نه سخن، که پاره دل اوست که در قالب شعر، جان پذیرفته است :
هر رطبی کز سر این خوان بود آن نه سخن پارهای از جان بود
(نظامی، ۱۳۸۶: ۱۵۱)
۵-۳-۱۸- توصیف شعر به عنوان خاستگاه علوم
فخرالدین اسعد گرگانی براین باور است که شاعر باید از دانشهای فراوانی بهره ببرد تا بتواند شعر بگوید و سخن او دلپذیر گردد. او سخن خود را چون دریایی توصیف میکند که رودخانههای فراوانی از علوم و دانشها از آن جاری میشود:
چو دریایست طبع من ز گفتار شود از علم در وى رود بسیار
بسى دانش بباید تا سخن گوى تواند زد به میدان سخن، گوى
( اسعد گرگانی، ۱۳۸۶: ۷۲)
۵-۳-۱۹- ملازم بودن شعر و شجاعت
از دیگر سو، فخرالدین اسعد گرگانی شعر و شجاعت را ملازم هم میشمارد و باور دارد که شاعران خوب ضمن برخورداری از فنّ بلاغت از شجاعت گفتار نیز بهرمند هستند. او تنها گفتار شجاعانه را ملاک ندانسته و بر این باور است، باید کردار شاعران نیز چون گفتارشان از شجاعت و دل آوری مایه بگیرد:
نوشت می بایست از توابع درجه دو درایه های بردار صرف نظر کنیم. با صرف نظر کردن از جملات بالاتر از درجه دو در عبارات مربوط به و با توجه به اینکه
(۲-۷۰)
می توان نوشت:
(۲-۷۱) ۶ =
(۲-۷۲) ۶ =
(۲-۷۳)
(۲-۷۴)
(۲-۷۵)
برای جمله دوم عبارت (۲-۲۹) داریم:
(۲-۷۶) =
(۲-۷۷) j یا =
وبقیه درایه های صفر است.
برای جمله سوم عبارت (۲-۲۹) داریم:
(۲-۷۸) =
(۲-۷۹) =
(۲-۸۰) j یا =
برای جمله چهارم عبارت (۲-۲۹) داریم:
(۲-۸۱) =
(۲-۸۲) =
بقیه درایه های صفر است.
اثر میله های عایق در ماتریس سختی را می توان اینگونه نشان داد:
(۲-۸۳) =
(۲-۸۴) =
بقیه درایه های صفر است.
(۲-۸۵) =
۲-۴ بردار نیروهای تعمیم یافته
تغییرات کار نیروهای ناپایستار از رابطه زیر به دست می آید.
(۲-۸۶)
که در رابطه بالا داریم:
(۲-۸۷) =()
(۲-۸۸) =()
(۲-۸۹) =()
(۲-۹۰) V=
(۲-۹۱) W=
(۲-۹۲)
بردار نیروهای تعمیم یافته از رابطه زیر به دست می آید.
(۲-۹۳)
که درایه های بردار F به صورت زیر به دست می آید.
(۲-۹۴) = ()
(۲-۹۵) = ()
(۲-۹۶) = ()
بنابراین:
(۲-۹۷) = () A
که در روابط بالا:
(۲-۹۸) j =۱,۲,۳
۲-۵ تجزیه و تحلیل اغتشاش و معادلات حاکم
اولین گام برای بررسی پدیده گالوپینگ این است که آیا حالت تعادل اولیه کابل پایدار است یا خیر. با توجه به روابط (۲-۴۱) تا (۲-۴۳) و (۲-۴۹) توان گفت که q =۰ یک حل تعادلی است. دیگر حل های تعادلی را می توان از معادله پیدا کرد. اگر حالت تعادل اولیه کابل ناپایدار باشد قدم بعدی به دست آوردن رفتار دینامیکی کابل پس از اینکه از حالت تعادل خارج می شود، می باشد. این رفتار را می توان با بهره گرفتن از یک روش انتگرال گیری زمانی عددی روی معادله (۲-۹۹) و برای شرایط اولیه دلخواه به دست آورد. این روش محاسبات زیادی نیاز دارد و زمان لازم برای شبیه سازی نوسانات کابل و به دست آوردن نوسانات حدی با بهره گرفتن از این روش بسیار زیاد است. همچنین برای بعضی از حالات اگر شرایط اولیه به صورت مناسب انتخاب نشود ممکن است همگرایی به یک حالت تعادل پایدار حاصل نشود.
۲-۶ شروع گالوپینگ در سرعت باد بحرانی
گالوپینگ زمانی اتفاق می افتد که حالت تعادل اولیه معادله زیر ناپایدار باشد.
(۲-۹۹)
روابط به دست آمده برای بردار F نشان می دهد که این بردار شامل جملات خطی و غیر خطی بر حسب درایههای بردار های و می باشد. برای نوسانات کوچک جملات غیر خطی این بردار کوچک می باشند و نسبت به جملات طرف چپ معادله (۲-۹۹) قابل صرف نظر کردن می باشند اما جملات خطی این بردار در مقابل جملات طرف چپ معادله (۲-۹۹) قابل صرف نظر کردن نیست و با بالا رفتن سرعت باد این جملات دارای اثر بیشتری در مشخص کردن رفتار دینامیکی کابل خواهند بود. لذا معادله (۲-۹۹) را به صورت زیر میتوان نوشت:
(۲- ۱۰۰)
که در معادله بالا:
(۲- ۱۰۱) ، =
و نشان دهنده قسمت خطی بردار می باشد که توسط نیروهای آیرودینامیکی به دست آمده است.
(۲- ۱۰۲) ()
(۲- ۱۰۳) ()
۴۴۴/۲۳۸
بین گروه ها
درون گروه ها
جمع
از آنجاییکه F محاسبه شده کوچکتر از F جدول است فرضیه صفر تأیید می شود و نتیجه می گیریم که اختلاف بین میانگینهای گروه های مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار نیست .
( ۰/۰۸۱= P ؛ F= 2/664 )
فرضیه های فرعی(رضایت از زندگی):
فرضیه فرعی اول
آموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود.
فرضیه فرعی دوم
آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود.
فرضیه فرعی سوم
آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود.
جهت بررسی فرضیه های فرعی فوق از تست توکی (HSD ) استفاده شد که نتیجه محاسبات آماری آن به شرح زیر می باشد:
جدول ۲۱ – ۴ : اطلاعات مربوط به پیگیری تست توکی (HSD ) در خصوص تفاوت بین میانگین متغیر رضایت از زندگی
میانگین اختلافی
خطای استاندارد
سطح معنی داری
گروه آموزشی هوش هیجانی
گروه آموزشی مصون سازی در مقابل استرس
۲۰۰/۱
۸۲۰/۰
۳۱۸/۰
گروه کنترل
گروه آموزشی هوش هیجانی
۸۶۷/۱-
۸۲۰/۰
۰۷۰/۰
گروه آموزشی مصون سازی در مقابل استرس
۶۶۷/۰-
۸۲۰/۰
۶۹۷/۰
همچنین پس از انجام تست توکی ( HSD) مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود ندارد . (۰۷۰/۰ =P , 697/0 =P) همچنین بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد (۳۱۸/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و آموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه نمی شود .
فرضیه کلی شاخص دوم(حرمت خود):
آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود.
جدول ۲۲ – ۴ : اطلاعات توصیفی گروه های آزمایشی با توجه به متغیر حرمت خود
متغیر
فراوانی
میانگین