۰٫۰۷۲
۰٫۲۵۱
خودشناسی انسجامی
جدول بالا نشان میدهد که سطح معناداری برای مقدار ثابت و ارتباط و شایستگی،آزادی خودمختاری و خودشناسی انسجامی کمتر از ۰٫۰۵ میباشد که نشاندهنده این است که مقدار ضریب رگرسیون برای این متغیر مخالف صفر میباشد. در نتیجه معادله رگرسیون به صورت زیر میباشد:
اعتماد سازمانی
= آزادی خودمختاری
= ارتباط
= شایستگی
= خودشناسی انسجامی
فصل پنجم:
بحث و نتیجهگیری
۵-۱- مقدمه
دراین فصل، باتوجه به اطلاعات بهدست آمده از نمونه مورد مطالعه در فصل چهارم، به بحث و نتیجه گیری، پرداخته میشود. ابتدا فرضیه های تحقیق مورد تفسیر و تبیین قرار میگیرد ودر ادامه محدودیت های پژوهش مطرح میشود ودرنهایت پیشنهاد هایی برای پژوهشهای آینده، ارائه میگردد.
۵-۲- بحث و نتیجهگیری
نتایج تحقیق
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی، با رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار بود. اینک فرضیه های پژوهش را موردبررسی قرار می دهیم.
لازم به ذکر است از آنجا که تاکنون در کشور تحقیقی در مورد رابطه بین ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی وخودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی صورت نگرفته است پژوهشگربه ناچار یافته های پژوهشی مرتبط با متغیرهای پژوهش ذکر نموده است.
فرضیه اول:
بین ارضا نیاز بنیادین روانشناختی خود مختاری و رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار همبستگی مثبت دارد. نتایج جدول همبستگی نشان داد که بین ارضا نیاز بنیادین خودمختاری و رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار همبستگی مثبت معنادار دارد. احساس خودمختاری یا استقلال یعنی اینکه شخص بتواند آنچه را که می خواهد بدون اینکه احساس کند تحت تأثیر دیگران است انجام دهد. در صورت ارضا نیاز بنیادین روانشناختی خودمختاری، افراد بهطور ذاتی برانگیخته میشوند و رفتار و اعمال افراد به خاطر علاقه، لذت و احساس چالشی است که فعالیت خاصی ایجاد میکند (ریو، ۲۰۰۵)، بنابراین در صورت ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، افراد به فعالیت مورد نظر، به دلایل ذاتی علاقه مند شده و به علت ایجاد لذت و احساس چالش در فرد، فرد آن فعالیت را بیشتر و بهتر انجام میدهد. وقتی بهجای کنترلکردن رفتار دیگران، از خودمختاری آنها حمایت میکنیم به آنها فایده میرسانیم و همچنین موجب تجربه انگیزش درونی بیشتر، ادراک شایستگی، انگیزش تسلط و هیجان مثبت در آنها میشویم و ضمناً افراد یادگیری، عملکرد و پایداری بیشتری را نشان میدهند (دسی و رایان، ۱۹۸۷؛ گرولنیک[۱۹۷] و رایان، ۱۹۸۷؛ پاتریک، اسکینر و کانل، ۱۹۹۳؛ ریو، ۲۰۰۲، گای