فصل يازدهم- دولت عليه مختار است كه يك نفر كميسر معين نمايد كه آن كميسر طرف شور صاحب امتياز و مدير آن شركتها خواهد بود و محض خير اين تأسيس هرگونه اطلاعات مفيد داشته باشد به آنها داده همه نوع راهنمائي به آنها خواهد كرد و محض حفظ حقوق دولت متفقاً با صاحب امتياز هر گونه تفتيش كه مفيد بداند به عمل خواهد آورد. حقوق و مشاغل كميسر دولتي صريحاً در نظامنامه شركتي كه تشكيل شود معين خواهد گرديد. صاحب امتياز همه ساله ابتدا از تاريخ تشكيل شركت اول به مبلغ هزار ليره انگليسي به كميسر دولتي حق خواهد داد.
فصل دوازدهم- عمله و فعله كه در تأسيسات فوق كار ميكنند بايد رعيت اعليحضرت شاهنشاه باشند باستثناي اجزاي علمي از قبيل مدير و مهندس و عماق و مباشرين.
فصل سيزدهم- در تمام جاهايي كه مدلل شود كه اهالي محليه حالا از نفت آنجا منتفع مي شدند شركت بايد به آنها مجاناً همين مقدار نفت را كه اهالي سابقاً جمع مي كردند حلا هم بدهد اين مقدار به اظهار خود آنها و به تصديق حكومتي محليه معين خواهد شد.
فصل چهاردهم- دولت عليه متعهد مي شود كه اقدامات لازمه در حفظ امنيت و اجراي مقصد اين امتياز و اسباب و آلات و ادوات مذكوره در فوق به عمل آورد و كذالك نماينده ها و اجزاي علمي و وكلاي شركت را در تحت حمايت مخصوصه خود گيرند و چون دولت عليه اين تكاليف خود را ادا كرد صاحب امتياز و شركتهاي تشكيل شده ديگر به هيچ اسم و رسم حق مطالبه خسارت از دولت عليه ندارند.
فصل پانزدهم- بعد از انقضاي مدت معينه اين امتياز تمام اسباب و ابنيه و ادوات موجوده شركتي به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت عليه خواهد بود و شركت حق هيچ گونه غرامت از اين بابت نخواهد داشت.
فصل شانزدهم- اگر در مدت دو سال از تاريخ اين امتياز نامه صاحب امتياز نتواند شركت اولي مذكوره در فصل هشتم را تأسيس نمايد اين امتياز از درجه اعتبار به كلي ساقط است.
فصل هفدهم- در صورتي كه ما بين طرفين متعاهدين منازعه و اختلافي در تأويل و ترجمه اين امتياز نامه و كذالك در باب حقوق و مسئوليت طرفين مشاجره اتفاق افتد حل مشكل و مسئله در تهران به دو حكم رجوع خواهد شد و آن دو حكم به توسط طرفين معين خواهند شد و نيز آن دو حكم قبل از مبادرت به مرافعه حكم ثالث را معين خواهند كرد. حكم آن دو حكم و يا در صورتي كه حكمين مزبورين متفق نشوند، حكم حكم ثالث قطعي خواهد بود.
فصل هجدهم- اين امتياز نامه در دو نسخه به فرانسه نوشته شده و به همان مضمون به فارسي ترجمه شده است. و اگر اختلافي در مضمون اين امتيازنامه ما بين دو زبان حاصل شود متن فرانسه اولويت دارد و به آن متن بايد رجوع كرد.
ملاحظه شد. صحيح است في شهر صفر اودئيل در صاحبقرانيه 1319
امتيازنامچه موم و نفت طبيعي معدني است كه به شرف امضاي مقدس سركار بندگان اعليحضرت اقدس همايون شاهنشاهي رسيده است- علي اصغر محل مهر اتابك اعظم.
اين امتيازنامه موم و نفت معدني كه به شرف امضاي مبارك اعليحضرت اقدس همايون شاهنشاهي روحنا فداه رسيده است در وزارت امور خارجه دولت ايران ثبت شد در سال 1892 في 9شهر صفرالمظفر اودئيل محل مهر مشيرالدوله.
اين امتيازنامه كه در دو نسخه به فرانسه نوشته و به فارسي ترجمه شده و مبادله گرديده است هر دو به دستخط مبارك شاهنشاهي روحنا فداه موشح و به دستخط و مهر حضرت اشرف اتابك اعظم و خط و مهر جناب مشيرالدوله وزير امور خارجه مزين شده اند في 9 شهر صفر المظفر اودئيل 1319 نظام الدين وزير معادن محل مهر و امضا
بند 5- اجرای کودتای انگلیسی سوم اسفند و انحطاط دودمان قاجار:
“كودتاي سوم اسفند 1299 و آمدن رضاخان نتيجه مستقيم ادامه سياست ناواقعگراي قرن نوزدهمي حكومت بريتانيا و گل سرسبد آن قرارداد 1919 در ايران پس از جنگ جهاني اول بود، ايراني كه مليگرايي تازهاي در آن عميق ريشه دوانيده بود” (غنی، 1377: 13) .
انگلستان، در راستای احصاء منافع خود در ایران، نیازمند ابزارهایی بود. شاید بتوان ابزارهای بریتانیا در جهت منافعش را به انسانی و غیرانسانی تفکیک نمود. مهمترین ابزارهای انسان محور بریتانیا، مزدوران و افراد مورد وثوق آنان که در راس آن، رضاشاه و دیگرعمال وی بودند رامی توان نام برد و ابزارهای غیر انسانی(مادی محور) بریتانیا را عوامل اقتصادی- تجاری، ارتباطی، فرهنگی ونظامی شکل می دهند که همگی این ابزارها، ماحصلی جز بحران های سیاسی دامنه دار برای ایرانیان به همراه نداشته است. در بررسی روند کودتای سوم، استفاده از روش تاریخی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. از آنجا که در فاصله دو زمان مشخص در گذشته و حال، رویدادهایی به وقوع پیوسته و ابزارهایی تکمیل گشته است، بنابراین تلاش در روش تاریخی معطوف به این نکته است که حقایق به وقوع پیوسته را از طریق جمع آوری اطلاعات، ارزشیابی و بررسی صحت و سقم این اطلاعات، ترکیب دلایل مستدل و تجزیه و تحلیل آنها، بهصورتی منظم و عینی ارائه شود و نتایج پژوهشی قابل دفاع را در ارتباط با فرض یا فرضهای ویژه تحقیق نتیجه بگیرد. موضوع مهمی که در این بخش مورد توجه است در وهله نخست انگلیسی بودن کودتای سوم اسفند1299 از سوی رضاخان بوده و در مرحله بعد انطباق این موضوع با تحلیل سه گانه دوس سانتوس-ساندرز- برچر مورد نظر می باشد.
با شروع جنگ اول جهانی در دوران قاجار و بالتبع تاثیرات دامنه دار آن و نیز حضور نیروهای متفقین درایران، شرایط سیاسی، اقتصادی، امنیتی کشورمان نسبت به قبل نابسمان تر گشت، به نحوی که ایران بیشتر بازیچه پروژه های نظامی ابرقدرت ها، به خصوص بریتانیا بود تا برنامه های اقتصادی، کشاورزی و توسعه (کدی، 1381: 129). درواقع، جنگ جهانی اول قدرت های بزرگ و درگیر در ایران را با اوضاعی متفاوت مواجه نمود. از سویی امپراتوری عثمانی را چندتکه و روسیه تزاری را دستخوش انقلابی کمونیستی نموده بود، لذا برنده بزرگ این جنگ در واقع بریتانیا بود(الهی،1369: 20). همچنین ازیک سو، بریتانیا به علت مخالفت افکار عمومی و نیز هزینه های بالای اداره کشور های تحت الحمایه، دیگر قادر به اداره مستقیم این جوامع نبود و از سویی دیگر هرگز خواهان ازدست دادن منافع عظیم این کشور ها که سالیان متمادی بر آن استیلا داشت، نبود.
همچنین اقدام مذکور از سوی انگلستان، در عمل به معنای باز شدن پای رقبا به این مناطق بود، در نهایت بریتانیا خواهان حفظ این مناطق، این بار به صورت غیر مستقیم بود(ملایی توانی،1388: 6) بریتانیا متعهد شده بود تا نیروهای خود را از منطقه خارج کند(آیرونساید،1363: 75) لذا جهت رفع نگرانی ها مبنی بر جایگزین شدن کمونیست ها در ایران (معتضد،1377: 152 و همچنین، میروشینکوف،1377: 78) و همچنین از کودتای ایرانیان ملی گرا که پیشینه ضدامپریالیستی و ضد انگلیسی محسوسی دارند نیز جلوگیری نماید، نکته ای که نورمن، وزیرمختار بریتانیا در تهران، در مکاتباتش با لردکرزن[17] به صراحت آن را بیان می دارد(کسروی،1371: 126 و همچنین مومن، 1388: 597) و نیز از وحشت احمد شاه نیز سخن می آورد که با خروج نیروهای انگلیسی از ایران، وی نیز به بهانه معالجه به اروپا می گریزد(انچافسکی، 1356: 94) .
جالب آنکه بریتانیا بیش از وقوع کودتا از سوی دیگر نیروهای فعال در ایران، نگران خروج احمدشاه از ایران بود. در واقع برای انگلستان محرض شده بود که وقوع کودتای محتمل با خروج احمدشاه به قطعیت می رسد لذا در مکاتبات وزیر مختار بریتانیا داریم “من همچنان از اینکه شاه را از نرفتن از ایران منصرف کنم می ترسم، اگر وی ایران را ترک کند، الزاما باید یکی از درباریان را بجایش نشاند، در غیر اینصورت باید منتظر شکل گیری ایران جمهوری باشیم"(لوسوئر،1368: 106). ذکر این نکته در اینجا لازم است که شرایط سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران در آن برهه کاملا مساعد و پذیرای کودتا بود. به نحوی که اگر بریتانیا با آن سرعت و شتاب کودتا را اجرا نمی نمود احتمال وقوع کودتا از سوی ملی گرایان از یک سو و نیز شوروی به عنوان قدرت نوپا ازسوی دیگر بود. در واقع شوروی در آن دوران علاقه زیادی برای صدور انقلاب به شرق داشت و اوضاع متشنج ایران کمونیست ها را بسیار ترغیب نمود تا به نحوی پس از انگلیسی ها زمام امور را در ایران بدست گیرند تا جایی که آنها ایران را “کانال سوئز صدور انقلاب قلمداد می نمودند"(بهار،1357: 86). مدیریت بحران بریتانیا در این زمان بر طبق نظریه مایکل برچر، از طریق بزرگنمایی بلشویسم[18]، صورت گرفت بدین صورت که بریتانیا درصدد بود تا احمد شاه، درباریان و سیاستمداران ایرانی را به خود وابسته نموده و زمینه پذیرش کودتا را فراهم آورد که این سیاست در مورد شاه و درباریان به شدت موثر واقع شد تا جایی که نظر مساعد آنان را در مورد وقوع کودتا گرفتند(کاظم زاده،1383: 174-182).
البته انگلیسی ها برای جلب نظر شاه وحامیان وی در ایران به رویکردهای همیشگی خود در ایجاد التهاب و بحران روانی متوسل گردیدند. بریتانیا در اولین خود شایعه تخلیه اتباع انگلیسی را از این پخش نمود و در وهله بعد با انتقال بانک شاهنشاهی به بوشهر و در نهایت به وحشت افکنی سایر سفارت خانه ها پرداخت(عظیمی،1374: 356-388). سفارت های فرانسه و آمریکا را نیز به مغلوب بازی های سیاسی بریتانیا شده و به تخلیه اتباع خود از ایران مبادرت نمودند. حتی وزیر مختار بریتانیا در ایران دچار ترس عمیقی شد تا اینکه لرد کرزن، بازیگردان اصلی کودتا در مکاتبه ای وی را از این برنامه مطلع نمود (منشور گرگانی،1368: 77). بدین ترتیب شاه قاجار و درباریان ودیگر سیاستمداران، مطیع سفارت انگلستان شده و جهت جلوگیری از جمهوری شدن ایران، همراه با سیاست بریتانیا شدند. بریتانیا نیز با آشنایی کامل از روحیات احمدشاه و مطلع نمودن وی از عواقب خروج نیرو های انگلیسی از ایران، وی را متقاعد نمودند که پانصد تن از نیروهای مستقر قزاق در قزوین را به تهران فراخوانده و آنها را جهت تشکیل یک دولت مقتدر مرکزی دعوت به همکاری نماید(هاشم زاده محمدیه، 1371: 29). درواقع احمد شاه یقینا از وقوع کودتا کاملا باخبر بود، اما هنگامی که به جای پانصد نیروی قزاق، 2500 تن از آنان وارد تهران می شوند متوجه خسران عظیم شد (امینی، 1381: 26) لذا دستور به بازگشت نیروهای قزاق می دهد ولی زمانی این دستور به قزاق ها رسید که آنان در حوالی تهران قرار داشتند. انگلیسی ها نیز شاه را مطمئن نمودند که این اقدام در جهت استحکام حکومت قاجار می باشد. علاوه بر شاه که مسکوت مانده بود، دیگر نیروها و سیاسیون نیز به نحوی نتوانستند اقدامی انجام داده و یا بایکوت شدند.
از طرفی دیگر، بریتانیا از مدت ها قبل افرادی نظیر سپهسالار تنکابنی، رضاخان میرپنج، عبدالله خان امیرطهماسبی، نصرت الدوله فیروز، فضل الله خان ماژور، امیر موثق و سرانجام محمدصادق خان سردار مخصوص را جهت فرماندهی نظامی این کودتا مد نظر داشتند اما به نحوی هریک یا خودداری نمودند ویا نتوانستند نظر بریتانیا را در انجام فرماندهی بخود جلب نمایند. سرانجام، رضاخان میرپنج و سید ضیاءالدین طباطباییِ روزنامه نگار، در راستای مطامع و احصاء منافع بریتانیا، فرماندهی سیاسی ونیز فرماندهی نظامی این کودتا را عهده دار شدند. رضاخان، افسر جسور و بی باک به علت توانایی های نظامی اش مورد نظر بریتانیا و شخص ژنرال آیرونساید قرار گرفته بود. هنگامی که انگلیسی ها پی بردند وی در برکناری و کودتا علیه رهبر قزاق ها، پالونیک کولژره[19]، بسیار توانمند نشان داد، مهره نظامی خود را در راستای هدایت و اجرای کودتا با فرماندهی رضاخان برگزیدند (آیرونساید،1363: 79 و همچنین فردوست، 1379: 142) از سویی دیگر، سید ضیاءالدین طباطبایی، نیز شهره گرایش به بریتانیا بود. از یک طرف، وی سابقه اشرافی نداشت که این می توانست عامل عوام فریبانه مناسبی برای مردم باشد و از سویی دیگر توانایی های روزنامه نگاری و انقلابی مساعدی نیز داشت. درواقع سید ضیا، از همان ابتدا باسفارت بریتانیا در تهران مراوداتی داشت به نحوی که بعدها نویسنده فرانسوی در کتاب خود موسوم به انگلستان در ایران، وی و دیگر کودتاچیان پیرو سیاست انگلستان را “ارواح گناهگار بریتانیا” لقب می دهد(فربد،1383: 2).
بدین ترتیب، نیروهای قزاق فاتحانه و با برخوردی بسیار ناچیز وارد تهران شدند. جالب آنکه در اولین بیانه صادر شده از سوی کودتاچیان داریم"تنها به این دلیل به تهران آمدیم تا معنی واقعی سرپرستی از حکومت، آن هم حکومتی که فقط در فکر ایران و برای ایران است را معنا نمائیم. حکومتی که تنها ناظر بر فقر و بدبختی و فلاکت ممکلت خود نباشد” (بهار،1357: 108 و همچنین، عظیمی، 1374: 396-414) کودتاچیان در اولین اقدام خود شروع به دستگیری سران جمهوری خواه نمودند. به نحوی که تعداد آنان تا روزپنج اسفند، یعنی دو روز پس از کودتا به 400 نفر رسید، در حالیکه با بررسی سوابق بازداشت شده ها، یا همگی به نحوی با آموزه های سوسیالیستی در ارتباط بودند و یا مخالفین رژیم های سرمایه داری همانند بریتانیا قلمداد می شده اند(دولت آبادی،1387: 229) دیپلماسی بریتانیا، با مهارت تمام و برنامه ریزی شده این کودتا را تهیه، هدایت و اجرا نمود. احمد شاه قاجار که تا قبل از کودتا به شدت از سوی انگلستان جهت سفر به اروپا منع می شد، پس از کودتا نیز در فکر رفتن به فرنگ و به بهانه معالجه بود که این بار بریتانیا با سعه صدر از خواسته وی حمایت نمود، چراکه دیگر برنامه های بریتانیا در ایران جهت احصاء منافعش به بار نشسته بود(کاظم زاده،1383: 194-199).
پس اگر بخواهیم روند کودتا را به ترتیب تبیین نمائیم می توان روال آن را این گونه بیان نمود :
پس از پایان جنگ جهانی اول انگلیسی ها مجبور به تخلیه نیروهای خود از ایران شدند و از دیگر سو نیازمند جانشینی مطمئن در ایران بودند تا اولا منافع انگلستان را بهتر از قبل تطمیع نموده و ثانیا نفوذ کمونیست های شوروی را در ایران مصون بدارند و هم از پیدایش رژیم طرفدار شوروی در ایران جلوگیری کنند. لذا به شیوه های مختلف سعی در تحت الحمایه قرار دادن غیرمستقیم ایران برآمدند. بریتانیا ابتدای کار را با امور اقتصادی نظیر قرارداد 1919 آغاز نمود، اما عدم تصویب و اجرای نهایی آن طرح و اجرای کودتا را در ذهن آنان تداعی نمود. طراحی و زمینه سازی کودتا در حدود یک سال به طول انجامید. پس از سقوط کابینه مشیرالدوله از یک سو و نیز اخراج افسران روسی از نیروهای قزاق از دیگر سو و نهایتا جایگزین و جانشین شدن افسران و مشاوران انگلیسی در امور ایران، زمینه های کودتا هر روز پررنگ تر و برجسته تر می شد. نهایتا با انتخاب نیروهای کودتا که خود شامل نیروهای نظامی و نیروهای سیاسی می شد، مرحله اجرای کودتا نیز به عمل آمد. در واقع، انگلستان با بزرگ نمایی خطر کمونیسم و احتمال حمله قریب الوقوع بلشویست های شمال، زمینه های ذهنی پذیرش کودتا را در احمد شاه و درباریانش تداعی نمود و هنگامی که احمدشاه از تداوم حکومت قاجار ناامید شد جمله مشهور خود را اینگونه بیان نمود:
“من کلم فروشی در فرنگ را به حکومت در ایران ترجیح می دهم”
به نظر می رسد نقض حاکمیت سیاسی ایران در این برهه زمانی از سوی بریتانیا بیش از همه معطوف به بی کفایتی شاهان قاجار بوده باشد، در واقع برای بریتانیا مسجل شده بود که دیگر احمدشاه توان تامین خواسته های بریتانیا را ندارد و از دیگر سو خطر روس های تزاری در شمال نوعی تسهیل کننده و تسریع کننده وقوع این کودتا محسوب می شود، لذا بریتانیا از فقدان موارد سه گانه فوق، کودتای 1299 را که از مدت ها قبل طراحی نموده بود، به مرحله اجرا درآورد.
اکنون با بهره گرفتن از سطح تحلیل سه گانه دوس سانتوس- ساندرز- برچر سعی در تحلیل کودتای سوم اسفند 1299 داریم. واقعیت اینست که بریتانیا با آگاهی از بحران و خطر روزافزون کمونیسم، منافع خود در ایران را بیش از پیش با خظر مواجه دید. لذا در راستای مدیریت بحران کمونیسم، به مهمترین ابزار ممکن متوسل گردید. طراحی کودتای سوم اسفند. در این میان، و درراستای هرچه بهتر اجرا شدن کودتا، ابزارهایی نیز مورد نیاز بریتانیا قرار داشته است که در نهایت رضاخان میرپنج فرماندهی نظامی کودتای مذکور را عهده دار می شود و در ان میان بحران های سیاسی متعددی در ایران اعم از گسترش هرج و مرج، بی ثباتی های سیاسی متعدد و بروز نا آرامی ها و خشونت های مختلف ایجاد می شود. در واقع مدیریت بحران کمونیسم از سوی بریتانیا در ایران با بهره گرفتن از کودتایی صورت پذیرفت که بیشترین تضرر سیاسی آن متوجه ایران بوده است.
سند تاریخی این دستورات به شرح زیر است:
حکم میکنم:
ماده اول ـ تمام اهالی شهر طهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند .
ماده دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت هشت بعداز ظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر کسی نباید در معابر عبور نماید .
ماده سوم ـ کسانیکه از طرف قوای نظامی و پلیس مظنون به مخل آسایش و انتظامات واقع شوند فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.
ماده چهارم ـ تمام روزنامجات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت بکلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد باید منتشر شوند.
ماده پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بکلی موقوف در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند با قوة قهریه متفرق خواهند شد .
ماده ششم ـ تمام مغازههای شراب و عرق فروشی تئاتر و سینما تلگرافها و کلوپهای قمار باید بسته شود و هر مست دیده شود بمحکمه نظامی جلب خواهد شد.
ماده هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت تمام ادارات و دوائر دولتی غیر از اداره ارزاق تعطیل خواهد بود ـ پستخانه تلفون خانه هم مطیع این حکم خواهند بود .
ماده هشتم ـ کسانیکه در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه نظامی جلب و بسختترین مجازاتها خواهند رسید .
ماده نهم ـ کاظمخان بسمت کماندانی شهر انتخاب و معین میشود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.
بحران سیاسی | تاثیر انگلیس | تطبیق با نظریه دوس سانتوس | تطبیق با نظریه ساندرز | جامعه شناسی تاریخی |