بررسی نوع مکانیزم استفاده شده جهت حفظ حریم خصوصی با میزان دستیابی به سطح مطلوب حریم خصوصی
بررسی توانایی استفاده از مکانیزمهای مختلف با میزان دستیابی به سطح مطلوب حریم خصوصی
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
هر شخص در جستجوی سطح ایده الی از خلوت یا نزدیکی با دیگران در زمانی معین است و مجموعه ای از سازوکارها را بکار میگیرد تا مرز میان خود و دیگری را تنظیم کند و به میزان مطلوب خلوت دست یابد. اهمیت تحقیق در مورد حریم خصوصی از دو جنبه قابل بررسی است، یکی اهمیت و کارکرد حیاتی که حریم خصوصی برای فرد و جامعه دارد واز نظر علمی بررسی آنرا ضروری می سازد. در واقع حریم خصوصی یکی از اساسی ترین حقوق بشری است و ارتباط نزدیک با کرامت انسانی دارد احترام گذاشتن به حریم خصوصی افراد از اصول اولیه شهروندی است . این حریم، خصوصی ترین بخش زندگی افراد است که باید توسط دیگران درک شده و مورد حمایت قرار گیرد پشتیبانی و حمایت از حریم خصوصی در واقع حمایت از شخصیت افراد و حقوق شهروندان است که از توجه به شان و منزلت انسانی وارزشهای مبتنی بر انواع آزادیها نشات گرفته است (واعظی،۱۵۹:۱۳۸۹). حریم خصوصی ارتباط نزدیکی با هویت فردی دارد هنگامی که فرد بتواند مرز خود بادیگری را کنترل کند احساس توسعه یافتگی می یابد. اما این کنترل با حذف یا کناره گیری از دیگران ایجاد نمی شود زیرا برای تعریف از خود، تعامل با دیگران حیاتی است. اگر شخص بتواند کنترل کند آنچه من وآنچه من نیست و اگر بتواند تعریف کند چه چیز من و چه چیز نیست واگر بتواند محدودیتها و حوزه اطراف خودرا کنترل کند، قدم بزرگی را به سوی فهم و تعریف آنچه من هستم برداشته است. در واقع حریم خصوصی مکانیسمی برای تعریف خود است .(Altman,1977:68)نیوئل[۱۲](۱۹۹۴) میگوید حریم خصوصی موجب نگهداشت و توسعه فردیت می شود.(Mohd Razali&Talib, 2013:404) در تنظیم حریم خصوصی بطور موثر هر دو حس، قابلیت زیست پذیری فردی(هویت، مفهوم خودو احترام به خود) وحس قابلیت زیست اجتماعی (انسجام اجتماعی،تعلق و نظم) به دست می آید .(Harris,1995:311) افرادی که می خواهند در فعالیتهای عمومی شرکت کنند اما قادر نیستند به سطح مطلوب از حریم خصوصی برسند مشارکت برای آنها یک احساس بیگانگی و آنومی ایجاد می کند (Steeves,2009:207). با توجه به نقش موثر حریم خصوصی در حفظ سلامت روانی و اجتماعی افراد و جامعه، افزایش مشارکت اجتماعی و کاهش از خود بیگانگی از بعد علمی مطالعه موضوع حاضرامری ضروری به شمار می آید. با توجه به اینکه در ایران تحقیقات در این زمینه از بعد جامعه شناسی بسیار اندک می باشد اهمیت و ضرورت این مطالعه را دو چندان می سازد. همچنین مکانیزمهای تنظیم حریم خصوصی در هر فرهنگ منحصر بفرد می باشند و برای افرادی که درآن فرهنگ رشد کرده اند شناخته شده اند، شناخت ویژگیهای فرهنگی هرمنطقه می تواند به افراد در رسیدن به سطح مطلوب حریم خصوصی یاری رساند. تنظیم مرز خود- دیگری مستلزم صرف انرژی است هر چه تنوع سازوکارهای مورد استفاده برای تنظیم حریم خصوصی بیشتر باشد انرژی جسمی و روانی بیشتر و در نتیجه هزینه بیشتری لازم است. در این راستا این پژوهش راهکارهایی را جهت تنظیم این روابط ارائه می کند. از بعد کاربردی شناخت عوامل اجتماعی موثر بر میزان دستیابی به حریم خصوصی می تواند درپیشنهاد برای رسیدن به جامعه ای متعادل و مطلوب مفید باشد.
فصل دوم
مبانی نظری پژوهشی
۲-۱- پیشینه نظری و تجربی
۲-۱-۱- نظریه های مربوط به موضوع
تا قبل از سال ۱۸۹۰ مفاهیمی همچون افترا،افشای اسرار شغلی،مصونیت مسکن و در مفهوم عام تر، حق مالکیت تا حدود زیادی مفهوم حریم خصوصی را پوشش می داد. اما نخستین باردر سال ۱۸۹۰میلادی، حریم خصوصی به عنوان مفهومی حقوقی در مجله حقوقی هاروارد در مقاله ای با عنوان"حق تمتع از خلوت “توسط دو امریکایی به نامهای ساموئل وارن و لوئیس براندیس[۱۳] مطرح شد و چنین تعریف گردید:” یک اصل که نوشته ها،آثار معنوی، افکار و احساسات شخص را محافظت کرده و حق داشتن یک چهارچوب بدون دخالت را به افراد بشراعطا می کند، تا اظهارات وگفته هاواعمال آنها مصون ازتعرض باشد” (شهبازقهفرخی ،۵۷:۱۳۹۱). در این دوران مفهوم حریم خصوصی بیشتر به روابط میان فرد و دولت اشاره داشت. حریم خصوصی در دو سطح کلان و خرد مورد بررسی قرار می گیرد. سطح کلان که به رابطه دولت لیبرال و شهروندان مربوط می شودکه از حوزه بررسی این تحقیق خارج است و حریم خصوصی در سطح خرد به معنای تنظیم روابط میان فرد ودیگری، در این پژوهش مورد نظر است. زندگی اجتماعی فقط مسائل کلان دولت ها، نظام های اقتصادی و سازمانهای پیچیده را شامل نمی شود. بلکه بخشی از یکایک افراد و تمامی تعاملات آنان است آن نوع جامعه شناسی که اساسا افراد و روابط بین فردی را در کانون توجه خود دارد، “جامعه شناسی خرد” نامیده می شود. رویکرد های مختلفی در تحلیل جامعه شناسی خرد وجود دارد شایدیکی از رویکردهای مهم در این میان، رویکرد “کنش متقابل نمادین ” باشد. در این تحقیق، علاوه بررویکرد کنش متقابل، مکتب روش شناسان مردمی،کارکردگرایان، فمنیست ها نیز بررسی می شود. همچنین نظریات روانشناسان اجتماعی و حقوقدانان که از منظر جامعه شناسی به موضوع پرداخته اند مورد کنکاش قرار میگیرد.
۲-۱-۱-۱- نظریه کنش متقابل نمادین
از منظر این نظریه، انسان ها صرفا به کنش های یکدیگر واکنش نشان نمی دهند، بلکه واکنش آنان به” تفسیر” یا تعریف ” ی است که از کنش های یکدیگردارند ودر واقع واکنش آنان مبتنی بر معنایی است که به کنش های دیگران نسبت می دهند. بنابراین،کنش متقابل انسان ها بواسطه ی استفاده از نمادها، از طریق تفسیر و از راه فهم معنای کنش های دیگران انجام می پذیرد. سه پیش فرض اصلی این نظریه عبارتند از: الف)جامعه بشری متشکل از افرادی است که دارای “خود” هستند یعنی چیزها را برای خود تعریف و تفسیر می کنند. ب) کنش فردی امری خلق الساعه نیست، بلکه برساخته می شود، یعنی فرد از طریق تعریف و تفسیر ویژگی های وضعیتی که در آن جای دارد، به کنش شکل می دهد. ج)کنش گروهی یا جمعی چیزی نیست جز کنش های فردی همسو و هماهنگ و این خود ریشه در تعریف و تفسیری دارد که فرد از کنش های دیگران به دست می دهد(جلائی پور،محمدی،۱۸۲:۱۳۹۱-۱۷۸). حریم خصوصی، یک فرایند پویا است که بوسیله افراد در کنش متقابل اجتماعی به نمایش گذاشته می شود. با توجه به تعریف و تفسیر هر فرد از این موضوع کنش صورت می گیرد. هر فرهنگ مکانیزم های خاص خود را برای حفظ حریم خصوصی دارد استفاده از نماد و نشانه های خاص و تفسیر متفاوت مبتنی بر هر فرهنگ بخش مهمی را در مباحث مربوط به حقظ حریم خصوصی در خود جای می دهد. در واقع معنای"نگاه خیره به دیگران” در همه جا یک مفهوم و تفسیر را ندارد. بحث های مرتبط با حریم خصوصی را می توان در مکتب کنش متقابل نمادین وقبل از آن نظریات زیمل به عنوان اثر گذار بر این مکتب و بعد از آن رابرت پارک[۱۴]، مید [۱۵]و گافمن[۱۶] یافت. نظریه کنش متقابل نمادین بیش از هر رویکرد نظری دیگر به فرد فعال و خلاق اهمیت می دهد.کنش متقابل نمادین توجه ما را به جزئیات کنش متقابل بین افرادجلب می کند، و اینکه چگونه از آن جزئیات برای فهمیدن آنچه دیگران می گویند و انجام می دهند استفاده می شود (گیدنز،۷۶۰:۱۳۷۶).
۲-۱-۱-۲- جرج زیمل
زیمل (۱۹۵۶) حریم خصوصی را کنترل محرکهای ورودی از دیگران تعریف می کند (۹۶:Newell,1995). و بر توانایی عام افراد در داشتن حریم خصوصی تاکید میکند:"یک فرد قادر است آزادانه مرزهایی را پیرامون خود تعیین کند تا هر وقت خواست ولازم دانست آنهاراازمیان بردارد ((Schwartz,1968:741. از نظر وی روابط اجتماعی نیازمند دوعنصراند، هم عناصری که برکنشگران متقابل شناخته شده اند، و هم عناصری که برای یکی از دو طرف ناشناخته اند، به عبارت دیگر، حتی صمیمانه ترین روابط نیازمند هم نزدیکی و هم دوری، هم شناخت متقابل وهم مخفی کردن متقابل است(ریتزر،۱۰۰:۱۳۸۹). در واقع به یک فرایند دیالکتیک در روابط میان افراد، رابطه ای ازفاش سازی خود و توداری اشاره می کندکه حتی در روابط صمیمانه مانند ازدواج وجود دارد و یک تعادل دیالکتیکی بین دانستن متقابل و جدایی متقابل رادربرمی گیرد(Altman,1976). خود افشاگری کامل برای دیگری پویایی روابط را از بین می برد و ادامه آنرا واقعا بیهوده میسازد ((Schwartz,1968:745. ما نمی توانیم هیچ کنش متقابل یا رابطه اجتماعی یا جامعه ای را ذکر کنیم که از نظر غایت شناسی براساس عدم شناخت قاطع نسبت به یکدیگر استوار نباشد. ما با پوشیده نگه داشتن بخشی از خود روابط را پایدار می سازیم (یان کرایب،۲۷۷:۱۳۸۲). زیمل حریم خصوصی را امری ضروری در روابط بین افراد میداند واز دید دیگر امری عام ،که میتوان در تمام روابط آنرا مشاهده کرد. به عنوان مثال مفهوم رازداری وغریبگی نمونه ای از حفظ حریم خصوصی است که افراد در تعاملات خود بکار میبرند. رازداری از دید زیمل موقعیتی است که در آن یک نفر قصد پنهان کردن چیزی را دارد در حالیکه دیگری می خواهد آنچه را پنهان می شود آشکار کند …ما فقط پاره هایی از زندگی درونی مان را برای دیگران شرح می دهیم و تصمیم می گیریم که کدام پاره ها را فاش و کدام را مخفی کنیم. از این رو در تمام کنش های متقابل فقط جزئی از خودمان را فاش می سازیم (ریتزر،۹۹:۱۳۸۹). از دید او غریبه نه تنها سنخی اجتماعی است بلکه ما می توانیم غریبگی را به مثابه فرمی اجتماعی از کنش متقابل مورد بحث قرار دهیم. برای مثال، درجه ای از غریبگی، آمیزه ای خاص از نزدیکی و دوری ، حتی در صمیمی ترین روابط داخل می شود بنابراین حتی صمیمی ترین ازدواج ها می توانند عناصری از فاصله داشته باشند. ازدواج موفقیت آمیز باید درجه ای از غریبگی داشته باشد تا آنها را جالب نگه دارد (ریتزر،۱۰۳:۱۳۸۹). زیمل علاوه بر ضرورت یک فاصله روانی در یک ازدواج موفق و به ارتباطات محدود درشهرهای بزرگ برای مراقبت ازخوداشاره میکند (Steeves,2009:198). پیچیدگی زندگی شهری ما را مجبور به وقت شناسی، حسابگری و دقت می کند. شهرنشین آدمی است اهل بخیه و دلزده و با اتخاذ نگرشی محتاطانه، حتی انزجارآور نسبت به دیگران از درگیر شدن با احساسات، از یک طرف، یا با بی اعتنایی، از طرف دیگر خود را حفظ می کند. اگر چه شخص از نظر فیزیکی به دیگران نزدیک تر است، از نظر روانشناختی از دیگران جدا و مستقل است. این به او آزادی وسیعی می دهد، که طرف دیگر آن تنهایی و عمیق تر شدن احساس پوچی است (یان کرایب،۲۸۶:۱۳۸۲). در واقع تحریکات فراوان در شهرهای بزرگ موجب ایجاد حس ازدحام در افراد شده در نتیجه افراد با بهره گرفتن از مکانیزمهایی سعی در کاهش حس ازدحام و تحریکات دارند. همه ما افرادی را دیده ایم که سالها در یک کوچه زندگی می کنند اما هیچ آشنایی با یکدیگر ندارند. در واقع افراد در شهرهای بزرگ سعی می کنند با بی توجهی و نادیده گرفتن دیگران از ازدحام بکاهند واین گاهی موجب انزوای افراد می شود. نظریات زیمل در مباحث مربوط به حریم خصوصی مورد توجه دیگران قرارگرفته است بطوریکه وستین از مفاهیم “غریبه ” و"فاصله روانی” در مشخص کردن ابعاد حریم خصوصی استفاده می کند.
۲-۱-۱-۳- رابرت ازرا پارک
تنهایی یکی از ابعاد حریم خصوصی است. پارک در اهمیت تنهایی می گوید: “تنهایی یک فرصت را برای فرد ایجاد می کند تا پیش بینی کند، ازنوطرح کند و از نو اغاز کند.” برای پارک تنهایی، شبیه تعمق مذهبی است یعنی زمانی برای سازماندهی خود می باشد (Steeves,2009:199).
۲-۱-۱-۴- جرج هربرت مید
مید می گوید افراد به دلیل داشتن قابلیت باز اندیشی و هوش ، قادر به شناخت خود و جهان هستند. قابلیت باز اندیشی در تعاملات اجتماعی پیش می آید، این توانایی مردم را قادر می سازد که خودشان و آنچه را می کنند به همان نحو بیازمایند که دیگران آنها را می آزمایند. هنگامی که ما با دیگران در تعامل هستیم از خودمان آگاه می شویم مکانیزم اصلی که مارا قادر به این امر می کند، زبان است، از دید مید ، اجتماع شرایطی قبل از پدید آمدن ذهن است که به فرد اجازه می دهدتا خود را بصورت شخصیتی مستقل و منحصر به فرد توسعه دهد، فرد به عنوان سوژه زمانی خود را می شناسد که یک ابژه برای خودش باشد و این از طریق زبان رخ می دهد. در واقع درک فرد از خودش به عنوان سوژه ،در طی شناخت دیگری و خود پدید می آیدوحریم خصوصی به عنوان مرزی بین این دو، در مرکز هویت قرار می گیرد. زیرا حریم خصوصی به شخص اجازه قابلیت باز اندیشی می دهد. فرد را قادر می سازد که خود را همچون یک ابژه اجتماعی ببیند. خود ساختاری دارد که در اجتماع ایجاد می شودو تجربیات ذهنی از مجموعه ای موضوعات بدست می آیندکه ارگانیسم در تنهایی به آنها دسترسی دارد (Steeves,2009:204). مید برای آنکه نشان دهد موجود انسانی حتی در پویش روابط اجتماعی دارای یک «خود» است این موضوع را مطرح می کند که انسان در عین فعالیت می تواند تحت تأثیر اعمال خود واقع گردد او همانطور می تواند در برابر دیگران عمل کند در برابر خود نیز قادر به عمل است. انسان برای تقویت روحیه خود تلاش می کند برای خود هدف تعیین وخودرا سرزنش می کند ازخود عصبانی می شود به خود مغرور می شود به خودش می گوید فلان کار را بکن یا نکن به حساب خودش می رسد، دلش به حال خود ش می سوزد وکارهایی که قصد انجام آن را دارد طرح ریزی می کند این که انسان از این راه و راه های بی شمار دیگر در برابر خود عمل می کند(توسلی،۲۷۴:۱۳۸۶). مید می گوید فرایند شناخت خود نیازمند این است که ما نقشهای متنوعی را اجرا کنیم با انجام نقش ها و منعکس کردن آنها، در طی کنش متقابل با دیگران برای ما مشخص می شود؛چه کسی هستیم. زیرا، نقش پذیری در اصل یک پدیده اجتماعی است و حریم خصوصی مارا قادر می سازد خطوطی را بین نقشها رسم کنیم و این حریم خصوصی است که به ما اجازه می دهد یک نقش را جداگانه و مجزا از دیگر نقشها همچون نقش همسر یا مادر اجرا کنیم (Steeves,2009:205).
۲-۱-۱-۵- اروین گافمن
کارهای اروین گافمن بخشی از سنت “کنش متقابل نمادین ” تلقی می شود.آثار وی بر مطالعه کنش متقابل و روابط رویاروی با بهره گرفتن از موقعیتهای روزمره زندگی متمرکز است. رویکرد گافمن به رویکرد نمایشی معروف است. بنابر این نظریه، زندگی اجتماعی یک رشته اجرای نقشهای نمایشی همانند ایفای نقش در صحنه ی نمایش است. افراد همواره نقش های اجتماعی خود را درست مثل بازیگران تئاتر، برای دیگران ایفا می کنند و “خود” محصول کنش متقابل نمایشی است و در برابر وقفه در زمان اجرای نمایش آسیب پذیر است. این نظریه با فراگردهایی سروکار دارد که به اختلالهای ناشی از قطع جریان نمایش می پردازند. تجاوز به حریم افراد یک عامل مخل در اجرای نقش است. بیشتر انسانها می کوشند جنبه ای از خود را به نمایش بگذارند که مورد پذیرش دیگران باشد و در نتیجه از شگردهایی استفاده می کنند که بتوانند مسائلی را که در این اجرای نقش اخلالگر باشند حل کنند .گافمن این شگردها را به عنوان “مدیریت تاثیر گذاری” مطرح می کند. مدیریت تاثیر گذاری شامل اعمال متنوعی است از جمله:تغییر دادن دوره ای حضار تا آنکه آنها نتوانند درباره ی اجرا کنندگان نقش اطلاع زیادی پیدا کند،گزینش حضار مناسب و جلوگیری کردن از دسترسی حضار به اطلاعات خصوصی(ریتزر،۲۹۲-۱۳۸۹:۲۹۷). در واقع این شگردها جزئی از مکانیزمهای حفظ حریم خصوصی می باشند. زیرا تهاجم به حریم خصوصی موجب اختلال در اجرای نقش افراد و در نتیجه آسیب پذیری ” خود ” می شوند. منظور از ” نمایش خود در زندگی روزمره” شیوه هایی است که بر اساس آن خودمان را برای دیگران نمایش می دهیم و در عین حال تعیین می کنیم که کدام یک از ابعاد هستی ما مرئی و کدام یک نامرئی باشند (جلائی پور،محمدی:۱۲۶،۱۳۹۱).گافمن درمورد جلوی صحنه و پشت صحنه به این نکته اشاره می کند که افراد در جلوی صحنه نقشی را بازی می کنند که از آنها انتظار می رود و در جامعه درست ومناسب تلقی می شود. اما در منطقه پنهان پشت صحنه، مانند اتاق خواب و حمام، بازیگران نقاب از چهره بر می دارند. در واقع بخش اعظم زندگی اجتماعی را می توان به مناطق جلوی صحنه و پشت صحنه تقسیم کرد. مناطق روی صحنه موقعیتهای اجتماعی یا برخورد هایی هستند که در آن افراد نقشهای رسمی یا دارای اسلوب را بازی می کنند آنها اجراهای روی صحنه هستند. مردم هنگامی که در پشت صحنه هستند، می توانند آسوده باشند و احساسات و رفتارهایی را که به هنگام حضور در روی صحنه کنترل می کنند، آزادانه ابراز کنند(گیدنز،۱۳۲:۱۳۷۶). در واقع می توان گفت پشت صحنه، حریم خصوصی هر فرداست. در پشت صحنه است که فرد می تواند براحتی گریه کند آواز بخواند، شکلک در آورد و با خودحرف بزند و امری ضروری است زیرا لحطاتی را بوجود می آورد که افراد می توانند نقاب هایی را که به چهره زده اند بردارند و استراحت کنند واین راهی برای تقویت عزت نفس است (Schwartz,1968:752). از دید گافمن” افراد می توانند نقش خود را برای مدت زمان معقولی حفظ کنند اما نمی توانند در انواع نقش هایی که جامعه از آنهامی خواهد بطور نامحدود بازی کنند، لحظاتی خارج از صحنه وجود دارد جایی که فرد می تواند خودش باشد.(Steeves,2009:198) در جوامع عرفی (پیرو سنت و رسوم) که این دو منطقه باهم تداخل پیدا می کند. با بی نظمی روبرو می شوند (Schwartz,1968:749). هنگامی که افراد به کنش متقابل می پردازند می خواهند مفهوم خاصی را از خود ارائه دهند که دیگران آن را بپذیرند (ریتزر،۲۵۰:۱۳۹۲).گافمن همچنین به مفهوم داغ اشاره می کند داغ یا شکاف به تفاوت میان آنچه شخص باید باشد، هویت اجتماعی بالقوه و آنچه واقعا هست ،هویت اجتماعی بالفعل می پردازد. داغ احتمال بی اعتباری، داغی است که در آن افراد حضار نه تفاوت ها را می دانند و نه تفاوت ها برای آنها قابل مشاهده است. برای کسی که به داغ احتمال بی اعتباری دچار می شود، مسئله نمایشی، مهار کردن اطلاعات است به طوری که این داغ برای مخاطبان فاش نشده بماند(ریتزر،۲۵۹:۱۳۹۲). تهاجم به حریم خصوصی افراد موجب برملا شدن این داغ و در نتیجه بی اعتباری افراد می شود. گافمن درسال۱۹۶۱ پژوهشی که در بیمارستانهای روانی انجام داد، نشان داد” وضعیت حاکم بر بیمارستان ها حریم خصوصی بیمار را از بین می برد، قدرت نظارت بر مرز میان خود ودیگری را از او می گیرد، او را بسیار آسیب پذیر می سازد و در نتیجه بر روند توان بخشی تاثیر منفی می گذارد.چرا که هویت فردی و عزت نفس را از آنان می گیرد (التمن،۵۹:۱۳۸۲).گافمن مطالعات زیادی نیز در مورد قلمرو انجام داد . او همچنین از “مکانهای آزاد” سخن می گوید که در آنها شخص از نظارت آزاد است …در مقایسه با حس ناراحتی که در سلول زندان به فرد دست می دهد (Schwartz,1968:750). گافمن” درک افراد از موقعیتها را حاصل هنجارهای فرهنگی و توقعات و انتظارات جامعه (دیگران) “می داند(توسلی،۳۲۶:۱۳۸۶). بنا بر این سخن می توان گفت درک هنجارهای فرهنگی در حفظ حریم خصوصی تاثیردارد.
۲-۱-۱-۶- روش شناسی مردمنگارانه
روش شناسی مردم نگارانه اساسا بر آن استوار است” تا ثابت کند که جامعه چیزی نیست جز دستاورد عملی و پیوسته افراد"(وایگرت،۸۳:۱۹۸۱ به نقل از ریتزر،۳۶۴:۱۳۸۹).گارفینکل بهعنوان پایهگذار این روش، هدف آن را توصیف روشهایی میداند که عاملین عمل در بیان زندگی اجتماعی بهکار میبرند.یکی از نمونه های این روش، اعمال راه رفتن است. در این روش موضوع مورد بررسی، شیوه هایی است که آدمها بهکار میبرند تا با یکدیگر برخورد نکنند. آدمها برای آنکه راه رفتنِ موفقیتآمیزی داشته باشند، نهتنها باید مراقب راه رفتن خودشان باشند، بلکه باید یک نوع استراتژی متناسب برای راه رفتن را نیز تدارک بینند. شیوه نزدیکی یک فرد به فرد دیگر می تواند به عنوان تهدیدی برای دیگری وانمود گردد. راه روندگان برای آنکه از این نوع تخلفات یا وانمود به آنها پرهیز کند، نه تنها باید بدانند که چنین تخلفاتی امکان پذیرند، بلکه باید آمادگی و توانایی آن را داشته باشند که با انجام دادن اعمالی متناسب، از رخداد چنین تخلفات یا سوء تفاهم هایی جلوگیری کنند (ریتزر،۳۶۷:۱۳۸۹). بررسی این شیوه ها نشان می دهد که افراد حتی در راه رفتن مراقب هستند که به فضای شخصی دیگران وارد نشوند و حریم خصوصی آنها را نقص نکنند. گارفینگل در آزمایشات نقض کننده از چندین دانشجو خواست صورت خود را ناگهان به صورت دیگران نز دیک کنند. عکس العمل فرد مخاطب در مقابل این عمل خجالت،عصبانیت و آشفته شدن اغلب آنها (حتی دانشجویان وبه ویژه واکنش شدید مردان)بود (آلتمن۱۰۶:۱۳۸۲).آزمایشات نقص کننده گارفینگل نشان دهنده اهمیت حریم خصوصی افراد است و اینکه نزدیک شدن بیش از حد به افراد درواقع تعرض به فضای شخصی و حریم خصوصی می باشد و موجب نگرانی افراد می شود .
۲-۱-۱-۷- نظریه کنش پارسونز
از دید پارسونز کنش متقابل اجتماعی را سه عنصر در بر میگیرد: اول، انتظارات متقابل میان عاملها، عامل معینی مانند"خود"، از عامل دیگری که در اینجا ” دیگری” خوانده می شود انتظار دارد که در فلان موقعیت مشترکشان به این یا آن صورت رفتار کند. در همان حال “خود"می داند که در رابطه با موقعیت مشترک ،دیگری نیز انتظاراتی دارد. دوم، ارزشها وهنجارهایی که بر رفتار عاملها حاکم است، در واقع انتظارات متقابل در گروه متکی بر وجود هنجارها وارزشهاست. سوم، ضمانت اجرایی یا پاداش وتنبیهی که «خود» و «دیگری» درصورت عدم برآوردن انتظار متقابل نصیبشان خواهد شد. به نظر پارسونز این عوامل سهگانه یعنی انتظارات، هنجارها و تضمینها (پاداش ومجازات) عناصر تشکیل دهندهی نقشها در کنش متقابل هستند(توسلی،۱۸۲:۱۳۸۶). حفظ حریم خصوصی در کنش متقابل میان افراد، ارزشها و هنجارهای گوناگونی را در برمی گیرد. هنجارهایی که هریک از طرفین انتظار دارد دیگری آن را رعایت کند و عدم رعایت این هنجارها موجب نارضایتی از ارتباط متقابل می گردد.
۲-۱-۱-۸- فمینیست ها
فمینیست های کلاسیک ادعا می کنند که حریم خصوصی صرفا حقی است که توسط مردان موردسوءاستفاده قرار گرفته است و استدلال می کنند، بر اساس قانون عرفی انگلیس و آمریکا ، یک شوهر ارشد خانواده اش می باشد و برای حفظ حریم خصوصی، دولت و هیچ کس دیگری نباید در اداره منزل فردی دخالت کند. در نتیجه، مرد تا زمانی که در خانه اش است می تواند همسر خود را مورد ضرب و شتم است قرار دهد و کسی حق ندارد در این موضوع دخالت کند زیرا موجب نقص حریم خصوصی فرد می شود. نقد فمینیستی درادامه بیان می کند که حق حفظ حریم خصوصی برای اجرا و حفظ روابط قدرت بین مردو همسرش سوء استفاده می شود . به عنوان مثال ریوا سیگل[۱۷] استدلال می کند: حق حفظ حریم خصوصی به مردان اجازه ظلم به زنان را می دهد. حفظ حریم خصوصی، برای محافظت از مردان و خانه ، نه زنان استفاده می شود. این موضوع دارای پیشینه تاریخی است. از دیدگاه فمنیستها،در نظر گرفتن خانه به عنوان حریم افراد، که کسی حق دخالت در آن را ندارد موجب می شود مردان هرگونه که بخواهند به زنان ظلم کنند و کسی این حق را نداشته باشد که در این امر دخالت کند. در سال ۱۸۵۲ در ایالت کارولینای شمالی، دادگاهی در مورد شهادت همسران علیه ضرب و شتم شوهران در تمام موارد، به جزآنچه که موجب آسیب دائم یا آسیب جسمی بزرگ شده باشد برگزارگردید . تصمیم نهایی دادگاه این بود که :
ما می دانیم که یک سیلی بر گونه وبطور کل هر نوع لمس فرد دیگر، به شیوه ای بی ادبانه یا با حالت عصبانی، در قانون ضرب و شتم محسوب می شود. ولی درماهیت امور، آن را نمی توان به افراد در حالت ازدواج اعمال کرد، زیرا باعث شکستن اصل بزرگ” اعتماد به نفس و اعتماد متقابل” است و موجب گسترش اختلاف و بدبختی، کشاکش، و نزاع در جایی می شودکه صلح وپیمان باید برقرار باشد.(Gus Hosein, 2006 :9)
۲-۱-۱-۹- آلن وستین
آلن وستین(۱۹۲۹-۲۰۱۳) استاد حقوق عمومی، در زمینه حریم خصوصی بین سالهای ۲۰۰۴- ۱۹۷۸ بیش از سی تحقیق انجام داده است. و مهمترین کتاب وی در این زمینه ” حریم خصوصی و آزادی ” در سال ۱۹۶۷ می باشد. از دیدگاه حقوقدانان و سیاستمداران حریم خصوصی اشاره به حق زندگی کردن بدون دخالت دولت و مناطقی که دولت بدون توجیه نباید وارد شود، دارد. ولیکن وستین حریم خصوصی را از دید جامعه شناسانه بررسی می کند. نگاه جامعه نگر وستین به مفهوم حریم خصوصی، ریشه در کار جامعه شناسان دارد. وستین اشاره می کند که مفهومش از حریم خصوصی به عنوان یک تنش بین تمایل فرد به توداری یا افشای اطلاعات قبلا توسط زیمل، به عنوان تنش بین “آشکار سازی خود و خوداری ” و بین ” تجاوز و احتیاط” شناخته شده است (Steeves,2009:197). وستین(۱۹۶۷) همانند زیمل بیان می کند حتی در صمیمانه ترین روابط، ارتباط خودبا دیگران ناقص است و نیاز به نگهداری بخش یا بخشهایی از خود بصورت خیلی شخصی ومقدس، یا بسیار شرم آورو بی حرمتی در بیان می باشد(pastalan:74).وستین، چهار بعد برای حریم خصوصی وچهارکارکرد برای آن بیان می کند و در این زمینه از بینش جامعه شناسان مدد می گیرد. چهار نوع از حریم خصوصی که توسط وستین بیان شده، عبارتند از: “انزوا، تنهایی، گمنامی و توداری". در این میان،گمنامی را از مفهوم “غریبه “ی زیمل، و توداری از مفهوم “فاصله روانی” زیمل می گیرد. او از کار پارک و گافمن در مورد"ماسکهای اجتماعی” برای کارکرد استقلال حریم خصوصی استفاده می کند. از کار زیمل در مورد ارتباطات محدود در زمینه زندگی شهری استفاده می کند. از کارگافمن در مورد نقشهای اجتماعی برای کارکرد “تخلیه عاطفی” و از بحث پارک در مورد تنهایی برای کارکرد “خود سنجی” و برای بیان اخرین عملکرد حریم خصوصی،” ارتباطات محدود و حفاظت شده” از مطالعات قوم نگاری گافمن در روابط اجتماعی روزانه و کاراستفاده می کند. وستین اشاره می کند که افراد و گروه ها در طلب ایجاد تعادل میان دوری خود ازدیگران و نزدیکی خود با دیگران هستند، چرا که کمی و زیادی بیش از حد جدایی و دوری وضعیت مطلوبی نیست. این رویکرد دیالکتیکی که وستین تلویحا بیان می کند ،مبدع آن زیمل بوده است(التمن،۲۴:۱۳۸۲).
۲-۱-۱-۱۰- ادوارد هال[۱۸]
هال علم ” پروکسمیک” را پیشنهاد کرد که عبارت است از “بررسی استفاده انسان از فضا به مثابه ابزاری برای ارتباط” نظریه او درباره فضای شخصی دو جنبه دارد. اول اینکه او طرحی برای تحلیل استفاده مردم از فضا به مثابه ابزاری ارتباطی در موقعیت ها و جوامع گوناگون ارائه کرد و آنرا پروکسمیک[۱۹] نامید. دوم اینکه او مشاهداتی را در باره استفاده فرهنگ های گوناگون از فضا ثبت کرده است و اینکه چطور ممکن است تعبیرهای مشخص در مورد استفاده ی دیگران از فضا منجر به تضاد و تقابل شود. هال (۱۹۶۹)حریم خصوصی را “کنترل فضای شخصی” تعریف می کند (Newell,1995:88). و آنرا را به چهار منطقه تقسیم می کند:
الف - فاصله خودمانی
این محدوده فاصله بین صفر تا نیم متری را در بر میگیرد. هال عقیده دارد در این فاصله امکان تبادل نشانه های ارتباطی به حداکثر می رسد، همچون فاصله ای که در آن ” معاشقه، کشتی گرفتن، دلداری دادن و حمایت کردن” به آسانی قابل اجرا است. فاصله نزدیک توان بالقوه افراد را برای برقراری رابطه افزایش می دهد. گرچه این فاصله در برخی موقعیت ها مثل زمان رابطه با معشوق مطبوع و دلچسب است، در موقعیت های دیگر مثلا در یک آسانسور شلوغ نامطبوع می باشد ( آلتمن ،۷۲:۱۳۸۲).
ب ) فاصله شخصی
این فاصله محدوده از ۴۵ تا ۱۲۰ سانتی متری را در بر میگیردو فاصله ای است که افراد در مواجه با یکدیگر رعایت می کنند فراتر از آن باعث ناراحتی می شود. هال معتقد است که فاصله نزدیک این مرحله همچون فاصله خودمانی متعلق به افراد بسیار صمیمی است ودر فاصله دورتر این مرحله، که از ۷۰ تا ۱۲۰ سانتی متر را در بر میگیرد، افراد فقط اگر دستشان رابه طرف هم دراز کنند می توانند با هم دست بدهند( همان: ۷۲).
ت) فاصله اجتماعی
این محدوده فاصله ۱۲۰ تا ۳۶۰ سانتی متری را در بر میگیرد و فاصله معمول برای روابط اجتماعی عمومی و کاری است. در فاصله نزدیک تر این مرحله (۲۱۰تا۳۶۰) تعامل همکاران و آشنایان موقت و اتفاقی صورت میگیرد و این فاصله در مکان های عمومی بیشترین کاربرد را دارد. هال و دیگران مشاهده کردند که مردم در فرودگاهها، هنگام گفتگو در خیابان، یا در ادارات غالبا چنین فاصله ای را با دیگران رعایت می کنند. فاصله دورتر این مرحله (۲۱۰ تا ۳۶۰ ) حالتی بسیار رسمی تر دارد(همان :۷۳).
ج) فاصله عمومی
این محدوده فاصله۵/۳ تا ۸-۷ متری را در بر میگیرد و برای ملاقات های رسمی و دیدار با افراد دارای مقام بالا کاربرد دارد. مانند تریبون های کلاس های درس که فاصله معادل ۵/۳ متر رابین فرد و ردیف اول مخاطبان ایجاد می کند(همان:۷۳).
- عوامل موثر برفضای شخصی و تجاوز به آن
فضای شخصی ترکیبی از فاصله و زاویه قرار گرفتن نسبت به دیگران است.در تعین میزان فضای شخصی بین فرهنگهای مختلف تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال آلمانی ها فضای شخصی شان محدوده ی وسیعی را دربر می گیرد. اما مردم کشورهای عربی در فاصله نزدیک با هم تعامل دارند، نفسشان به صورت هم می خورد و می توانند یکدیگر را لمس کنند و این امر برای کسانی که عادت ندارند نفس کسی به صورتشان بخورد یا کسی لمسشان کند بسیار دشوار است (همان: ۷۶). مردم برزیل در فروشگاه ها، اتوبوس و اسانسور نزدیک یگدیگر می ایستند و وقتی به یکدیگرمی خورند معذرت خواهی نمی کنند و ناراحت نمی شوند (ویمن و هریسون ،۱۹۸۳، به نقل ازوود،۲۹۹:۱۳۸۴). مطالعات مختلف نشان می دهد که فاصله مناسب برای هر فرد به غیر از زمینه های فرهنگی به عوامل دیگر، از جمله سن، جنس، درجه تعیین آشنایی و دوستی، جاذبه شخصی، نیاز به وابستگی و آسیب شناسی روانی بستگی دارد(Horner,1953:151). شرر(۱۹۷۴) در یک تحقیق میدانی در حیاط مدرسه ای نشان داد تفاوت میان سیاهان و سفید پوستان در فضای شخصی تا اندازه ایی نتیجه عوامل اقتصادی – اجتماعی بوده وتفاوت های ظاهری اقلیت های قومی از لحاظ کاربرد فضا و مکان بیشتر نتیجه عوامل اقتصادی – اجتماعی، سن، جنسیت و متغیر های دیگر است تا نتیجه تفاوت های قومی(آلتمن ،۹۷:۱۳۸۲).
فضای شخصی سازوکاری برای بدست آوردن حریم خصوصی مطلوب است، یعنی باز کردن مرز خود به روی دیگران یا کاهش تماس با آنان. بنابراین تجاوز به آن غالبا باعث ناراحتی می شود. گافمن (۱۹۷۱) یکی از اشکال این تجاوز را “استقرار بوم شناختی بدن” در نزدیکی دیگری و بهره گیری نامناسب از اندامهای گوناگون او با لمس کردن یا تعرض جنسی تعریف کرده است. تجاوز همچنین ممکن است نگاه خیره، چشم چرانی، دخالت در کار دیگری، بعضی سوالات و انواع مختلف آلودگی از جمله بوی بد دهان و بدن باشد. لایبمن (۱۹۷۰) سه نوع تعرض به فضای شخصی شمرده است که عبارت است از: ۱) فاصله خیلی نزدیک فیزیکی ۲) وضعیت نامناسب بدن ۳) رفتارهایی که به صممیت و نزدیکی افراطی منجر می شود(آلتمن ،۹۷:۱۳۸۲). در هنگام تجاوز به حریم خصوصی، فضای شخصی به تنهایی عمل نمی کند بلکه افراد از ترکیب رفتارهای گوناگون بهره میگیرند. به عنوان مثال تماس چشمی افراد هرچه به هم نزدیک تر می شوند کاهش می یابد (و برعکس) و یا با کاهش فاصله بین افراد زاویه قرار گرفتن آنها نسبت به هم غیر مستقیم تر می شود(همان،۱۲۱). گاهی فضای نامناسب یک محیط موجب می شود که افراد ناچارا به فضای شخصی یکدیگر تجاوز کنند مثلا قرار گرفتن در اسانسوریا یک اتاق کوچک،که در این حالت افراد سعی می کنند با تغییر زاویه بدن یا نگاه، عدم تمایل خود به تجاوز را نشان دهند.
۲-۱-۱-۱۱- اروین آلتمن
اروین آلتمن (۱۹۳۰) روانشناس اجتماعی ،به مطالعه رفتار و محیط زیست می پردازد و از آنجا که رفتارهای قلمرو مدارانه و فضای شخصی ارتباط مستقیمی با حفظ حریم خصوصی دارند به بحث حریم خصوصی می پردازد. آلتمن یکی از طرفداران دیدگاه رفتاری است که روی مکانیزمهای کسب حریم خصوصی تمرکز می کند. از دید وی حریم خصوصی “فرایندی پویا ،جهت تنظیم مرز میان فرد با یک فرد یا گروه است وچگونگی تعامل فرد را با دیگران مشخص می کند"(التمن،۱۲:۱۳۸۲). هر فرد بطور ذهنی در جستجوی سطح ایده الی از حریم خصوصی یا نزدیکی با دیگران در زمانی معین است و مجموعه ای از سازوکارها را بکار می گیرد تا مرز خود- دیگری را تنظیم کند و به میزان مطلوب حریم خصوصی دست یابد. اگر میزان خلوت یا تعامل اجتماعی با میزان مطلوب برابر باشد نظام تنظیم مرز میان دو فرد در حالت ایده ال است اما بیشتر بودن این میزان از حد مطلوب به معنای قطع رابطه فرد از دیگران است و فرد بیش از حد مورد نظر دچار انزوای اجتماعی است. و اگر میزان کسب شده خلوت کمتر از حد مطلوب باشد می توان نتیجه گرفت نظارت فرد بر رفتار متقابل اجتماعی خود چندان مناسب نیست و فرد دچار ازدحام است. آلتمن حریم خصوصی را به عنوان یک فرایند درون داد و برون داد در نظر میگیرد. از نظر وی فرایند حریم خصوصی جریانی دوطرفه و مستلزم نظارت بر درون دادها و برون دادها ست. یعنی نظارت بر داده هایی که فرد خارج از قلمرو خود دریافت می کند(برون داد). مانند شنیدن حرف های دیگران، یا جواب دادن به تلفن و همچنین نظارت بر داده هایی که فرد به دیگران می دهد. (درون داد)مانند ابراز احساسات و عقاید به دیگران. در اینصورت اگر فرد نتواند میزان برون داد یا درون داد را به میزان دلخواه تنظیم کند دچار احساس انزوای اجتماعی یا ازدحام می گردد.
تئوری آلتمن یک تئوری گسترده است.مارگولس (۱۹۷۷) اشاره می کند که از آنجا که آلتمن اجزاء تراکنشی حریم خصوصی را همچون تعامل اجتماعی تفسیر کرده است مدل او خیلی جامع و فراگیر است (۹۵:Newell,1995).
نمودارشماره(۲-۱)
مروری بر روابط میان خلوت، فضای شخصی ،قلمرو و ازدحام (آلتمن ،۱۰:۱۳۸۲).
از دیدآلتمن حریم خصوصی پدیده ای عام در میان همه جوامع است اما سازوکارهای تنظیم آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت می باشد.در تمام فرهنگ های بشری سازوکارهای رفتاری خاصی برای تعامل اجتماعی افراد وجود دارد اما شیوه نظارت بر تعامل اجتماعی در بین فرهنگها متفاوت است (همان:۱۰). میزان خلوت مطلوب درتمام افرادو جوامع یکسان نیست.
۲-۱-۱-۱۲- عوامل موثردر تنظیم حریم خصوصی
عوامل زیادی در دستیابی به میزان خلوت مطلوب موثراند که در نظریات مختلف به آنها پرداخته شده است. که در ذیل به آنها اشاره می شود.
نگارش پایان نامه درباره بررسی میزان دستیابی به سطح مطلوب حریم خصوصی شهروندان- ...