شادخواری
۲۴
خشم
۲
سرنام داستان ها
۲۳
بخشش
۲
نیکی و بدی
۲۰
آزمایش دیگران
۲
گفتار اندر سرودن شاهنامه
۱۸
حسد
۲
گفتار اندر آفرینش مردم
۱۶
وفاداری
۱
گفتار اندر آفرینش آفتاب و ماه
۱۴
تعداد کل ابیات
۱۳۷۶
نمودار مقایسه یی کل ابیات شاهنامه و تمام ابیات مورد نظر
تمام ابیات شاهنامه به روایت نامه باستان ۴۹۱۵۹ بیت می باشد که در این میان ابیات مورد نظر تحقیق ۱۳۷۶ است ، که در مجموع تمام بیت هایی که فردوسی از زبان خویش در شاهنامه سروده است ۳ درصد کل شاهنامه را تشکیل می دهد .
نمودار شماره ۲۲
«فـصـل چـهـارم»
نـتیـجـه گـیری
این فصل به یک نتیجه گیری کلی و ارائه پیشنهادها اختصاص دارد ، با توجّه به این که در پیوست شماره یک تمام ابیات مورد نظر از آغاز پادشاهی کیومرث تا پایان شاهنامه به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته اند ، در این بخش بیت ها ذکر نمی شوند و فقط با توجه به نمونه های آماری به دست آمده به یک نتیجه گیری کلی بسنده می شود .
رسـالت بـزرگ فـردوسـی
شاهنامه بدون تردید آیینه ی تمام نمای فرهنگ ایرانی تا عصر فردوسی است . این کتاب ارزشمند حوادث و رویدادهای جهان از حکومت کیومرث تا یزدگرد ساسانی را مورد بررسی قرار می دهد . در عین گزارش وقایع و بیان حوادث و ظهور و سقوط سلسله های مختلف ، در همه ی صفحات خود ، درس درست زیستن را به انسان ها می آموزد .
در این کتاب گرانمایه ما با بسیاری از آداب و رسوم ایرانیان که در میان سایر همسایگان خود همواره به نیکی و راستگویی و درستکاری و جوانمردی و بسیاری صفات اخلاقی دیگر معروف بوده اند ، آشنا می شویم .
بدون تردید ایرانیان از پرچمداران فرهنگ و تمدنی اصیل و بزرگ در جهان بوده اند . در مقایسه با سایر همسایگان خود که به کشور گشایی و خونریزی می پرداختند ایرانیان همواره محافظ و پاسدار نیکی ها بوده اند . حتّی در میدان رزم به رعایت نکات اخلاقی پایبند بوده اند و بر آن اهتمام داشته اند .
ایرانـــیان از همـان دوران باسـتان مقصـود اصلـی انسانیّت را در قلب هر نونهال خود می کاشتند و در پرورش و باروری آن تلاش بسیار می نمودند .
از همان آغاز تعالیم اخلاقی ارزنده ی خود را در قالب پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک به دنیا عرضه کردند .
فردوسی در شاهنامه رسالت دارد که این فرهنگ اصیل را زنده کند و برای این که در طول سالیان و در اثر حوادث ناگوار دستخوش ویرانی و تباهی و انحراف نشود در طول سی و چند سال زحمت مستمر و صرف هزینه های فراوان آن را به جهانیان عرضه کند . این سخن حقیقت دارد که شاهنامه متعلق به ایرانیان به طور خاص نیست و متعلق به نوع بشر است .
تعالیم ارزنده ی فردوسی چنان وسعت و گستره ای دارد که همه ی ادیان و مذاهب و ملل مختلف می توانند برای داشتن زندگی بهتر و دنیای آبادتر از آن بهره مند گردند .
از ویـﮋگی های شاهنامه ی فردوسی نصایح حکیمانه و پند و اندرزهایی است که استاد توس به مقتضای داستان در آغاز و یا انجام داستان ها و یا گاهی در لابه لای داستان ها به آنها توجّه دارد . نصایحی که فردوسی ذکر می کند برخی متعلق به متون اصلی ، پندنامه ها و اندرزنامه هایی است که جزء اصلی داستان هاست.تردیدی نیست که فردوسی اندرز نامه های ساسانی را از طریق شاهنامه ی ابومنصوری و متون منفردی چون پندنامه ی بزرگمهر که چکیده ی فرهنگ ایرانی عصر ساسانی است ، در اختیار داشته است و قسمتی دیگر از پند و اندرزها حاصل و زاییده ی ذهن و اندیشه ی علمی خود شاعر است که در آغاز و انجام داستان ها ، گفتگوی پهلوانان و بعضی جاهای دیگر از آن ها بهره برده است .
با توجّه به این که تمام بیت های مورد نظر فقط سه درصد کل شاهنامه را تشکیل میدهد می توان به این نتیجه رسید که فردوسی سخنان و پند و اندرزهای خود را بسیار موجز امّا تأثیر گذار بیان نموده است . به زبان دیگر می توان گفت که کم گویی و گزیده گویی کرده است ، اما با همان تعداد ابیات اندک نسبت به حجم شاهنامه ، دُر سفته و اندرزها و سخنان بسیار عمیق و مهم خود را در تعداد ابیات اندکی بیان نموده است .
آن چه در شعر فردوسی مشاهده می کنیم در شعر کسانی چون بوشکور بلخی ، خیّام ، سعدی ، حافظ و بسیاری از شعرای ادب فارسی جلوه گر است . شاهنامه که بیان تأسیس ، اوج و فرود و سقوط سلسله های مختلف است خود کتاب بی اعتباری جهان است ، امّا دیدگاه فردوسی در برابر زندگی چنان نیست که فرد را یکباره از شادخواری و بهره وری از عمر باز دارد . بلکه پند و اندرزهای حکمت آمیز او برای این است که افراد جامعه انسانی را وادار نماید که نهایت استفاده از یک زندگی هدف دار که در جهت نیکی ها و طرد بدی ها است ، بکنند .
چرا می توان به راحتی گفت که شاهنامه خود کتاب بی اعتباری جهان است ؟ در بررسی نموداری ابیات فردوسی به این مهم دست یافته شد که ، ابیات مربوط به بی اعتباری جهان بیشترین تعداد بیت را در بین ابیات دیگر دارا هستند . (با دارا بودن هفده درصد از کل آمار) رسیدن به این نکته که چرا فردوسی بیشترین تعداد ابیات خود را در این موضوع سروده است کاری سخت نیست ، چرا که ۱. فردوسی با مشاهده ی بر روی کار آمدن و برکنار شدن پادشاهان ، و یا با مشاهده ی مرگ قهرمانان و پهلوانان داستان هایش به راحتی به این موضوع رسیده بود ، ۲. فردوسی در زمانی زندگی می کند که از حشمت و جلال ایران باستان چیزی برجای نمانده است و این باز خود دلیلی محکم بر این موضوع است ، و ۳. اگر فردوسی به بی اعتباری جهان تا این حد اعتقاد نداشت ، تمام هستی و موجودیت خود را بر سر سـرودن شاهنـامه نمـی گذارد . پـس می توان به راحتی به این موضوع رسید که فردوسی از تمام اتفاقاتی که در داستان های شاهنامه رخ داده و همچنین اتفاقاتی که در زمان زندگی خود در ایران به وقوع پیوسته ، و حتّی با مشاهده ی اتفاقات زندگی خویش (به عنوان مثال مرگ فرزند) ، با تمام وجود بی اعتباری جهان و دنیا را لمس نموده و به همین دلیل بیشترین تعداد ابیات را در این موضوع در ابیات خود جای داده است .