این گروه سعی دارد در انتخابات ها شرکت کنند. دکترآتاخان ابیلف از تالش پژوهان و فعالان حقوق بشر تالش در سال های بعد از ۲۰۰۵ قصد داشت به عنوان نماینده وارد مجلس آذربایجان شود اما نه تنها به او این اجازه داده نشد بلکه کسوت استادی خود را از دست داد و وی را مجبور به مهاجرت کردند ،در مهاجرت هم در مسکو مورد ضرب و شتم نیروهای وابسته به حکومت آذربایجان قرار گرفت و عاقبت ناچار به فرار به هلند گشت. هر پنج سال که انتخابات پارلمانی برگزار می شود یک یا دو نماینده تالش نیز وارد مجلس می شوند اما قدرت سیاسی معطوف به مسائل تالش ندارند. هلال محمداف از سران جمهوری تالش مغان و از رهبران ائدولوژیک تالش نیر بعد از جریان تالش مغان مسیر مبارزات مسالمت آمیز را با قصد مشارکت در انتخابات ریاست جموری انتخاب کرد که این مسیر عاقبت به زندان ختم شد .
۴-۱۲-۶-۲-گروهی که معتقد به کار صرفا علمی و فرهنگی اند
قطعا پرفسور نوروز علی محمداف را باید در این گروه ارزیابی کرد وی یکی از معتبرترین زبان شناسان و اساتید دانشگاه در آذربایجان بود که همیشه زاویه خود را با جریان های سیاسی تالش حفظ می کرد و به کار علمی مشغول بود اما پس از شرکت در همایش فرهنگ و تمدن تالش در ایران در سال۸۳ مورد اتهام پوچ جاسوسی برای ایران قرار گرفت و زندانی و عاقبت بر اثر سوء تغذیه و شکنجه در زندان جان خود را از دست داد.
۴-۱۲-۶-۳-گروهی که مختاریت فرهنگی می خواهند
تالش های مهاجر در مسکو خود مختاری فرهنگی دارند. البته آن نیز سازمانی بدون حمایت دولتی است. درون آذربایجان گروهی خواهان حمایت دولت از زبان و فرهنگ تالش اند ، تدریس تالشی در مدارس، تاسیس تلوزیون تالشی و رسمی شدن زبان تالشی در مناطق تالش از خواسته های آن هاست که دولت بر آن وقعی نمی نهد.
۴-۱۲-۶-۴-گروهی که مختاریت سیاسی می خواهند
این گروه عملا در جریان جمهوری خود مختار تالش مغان شکست سختی را تجربه کرد بنابراین گروهی برای همیشه از فعالیت در راه تالش دست کشید، گروهی به فعالیت فرهنگی روی آورد گروهی با اعتراض به برخورد باکو با تالش مواضع شان رادیکال تر گشت و اکنون به چیزی کمتر از استقلال راضی نیستند. اما هستند کسانی که هنوز از خودمختاری در ترکیب آذربایجان سخن می گویند.
۴-۱۲-۶-۵- گروهی که استقلال کامل می خواهند
این گروه اکنون بیشتر در مهاجرت های سیاسی و کاری به سر می برند و در سایت ها و رسانه ها مواضع خود را اعلام می کنند در داخل آذربایجان کمتر جرات دارند بگویند اما هستند کسانی که در داخل آذربایجان ابایی از مطرح کردن آن ندارند مانند جهانگیر خانسوارف لنکرانی( ۹۰ ساله) که دکترای جغرافیا است و می گوید تالش باید دولت مستقل داشته باشد.
۴-۱۳-روابط تالشان تالش شمالی با ملل دیگر
۴-۱۳-۱-رابطه با ترک ها:
بین تالش ها و ترکهای آذربایجان در سطوح عمومی، رابطه معمولی ای برقرار است مردم هم مراوده و ازدواج دارند.این رابطه ای است که به طور مثال بین ارامنه و ترک ها به هیچ روی وجود ندارد و نوعی تنفر و رنجش عمیق به دلیل جنگ قره باغ بین آن ها وجود دارد.اما نوعی رقابت محسوس بین تالش های در جستجوی هویت که معتقدند حاکمیت تنها از ترکها حمایت می کند با ترک ها وجود دارد این رقابت آن جا که ترک ها تمایلات پان ترکیستی از خود نشان دهند بیشتر بروز می یابد.ضدیت بین سیاسیون پان ترک با سیاسیون تالش بسیار عمیق است .
۴-۱۳-۲-رابطه با یراز ها:
غیر از ترک های آذربایجانی یراز ها و گرازها هم دو گروه دیگر ترکند یراز ها ترک هایی هستند که از ارمنستان به آذربایجان آمده اند.نامشان برگرفته از حروف اول یروان(ایروان پایتخت ارمنستان) و حروف اول آذربایجان است. رابطه دیگر بومیان در کلِ آذربایجان با آن ها گرم نیست چون نفوذ آن ها را در حاکمیت زیاد می بینند دشمنی ارمنی ها با یرازها کمتر به نظر می رسد.
۴-۱۳-۳-رابطه با گرآزها:
گرازها ترک هایی هستند که از گرجستان به درون آذربایجان آمده اند که نامشان با همان قاعده ساخته شده است.رابطه بومیان با آن ها بهتر است شاید به دلیل اینکه هنوز همچون یراز ها در حاکمیت نفوذ ندارند.
۴-۱۳-۴-رابطه با کرد ها
سیاست دولت آوردن کردها از ترکیه و عراق به آذربایجان است چندین هزار کرد از این کشورها آورده
شده است.یکی از دلایل این کار بر هم زدن ترکیب جمعیتی جنوب آذربایجان است که محدوده ی قوم تالش است.کردها را به لریک، ماسالون،لنکران آورده و اسکان داده اند و ارتباط خوبی بین آن ها با بومی ها برقرار نیست. یک ایده توسط گروه های اپوزسیون حاکمیت مطرح می شود که می گوید: پان ترکیسم ماسک ایدئولوژیک است زمانی خواهد رسید که پروسه های که پشت این ماسک پیش می رود آشکار می شود مانند ازدیاد کردها؛ آن ها می گویند کردها در حاکمیت نفوذ دارند و حاکمیت بین سه دسته تقسیم گشته است. کردها، یرازها ونخجوانی ها .
۴-۱۳-۵-رابطه با ارامنه
رابطه تالش ها با ارامنه در زمان بحران قره باغ خوب نبود چون تالش ها در جبهه آذربایجان با ارامنه بر سر قره باغ در جنگ بودند. اکنون پس از بیست سال از آن واقعه چرخش قابل توجه ای در میان سران و سیاسیون تالش شمالی در رابطه با ارامنه ایجاد شده است و این پاسخی است به دست دوستی ای که ارامنه دراز کردند.منافع ومقاصد مشترک سیاسی آن ها را به هم نزدیک می کند. در لایه مردمی ارامنه نه تنها احساس بدی نسبت به تالش ها ندارند بلکه آن ها را همچون خود قربانی پان ترکیسم می بینند.احساس مردم تالش نسبت به ارامنه هنوز تحت تاثیر جنگ قره باغ و تبلیغات ضد ارمنی دولت باکو است. اما چرخشی که در رهبران تالش نسبت به ارامنه ایجاد گشته است به همراه اقدامات ارمنستان در تاسیس رادیو تالشستان و کرسی تالش شناسی در دانشگاه شرق شناسی ایروان رفته رفته احساسات دوستانه را میان تالشان و ارامنه برمی انگیزد.
عکس۴-۵- علی اکرم همت اف در کنفرانس ارمنستان
ماخذ: سایت تالش پرس
۴-۱۳-۶-رابطه با روسها
در حال حاضر رابطه تالش ها با روسها بسیارخوب است غیر آن جوانانی که تحت تاثیر تبلیغات ضد روسی آذربایجان اند. اغلب آن دست از خانواده هایی که فرزندانشان در روسیه مشغول به کارند و از آن جا برای خانواده خود پول می فرستند به دلیل اینکه معیشت و درامد خود را از روسیه می بینند و نه از آذربایحان رابطه خوبی با روس ها دارند. مهاجران تالش در روسیه که بین پانصد هزار نفر تا یک ملیون نفرند به دلیل چند دهه سکونت در آنجا روسیه را وطن دوم خود می دانند.
۴-۱۳-۷-رابطه با آوارها و لزگی ها
به دلیل اینکه آوارها و لزگی ها نیز اقلیت های قومی ای هستند که حقوق خود را از دست رفته می بینند سیاسیون ور هبران آن ها و تالشان مقصد را یکی می بینند. بدلیل نداشتن مرز مشترک زیستی مردم با یکدیگر کنش و واکنشی ندارند.
۴-۱۳-۸-رابطه با تات ها:
رابطه تالش ها با تات ها خوب است و خود را همزبان و برادر می بینند و خویشاوندی قومی حس می کنند.
۴-۱۳-۹-رابطه با ایرانی ها:
رابطه عمومی تالش ها با ایرانی ها بر مبنای تاریخ و علایق و مذهب مشترک خوب است هستند کسانی که تحت تاثیر پان ترکسیم و تبلیغات ضد ایرانی حکومت باکو به جمع شهروندانی که با ایران ضدیت دارند پیوسته اند و در مقابل در جریان گروه های شیعی تالش ها کسانی هستند که ایران را مهد اسلام شیعی و کشوری ایده آل می دانند.اما عموما بیشتر مردم علایق فرهنگی دارند برخی از آن ها از ایران به دلیل عدم حمایت از جمهوری تالش مغان دلگیرند.اما رهبران تالش همیشه بر پیوند تاریخی با ایران تاکید داشته اند و همیشه چشم امید به یاری ایرانیان داشته اند.
۴-۱۳-۱۰-رابطه با تالش های ایران
تالش های تالش شمالی رابطه بسیار خوبی با تالشان ایران دارند و جدای روابط ایلی و خویشاوندی در نواحی مرزی وجود علایق قومی مشترک و پیشینه قومی و تاریخی مشترک بر این پیوند می افزاید.
۴-۱۳-۱۱-رابطه با گیلک های ایران
تالش های تالش شمالی با اینکه به دلیل فاصله با گیلک ها مراوده ای ندارند اما تصور بسیار خوبی از آن ها دارند و آن ها را برادران خونی خویش می دانند .و حتی بسیاری از آن ها مرزی بین گیلک و تالش قائل نیستند و این دو قوم را از هم تمیز نمی دهند و هر دو را یکی می دانند.در فضای اینترنتی آهنگ های گیلکی را در کنار آهنگ های تالشی به اشتراک می گذارند و نوعی امنیت خاطر از این همسایه قدیمی در جنوب دارند که در شمال از آن محرومند.
۴-۱۴-ورزش در تالش شمالی
تالش های تالش شمالی بیشتر در کشتی فرنگی فعالند و تالش های تالش جنوبی در کشتی آزاد تالش های شمالی در این ورزش قهرمان در سطح شوروی سابق و مسابقات جهانی نیز داشته اند و در تالش جنوبی نیز فردین معصومی قهرمان وزن ۱۲۰ کیلو جهان گشت. کشتی تالشی در آن سو ازبین رفته اما در تالش جنوبی همچنان وجود دارد.در تالش جنوبی روزگار خوشی را که تالش ها با درخشش چوکای تالش در قلعه عقابها(لقبی که روزنامه نگاران به تالش و ورزشگاه پوریای ولی دادند) تجربه کردند امروز تالشان تالش شمالی با تیم خزر لنکران تجربه می کنند. تالش ها این تیم را کاسپی لانکون (کاسپین لنکران )می نامند.این تیم که مبارز منسیم اف آن را از نظر مالی تامین می کند بسیار درخشیده است.و نماد هویت ملی تالش ها گشته است به طوری که در ورزشگاه هایی که مسابقه دارد تالش ها با شعارهای تالشی مانند «تالشیمون هستیمون کاسپس لانکونی پشتیمون»(تالشیم ،هستیم ،حامی کاسپی لانکونیم) از این تیم حمایت می کنند.حتی مطبوعات ترکیه از این تیم به عنوان تیم محبوب تالش ها یاد می کنند. گروه فولکلور«هوون» که از ۵ پیرزن تالش تشکیل گشته است نیز یک ترانه برای تیم کاسپی لانکون خوانده اند.
۴-۲-۱ آزمایشات تدخینی
۴-۲-۱-۱ سمیت تدخینی اسانس برگ اکالیپتوس
مقادیر غلظتهای کشندهی (LC50 و LC90) اسانس برگ اکالیپتوس برای افراد بالغ سوسک کشیش، شپشهآرد و شپشهدندانهدار در آزمایشات تدخینی در جدول ۴-۳ نشان داده شده است. مقادیر کای-اسکور[۱۱۳] نشان داد که تمامی دادهها به خوبی توسط مدل رگرسیونی پروبیت برازش یافتهاند.
مقدار LC50 محاسبه شده برای R. dominica، T. castaneum و O. surinamensis به ترتیب ۴۶/۶۲، ۱۴/۷۷ و ۵۱/۲۸ میکرولیتر بر لیتر هوا بود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که اسانس اکالیپتوس بیشترین سمیت را روی شپشهدندانهدار و سپس روی سوسک کشیش و شپشهآرد داشته است. مقایسه حدود اطمینان نشان داد اسانس اکالیپتوس اختلاف معنیداری بین LC50 شپشهدندانهدار با سوسک کشیش و همینطور بین سوسک کشیش و شپشهآرد در سطح ۹۵% ایجاد نکرد اما اختلاف شپشهدندانهدار با شپشهآرد در مقدار LC50 معنیدار بود (جدول ۴-۳).
در بررسیهای تریپاتی و همکاران (۲۰۰۲) میزان LC50 سمیت تنفسی اسانس استخراج شده از برگهای زردچوبه C. longa روی R. dominica و T. castaneum به ترتیب ۶۵/۱۳ و ۶۲/۱۹ میلیگرم بر لیتر هوا محاسبه شد. بر اساس این نتایج، R. dominica نسبت به T. castaneum در برابر اسانس برگ زردچوبه حساستر است که این نتیجه با نتایج تحقیق حاضر مبنی بر حساسیت بیشتر سوسک کشیش نسبت به اسانس اکالیپتوس مشابهت دارد.
جدول ۴-۳ میزان کشندگی اسانس برگ E. occidentalis روی حشرات کامل سوسک کشیش، شپشهآرد شپشهدندانهدار در آزمایشات تدخینی
حشره | تعداد | χ ۲(df) | p-value | شیب± خطای استاندارد | LC50(µL/L air) (حدود اطمینان ۹۵%) |
LC90(µL/L air) (حدود اطمینان ۹۵%) |
سوسک کشیش | ۶۰۰ | (۳)۹۰/۱۱ | ۰۰۷۷/۰ | ۵۱/۰±۵۳/۲ | ۴۶/۶۲ (۴۸/۱۰۰-۵۷/۲۴) |
۳۹/۲۰۰ (۱۱۷۵-۹۰/۱۱۹) |
شپشهآرد | ۶۰۰ | (۳)۹۴/۷ | ۴۷/۰ | ۴۵/۰±۳۳/۳ | ۱۴/۷۷ (۷۶/۹۷-۵۶/۵۸) |
۰۷/۱۸۷ (۷۹/۳۷۲-۸۶/۱۳۶) |
شپشهدندانهدار | ۶۰۰ | (۳)۷۶/۵ | ۱۲/۰ | ۳۴/۰±۸۰/۳ | ۵۱/۲۸ (۸۶/۳۰-۰۱/۲۶) |
۹۳/۶۱ (۰۱/۷۲-۸۶/۵۵) |
“طرح اجمالی برای تحقیق در لهجههای محلی ایران". سخن. دوره ۱۰. ش۶. شهریور ۱۳۳۸، ص ۵۶۵ـ۵۷۵.
جغرافیای زبان؛ روش تحقیق؛ پژوهندگان و گویندگان محلی؛ طرز نوشتن.
“فارسی ایران و تاجیکستان و یک بررسی مقابلهای” [معرفی اثر ایران کلباسی]. مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. س۴. دوره ۲. ش۱۱. پاییز ۱۳۷۴، ص ۲۹۴ـ۲۹۵.
“فارسی میانه"[نقد و معرفی ترجمه ولیالله شادان]. یغما. س۲۱. ش۱۱. پیاپی ۲۴۷. ۱۳۴۷، ص ۶۵۵.
“فرهنگ اصطلاحات زبان شناسی موضوعیـ توصیفی” [معرفی اثر جلیل ساغروانیان]. رشد آموزش ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۶. بهار ۱۳۷۷، ص ۳۲.
“فرهنگ دستوری” [معرفی اثر محمد مهیار]. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۳. پیاپی ۴۹. زمستان ۱۳۷۷، ص ۶۴.
“کلمههایی که میباید روشن گردانید". پیمان. س۷. ش۱. تیر۱۳۲۰، ص ۲۴ـ۲۷.
…؛ ۲ـ همانا: معنی غلط و معنی درست آن، معنی “گویی"و گویا.
“گفتارهایی پیرامون مسایل زبان شناسی ایران” [معرفی کتاب: اقتباس و ترجمه [حسین صدیق]. رشد آموزش ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۶. بهار ۱۳۷۷، ص ۳۵ـ۳۶.
“گفتارهایی درباره دستور زبان فارسی” [معرفی اثر خسرو فرشیدورد]. آشنا. س۶. ش ۳۴. بهار ۱۳۷۶، ص ۱۵۵.
“ماده فعلهای فارسی دری” [معرفی اثر محسن ابوالقاسمی]. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۷. تابستان ۱۳۷۷، ص ۹۲.
“مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی” [معرفی اثر ابوالحسن نجفی]. رشد آموزش ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۶. بهار ۱۳۷۷، ص ۳۶.
“مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی” [معرفی اثر ذبیحالله صفا]. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۷. تابستان ۱۳۷۷، ص ۹۲.
“معرفی کتاب: محصول محقق در یک کتاب، راهنمای زبانهای ایرانی، مترجم: علیاشرف صادقی". کتابخانه شرق. ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۳، ص؟.*
“میزگرد دوروزه کمیته دستور زبان فارسی". رشد آموزش ادب فارسی. س۱۰. پیاپی ۴۰. پاییز ۱۳۷۵، ص ۶ـ۱۶؛ س۱۱. پیاپی ۴۱. زمستان ۱۳۷۵، ص ۶ـ۱۵.
(این میزگرد در تهران به تاریخ ۳۱ خرداد تا ۱ تیر ۱۳۷۵ انجام گرفته است.)
اهداف آموزش زبان و دستورزبان در مقاطع مختلف، شیوه آموزش زبان، شکل ارائه مباحث؛ تعیین محدوده آموزشی، رابطه دستور با نگارش؛ ارتباط دستور با زبان شناسی؛ میزان اهمیت دستور و..
“نگاهی پژوهشی بر گویش نهاوندی"[میزگرد]. فرهنگان. س۴. ش۱۵. بهار ۱۳۸۲،ص؟.*
“نگاهی تازه به دستور زبان” [معرفی اثر محمدرضا باطنی]. رشد آموزش ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۶. بهار ۱۳۷۷، ص ۳۴.
“نوای گفتار (تکیه، آهنگ، مکث) در فارسی” [معرفی اثر تقی وحیدیان کامیار]. رشد آموزش ادب فارسی. س۱۲. پیاپی ۴۶. بهار ۱۳۷۷، ص ۳۵.
“نیز ـ هم” [پرسش و پاسخ]. آموزش و پرورش. س۹. ش۵. مردادماه ۱۳۱۸، ص ۵۷ـ۵۸.
بیتی از حافظ؛ “نیز ـ هم"؛ زبان متداول.
“یادداشتی درباره زبان رازی و تهرانی"، در: ایران کوده. گردآورنده محمد مقدم. تهران: [انجمن ایرانویچ]، ۱۳۱۴ یزدگردی، جزوه ش۳، ص ۱۴ـ۲۲.
دستور زبان رازی از روی چند بیت شعر آورده شده؛ مقایسه واژههای زبان رازی و زبان تهرانی.
آخوندی، عبدالحمید. “انواع متمم". رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۵. پیاپی ۵۶. زمستان ۱۳۷۹ ، ص ۶۳ـ۶۵.
ــــــ . “تکواژ". رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۴. پیاپی ۵۳. زمستان ۱۳۷۸، ص ۲۶ـ۲۷.
سطوح مختلف تحلیل زبانی؛ دو گونه دستهبندی از تکواژها.
ــــــ . “نمودارهای دستوری". رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۵. ش ۵۷. بهار ۱۳۸۰، ص ۸۶ـ۸۹ .
نمودارهای دستوری؛ نمودار درختی؛ نمودار پیکانی.
آذر، امانالله. “نشانههای جمع در زبان دری". ادبستان. ش۵۲. فروردین ۱۳۵۳، ص ۸۴ـ۸۹؛ نیز: نشریه خپلواکی (نشریه اتحادیه نویسندگان افغانستان آزاد) س؟، ص؟.*
دوازده کاربرد اجزاء «ن»و «ها»با اختصاصها و موارد نقص آن.
آذر، مهدی. “یادداشتهایی درباره فارسی دری"، در: جشننامه دکتر محمود افشار. بهکوشش ایرج افشار، با همکاری کریم اصفهانیان. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ۱۳۶۴، ج۱، ص ۴۵۱ـ۴۸۱.
عصر و محیط نشو و نمای زبان فارسی دری؛ اوصاف و ویژگیهای زبان فارسی دری؛ واژه در زبان فارسی دری؛ قدرت علمی زبان فارسی و راههای تقویت آن.
آذرمینا، محمدتقی. “باز هم درباره دو نقش"[نقدی بر مقاله “دو نقش"، اثر یعقوب رسولی]. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۶. پیاپی ۶۳. ۱۳۸۱، ص ۴۶ـ۵۰.
اشتراک در لفظ و اصطلاح؛ سخن تام و ناقص؛ جملهواره؛ بند؛ جمله مرکب و انواع آن؛ گروه اسمی و کاربرد آن؛ اسمواره؛ اسم لفظ؛ تنازع؛ حذف به قرینه؛ صله و موصول.
ــــــ. “نگاهی به مقوله دو نقش"[نقد مقاله “دو نقش"، اثر یعقوب رسولی]. رشد آموزش زبان و ادب فارسی. س۱۵. پیاپی ۵۷. بهار ۱۳۸۰، ص ۶۷ـ۷۱.
آذرنی، فروغ. “مقایسه لهجه نجفآبادی و اصفهانی"، در هماندیشی گویش شناسی ایران (مکان و زمان؟)، چکیده مقالات نخستین هماندیشی گویششناسی ایران. [بیجا:بینا]، ۱۳۸۰، ص ۳.*
آریانپور، منوچهر. “واج ریشهشناسی: نفوذ واژههای فارسی در زبان انگلیسی". سخن. دوره ۲۶. ش۳. دی ـ بهمن ۲۵۳۶=۱۳۵۶، ص ۳۱۸ـ۳۳۴.
پنج علل وارد شدن واژههای بیگانه؛ نکاتی درباره واژههای فارسی در زبان انگلیسی؛ فهرست و مشتقات این واژهها.
آزاد همدانی، [علی محمد]. “انتقادات از دستور دوره جدید آقای میرزا عبدالعظیم خان طبع اول، سنه ۱۳۴۵". ارمغان. س۹. ش۴۰. تیر ۱۳۰۷، ص ۲۴۷ـ۲۵۵.
آستروفسکی، باریس. “فعلهای کمکی در زبان دری [فارسی افغانستان]"، در: جشننامه دکتر علی اشرف صادقی. به اهتمام امید طبیبزاده. تهران: هرمس، ۱۳۸۲، ص ۲۵۵ـ۲۸۵.
فعل کمکی؛ تعداد فعلهای کمکی در فارسی دری امروز؛ بررسی ساختهای دارای فعل کمکی.
آسموسن، یس. پ. “فعل «زیستن»در فارسی یهودی"، ترجمه حمیده گرگ یراقی، در: یادنامه دکتر مهرداد بهار. ویراستار علمی: علی محمد حقشناس، کتایون مزداپور، مهشید میرفخرایی. تهران: آگاه، ۱۳۷۶، ص ۳۴۷ـ۳۵۵.
فعل هند و اروپایی “زیستن” در همه دورههای تاریخی زبان فارسی؛…
آشوری، داریوش. بازاندیشی زبان فارسی (نه مقاله): “بازاندیشی زبان فارسی". تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۲، ص ۹۷ـ۱۲۴؛ نیز در: نقد آگاه در بررسی آراء و آثار (مجموعه مقالات). تهران: آگاه، ۱۳۶۱، ص ۱۳۷ـ۱۶۰.
یکی دانستن زبان و ادبیات؛ دیدگاه ناسیونالیستی نسبت به زبان؛ دید مکانیکی نسبت به زبان؛ دید ساختی نسبت به زبان؛ دردشناسی زبان فارسی؛ زبان فلسفه و علم.
ــــــ . بازاندیشی زبان فارسی (نه مقاله). “پسوند «ایسم» و مسأله برابریابی برای آن در فارسی". تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۲، ص ۵۳ـ۷۰؛ نیز در: داریوش آشوری. دو مقاله پیرامون نثر فارسی و واژه پسوند ایسم. تهران: آگاه، ۲۵۳۶=۱۳۵۶، ص ۶۷ـ۹۷؛ نیز: رودکی. ش ۶۱ـ۶۲. آبان ۱۳۵۵، ص ۲۷ـ۳۷*؛ نیز در: هرمز همایونپور و دیگران. فرهنگ، زبان، ترجمه (مجموعه مقالات). تهران: وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲، ص ۹۸ـ۱۱۷.
ریشه پسوند “ایسم"؛ کاربردهای اصلی “ایسم"در انگلیسی؛ اصطلاحات مربوط به نحلهها و فرقهها و اصول نظری نزد پیشینیان؛ کوششهای اخیر برای واگردانیدن مفهوم “ایسم"در فارسی [پسوند فارسی معادل با پسوند “ایسم"]؛ پیشنهادی دیگر.
ــــــ . بازاندیشی زبان فارسی (نه مقاله). “پیرامون نثر فارسی و واژهسازی". تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۲، ص ۱۳ـ۵۱؛ نیز در: داریوش آشوری. دو مقاله پیرامون نثر فارسی و واژه پسوند ایسم. تهران: آگاه، ۲۵۳۶=۱۳۵۶، ص ۷ـ۶۶؛ نیز: رودکی. ش۶۱ـ۶۲. آبان ۱۳۵۵، ص ۲۷ـ۳۱*؛ نیز: نگین. ش؟. ۱۳۵۵، ص؟.*
اصل مسأله؛ فارسی دَری وَری؛ جنبش مشروطیت و دگرگونی نثر فارسی؛ پیرایش و بازسازیِ زبان؛ مسأله واژهسازی؛ دوگونه برخورد با زبان؛ واژهسازی در چند مرحله [بحثی درباره وندها]؛ تنگناهای واژهسازی و برابریابی.
ــــــ . “درباره فارسی دری و فارسی دری وری". نگین. ش۱۴۶. تیر ۱۳۵۶، ص ۱۶ـ۱۸، ۴۱ـ۴۲*؛ ش۱۴۷، ص ۱۳ـ۱۵، ۴۹ـ۵۲.*
ــــــ . بازاندیشی زبان فارسی (نه مقاله): “دگرگونی واژگانِ فارسی". تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۲، ص ۱۲۵ـ۱۳۰.
۵
حج:۵۳
۱۰۴
مدینه
۶
مائده:۵۲
۱۱۳
مدینه
۷
توبه:۱۲۵
۱۱۴
مدینه
تحلیل اجمالی جدول فوق نشان میدهد، تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» یکبار در مکه بهصورت مستقل دریکی از سورههای آغاز نزول بهکاررفته است و سه کاربرد بعدی آن در دو سوره انفال و احزاب که بررسی آراء مفسران پیرامون آن گذشت با منافقان همراه بوده است و سپس تا آخرین سوره نازل شده یعنی توبه که اسرار منافقان را برملا میسازد مستقلاً بهکاررفته است.
وجود این تعبیر در سوره مدثر جالب و سؤال برانگیز است؛ زیرا وجود این تعبیر در مدینه در کنار منافقان و به سبب شرایط خاص اقتدار نسبی مسلمانان در مدینه قابل توجیه است لیکن وجود عناصری از جنس منافقان در مکه نیازمند بررسی و تحلیل است و پاسخ به این پرسش که چه انگیزهای سبب شده است که این گروه در مکه موجودیت پیدا نمایند، ماهیت پیچیدهتر این گروه نسبت به منافقان مدینه را اثبات خواهد نمود.
بررسی و تحلیل آراء مفسران در سوره مدثر نتایجی جالبی را در بر دارد در سوره مبارکه مدثر تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» در کنار کافران بهکاررفته است، ماجرا ازاینقرار است که پس از خبر دادن خداوند از تعداد خازنان دوزخ در آیه۳۰ ، حرف و سخن مردم بالا رفت آیه۳۱ [۲۲۰] که محل بحث ما است نازل شد و بیان داشت عدد آن ملائکه و اینکه نوزده نفرند یک امتحان الهی است.
از تطبیق آغاز و انجام آیه میتوان دریافت که در این امتحان گروهی از مؤمنان و اهل کتاب به «الذین فی قلوبهم مرض» توصیف شدهاند. زیرا از سه گروه نخست کافران ثابت و «الذین فی قلوبهم مرض» پدیدار میشوند، گویی خاصیت چنین امتحانی استخراج همین افراد از مؤمنان و اهل کتاب بوده است.
اقوال مفسران در این زمینه با توجه به کاربرد این تعبیر در سوره مدثر بهعنوان سوره مکی متفاوت است.
گروهی از مفسران مرض در این آیه را به معنای نفاق[۲۲۱] گروهی اندک از مفسران به معنای شک[۲۲۲] و برخی دیگر به معنای نفاق و شک[۲۲۳] دانستهاند.
پیش از بررسی اقوال مفسران ذکر این نکته بدیهی است شک و عدم اطمینان که به دنبال استهزاء گفتار خداوند از سوی کافران و «الذین فی قلوبهم مرض» بیان شده است، شعبهای از نفاق است؛ لیکن ازآنرو که مراد از منافق در این مقال اصطلاح شناخته شده است، شایسته است بهدقت پیرامون الفاظ و دلالت آنها سخن گفته شود.
برخی از مفسرانی که مرض را به معنای نفاق دانستهاند ازآنرو که از فرض وجود نفاق در مکه استبعاد جستهاند، به تکلف افتادهاند و به دنبال راهی بودهاند که توجیهی برای نظر خویش بیابند، بیشتر صاحبان این باور، این آیه را جزو اخبار غیبی دانستهاند که از وجود پدیده نفاق در آینده و مدینه خبر میدهد زیرا مسلمانان قبل از هجرت آنقدر نیرومند نبودند، و امرشان نافذ و دستشان باز نبوده که مردم از هیبت آنان حساب ببرند، و کفر باطنى خود را پنهان کنند و یا اینکه به امید خیرشان دم از اسلام بزنند، به خلاف حالى که مسلمانان بعد از هجرت در مدینه داشتند.[۲۲۴]
مقاتل راهی یگانه و سادهتر برای توجیه معنای نفاق در این سوره بیان نموده است وی آیات این سوره را که مسلماً مکی است، مدنی دانسته و مراد از منافقان را نیز یهود دانسته است.[۲۲۵]
علامه طباطبایی در این گروه از مفسران هرچند شخصاً در مورد دلالت «الذین فی قلوبهم مرض» اظهار نظر نکردهاند لیکن در پاسخ کسانی که وجود نفاق در مکه را بعید دانسته و آیه را جزو اخبار غیبی دانستهاند، به تشریح انگیزههای مختلف نفاق پرداخته و میگوید: « انگیزه و علت نفاق منحصر در ترس و پروا داشتن، و یا به دست آوردن خیر عاجل نیست، چون ممکن است کسى به امید نفع و خیر مؤجل و درازمدت نفاق بورزد، و ممکن است کسى به انگیزه تعصب و حمیت نفاق بورزد، و یا انگیزهاش این باشد که نسبت به کفر قبلى خود عادت داشته، دست برداشتن از عادت برایش مشکل باشد، و همچنین ممکن است انگیزههایى دیگر باعث نفاق شود و هیچ دلیلى در دست نیست که دلالت کند بر اینکه پاى این انگیزهها در مورد هیچیک از مسلمانان مکه در کار نبوده، بلکه از بعضى از همان مسلمانان نقل شده که در مکه ایمان آورده، و سپس برگشته، و یا با شک و تردید ایمان آورده و سپس ثابت قدم شده است».[۲۲۶] علامه در ادامه به آیات ۱۰ و ۱۱ سوره عنکبوت استناد می کند که از وجود نفاق در مکه خبر میدهد.[۲۲۷] علاوه بر آن علامه در سوره منافقان نیز پس از طرح احتمال عقلانی وجود نفاق در مکه، اینکه نفاق در میان پیروان حضرت قبل از هجرت رسوخ نکرد باشد را دارای دلیل قانع کنندهای نمیدانند و مورد وجود نفاق در مکه میگویند: «علت و منشأ نفاق منحصر در ترس و طمع نیست اشخاصى را مىبینیم که در مقام مخالفت با مخالفین خود برمىآیند و عمرى را با خطر مىگذرانند و به امید رسیدن به هدف بر مخالفت خود اصرار هم مىورزند تا شاید هدف خود را که رسیدن به حکومت است به دست آورده، نظام جامعه را در دست بگیرند، و مستقل در اداره آن باشند و رسول خدا (ص) هم از همان اوایل دعوت فرموده بود که اگر به خدا و دعوت اسلام ایمان بیاورید، ملوک و سلاطین زمین خواهید شد. اینگونه منافقین وقتى دست به کارشکنى و نیرنگ و مخالفت مىزنند که ببینند دین جلو رسیدن به آرزوها را که همان پیشرفت و تسلط بیشتر بر مردم است مىگیرد که در چنین موقعى دین خدا را به نفع اغراض فاسد خود تفسیر مىکنند».[۲۲۸]
۲-۴-۲-۱-۳-۵-بررسی و تحلیل نظر علامه پیرامون «الذین فی قلوبهم مرض»
پاسخ عقلی و نقلی علامه در امکان وجود نفاق در مکه کاملاً درست است، لیکن ازآنرو که در این مجال بر روی تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» تمرکز شده است، بهتر است تبیین دقیقتری از این تعبیر صورت گیرد تا وجود مستقل آن را در سایر موارد کاربرد نیز شامل شود. علامه در مواضع دیگری که این تعبیر در کنار منافقان بهکاررفته است به این تفاوت و استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» به معنی مؤمنان ضعیف الایمان اشاره نموده است.
ایشان در تفسیر ۱۲ احزاب و ۲۰ محمد مینویسد: «الذین فی قلوبهم مرض هم ضعفاء الإیمان من المؤمنین و هم غیر المنافقین الذین یظهرون الإیمان و یبطنون الکفر»[۲۲۹] و همچنین ذیل تفسیر ۲۹ سوره مبارکه محمد نیز به این تفاوت اشاره نمودهاند: «مراد از تعبیر “الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ” اشخاص ضعیف الایمان هستند و شاید کسانى باشند که از اول با ایمانى ضعیف ایمان آوردند، سپس به سوى نفاق متمایل شده و در آخر بعد از ایمان به سوى کفر برگشتهاند. دقت در تاریخ صدر اسلام روشن مىکند که مردمى از مسلمانان که به رسول خدا(ص) ایمان آوردند، چنین وصفى داشتهاند، هم چنان که قومى دیگر از ایشان از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. بنابراین، تعبیر از منافقین دسته اول به مؤمنین، به ملاحظه اوائل امرشان بوده است»[۲۳۰].
درآیه ۵۲ سوره مبارکه مائده نیز که این تعبیر به صورت مستقل بهکاررفته است، علامه در رد نظر کسانی که این تعبیر را ناظر بر عبدالله بن أبی و همیاران وی میدانند با تأکید بر سیاق در بحثی مبسوط بیان نموده است که مراد از تعبیر موردبحث منافقان اصطلاحی مدینه نیستند.[۲۳۱] به همین صورت در آیه ۱۲۵ توبه نیز ایشان به استقلال این گروه از منافقان (اما دارای ویژگی مشترک با منافقان) اشاره نمودهاند.[۲۳۲]
بنابراین به نظر میرسد در سوره مبارکه مدثر نیز مراد از «الذین فی قلوبهم مرض» مؤمنان ضعیف الایمان و یا بیماردل است نه منافقان؛ در بررسی سایر موارد در تفسیر المیزان به نظر میرسد باوجود استقلال بخشی که در بیشتر کاربردهای تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» مبنی بر مؤمنان ضعیف الایمان بود. تفسیر علامه در سوره مدثر صریح نیست. در ادامه این ادعا تأکید میشود.
علاوه بر سوره مبارکه مدثر که دلالت علامه از «الذین فی قلوبهم مرض» صراحت نداشت، در تفسیر ۵۳ سوره مبارکه حج[۲۳۳] برخلاف سایر موارد استعمال آن، این تعبیر بر اهل شک از کفار[۲۳۴] معنا شده است.[۲۳۵]
مهمترین اشکالات نظر علامه از این قرار است:
استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» آسیبپذیر میشود.[۲۳۶] زیرا در سایر موارد چنانکه گذشت علامه این تعبیر را بر مؤمنان ضعیف الایمان حمل نمودند. در سوره مبارکه مدثر و در فضای مشابه با آیه ۵۳ حج که سخن از امتحان و آزمایش است، مؤمنان ضعیف الایمان در کنار کافران مورد ابتلا قرار گرفتند، علامه نیز در آنجا این تعبیر را بر «منافقان بیماردل» حمل نمودند؛ بهعبارتدیگر در سوره مدثر استقلال تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» کمتر دیده شده و در سوره حج اصلاً دیده نشده است. درصورتیکه با توجه به مدنی بودن سوره حج حمل تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» بر منافقان محتملتر است.
برخلاف نظر علامه، مفسران بسیاری مراد از تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» را در این سوره به معنای شک منافقان دانستهاند[۲۳۷] برخی نیز تنها از اهل شک بدون اشاره به مصادیق آن نامبردهاند.[۲۳۸] علامه فضلالله نیز با دلالت مرض بر کفر و یا نفاق هر دو احتمال را جایز دانسته است.[۲۳۹]
از کنار هم قرار گرفتن منافقان با کافران از جهت ویژگی مشترک حکم (نساء:۱۴۰)، و از کنار هم قرار گرفتن آنها با «الذین فی قلوبهم مرض»[۲۴۰] و همچنین از سرانجام «الذین فی قلوبهم مرض» که به کفر ختم میشود، میتوان فاکتور مشترک هر سه گروه یعنی «کفر» را کشف نمود؛ لیکن حمل مرض بر «کفر» در تعبیر فوق توجیه مناسبی ندارد.
این احتمال که علامه از باب مسامحه «کفر» را بر آنها اطلاق کرده باشد درست نیست؛ زیرا ایشان در تفسیر این گروه در آیه ۲۰ سوره محمد با تأکید بر تفکیک آنها از منافقان، حمل آنها بر منافقان را تساهل میداند که شایسته کلام الهی نیست.[۲۴۱]
۲-۴-۲-۱-۳-۶-تحلیل مفهومی «الذین فی قلوبهم مرض» در مکه
بخشی از تحلیل تعبیر «الذین فی قلوبهم مرض» وامدار تبیین علامه است و نقد نظر ایشان در سوره مدثر و حج بهعنوان اصلاح نظر ایشان، ماهیت مستقل «الذین فی قلوبهم مرض» را کامل میسازد.
حال نگاهی اجمالی به جدول ترتیب نزول استعمال این تعبیر در آیات قرآنی نشان میدهد که این گروه از سالهای آغازین حضور حضرت در مکه و با تمایل به کافران از برخی جهات شکل گرفتهاند و سپس با همان ماهیت (ضعف ایمان) با پیامبر هجرت نمودهاند.
۲-۴-۲-۱-۳-۷-تحلیل مفهومی «الذین فی قلوبهم مرض» در مدینه
مراد از این تحلیل دستیابی به مفهوم و مصادیق آن است؛ در این بخش با توجه به تأکید بر ترتیب نزول ۶ آیهای که تعبیر در آنها بهکاررفته است با تأکید بر ترتیب نزول سورهها موردبررسی قرار میگیرد. فرضیه کلی در مورد این تعبیر با توجه به یافتههای پیشین این است که این تعبیر بیانگر خصلتی از منافقان است. هرچند مستقلاً نیز میتواند بهعنوان یک جریان در کنار منافقان فعالیت داشت باشد.
همصدایی این گروه با منافقان در جنگ بدر و احزاب[۲۴۲] بهخوبی به تمایل آنها به منافقان بر اساس خصلت مشترک میان آنها در مدینه اشاره می کند بنابراین با تحلیل مفهومی این تعبیر در سایر سورههای باقیمانده[۲۴۳] که همگی مدنی هستند میتوان تصویر روشنتری از آنها در جامعه مدینه ارائه نمود.
الف. ترس از جهاد درراه خدا
تاریخچه و تکامل مدیریت دانش به لحاظ اینکه از حوزههای مختلفی ظهور یافته است روشن و دقیق نیست. دانش برای تأمین نیازهای جوامع در دورههای تاریخی مختلفی، از جمله عصر کشاورزی و صنعت مورد استفاده قرار گرفت و مدیریت شد. از اینرو، مدیریت دانش مفهومی تازه در تاریخ رشد بشر محسوب نمیشود. این درحالی است که واژه مدیریت دانش بهتازگی اهمیت بیشتری یافته است و توجه ویژهای بدان شده است. گفته میشود تعدادی از نظریهپردازان مدیریت به تجلی مدیریت دانش کمک کردهاند اما نمیتوان از فناوری اطلاعات در این مقوله گذشت. در بین آنها پیتر دراکر، استراسمن[۳۵]، پیتر سنگه[۳۶] در آمریکا از معروفترین پیشگامان هستند. دراکر و استراسمن به اهمیت رو به رشد اطلاعات و دانش صریح، به عنوان منابع سازمانی تاکید کردند. از طرف دیگر سنگه به بعد فرهنگی دانش یعنی سازمان یادگیرنده تمرکز کرده است. در سال ۱۹۷۹ حساب دار سوئدی بنام کارل سویبی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت معرفی شد، پی به ارزش داراییهای فکری و ناملموس که در مستندات سازمان اشارهای نمیشود برد. تا سال ۱۹۹۰ تعدادی از شرکتهای مشاوره، برنامههای مدیریت دانش را شروع کردند و تعدادی از شرکتهای مشهور اروپایی، آمریکایی و ژاپنی برنامههای مدیریت دانش را که آن زمان بیشتر مفهوم مدیریت اطلاعات را داشت نهادینه کردند. با چاپ شدن مقالهای در مجله ی فورچن با عنوان قدرت مغز توسط تام استوارت مدیریت دانش پا به مطبوعات گذاشت. گستردهترین کار مطالعاتی را نیز نوناکو و تاکوچی انجام دادند.
مفهوم سیستم مدیریت دانش سازمانی میتواند درک کاملتری از مدیریت دانش، و عناصر اصلی آن بدست دهد. سیستم مدیریت دانش سازمانی، نظامی است که از طریق آسانسازی مبادله و نشر دانش (چه ضمنی و چه صریح) فرایند یادگیری سازمانی را بهبود و ارتقا میبخشد. (مسو [۳۷]،۲۰۰۰). این سیستم ترکیب پیچیدهای است از زیرساختهای تکنولوژیک، ساختارهای سازمانی، فرهنگ سازمانی، دانش و افراد. زیرساخت تکنولوژیک همان ابزارهای فناوری اطلاعات (شامل سختافزار، نرمافزار و پروتکلها).
۲-۶. تعاریف مدیریت دانش
با توجه به تعاریف فوق حال به تعریف مدیریت دانش میپردازیم. مدیریت دانش “تلاش استراتژیکی سازمان” دانسته شده که سعی میکند از راه کنترل و استفاده از داراییهای فکری که در نزد کارکنان و پشتیبان سازمان وجود دارد، در رقابت به برتری دست یابند. به دست آوردن، ذخیره کردن و توزیع دانش (مدیریت دانش) موجب میشود که کارکنان سازمان هوشمندتر کار کنند، از دوبارهکاری بکاهند، و در نهایت تولیدات و خدمات خلاقانهتری تولید کنند که نیاز مشتریان را بهتر بر آورند. از تعاریف بالا، نکات زیر را میتوان استنباط کرد:
نخست آنکه مدیریت دانش چیزی است که در محیط سازمانی رخ میدهد؛ دوم آنکه مواد کار آن دانش سازمانی یا سرمایه فکری یا دارایی فکری است. (زنجانی، ۱۳۸۳)
مدیریت دانش فرایندی نظاماند برای کسب مزایای رقابتی یا دستیابی به اهداف سازمانی است. خود دانش معمولاً در اسناد، فرایندهای اجرایی و معیارها گنجانده میشود. از آنجا که دانش منبعی رقابتی تلقی میشود سازمانهای اخذ دانش، ابتکار عمل مدیریت دانش را تعیین، اجرا و تقسیم میکنند و از داراییهای دانش بهره میجویند. این ابتکار عملها حاصل مدلسازی، فرایند تجاری یا باز مهندسی، مدیریت کیفیت و سازمانهای یادگیری هستند (کولیپ[۳۸]،۲۰۰۸، ص ۴۵).
مدیریت دانش را فرایند تسهیل امور مربوط به دانش مانند خلق، ضبط، انتقال و استفاده از دانش میدانند. دانش تنها به عنوان دارایی کلیدی در سازمانها مطرح نیست، بلکه به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده رشد اقتصادی، شناخته میشود. وی همچنین اعتقاد دارد که از پیوند فناوریهای جدید با مهارتهای منحصر به فرد و تجربه کارکنان، منبعی از انرژی پدید میآید که مدیریت دانش را به پیش خواهد برد (غنی زاده،۱۳۸۵)
سه نوع مکتب را به مدیریت دانش نسبت میدهند که عبارتاند از مکتب اقتصادی، مکتب سازمانی و مکتب راهبردی.
-
- مکتب اقتصادی: این مکتب بر درآمد تمرکز دارد و هدف آن بهرهبرداری از داراییهای دانشی سازمان است. به عبارت واضحتر، این مکتب به طور صریح به حفظ و بهرهبرداری از داراییهای دانش یا فکری شرکت به منظور تولید درآمد میپردازد. که این داراییهای دانشی و فکری عبارتاند از: حق انحصاری اختراعات، علائم تجاری، حق انحصاری بهرهبرداری و دانش فنی. بنابراین این مکتب بیشتر به بهرهبرداری دانش توجه دارد تا خلق آن.
-
- مکتب سازمانی: این مکتب استفاده از ساختارهای سازمانی یا شبکههای روابط را برای تسهیم یا ذخیرهسازی دانش مورد توجه قرار میدهد. در این مکتب از گروههای تسهیم تجربه استفاده میشود که شامل افراد درون یا بین سازمانی با یک هدف سازمانی مشخص. این گروهها به صورت غیررسمی در کنار یکدیگر به خلق و تبادل دانش و در طی آن به توسعه قابلیتهای اعضای خود میپردازند (وارد و پیارد[۳۹]،۲۰۰۷).
-
- مکتب استراتژیک: این مکتب مدیریت دانش را به عنوان یک بعد استراتژی رقابتی در نظر میگیرد. در حقیقت در این مکتب مدیریت دانش به عنوان جوهره استراتژی شرکت در نظر گرفته میشود. این مکتب بر مزیت رقابتی تمرکز دارد که هدف در آن، شناسایی و بهرهبرداری و خلق قابلیتهای دانشی است (اینکپن،۱۹۹۸:۱۴۴۹) (زک،۱۹۹۹، ص ۱۲۵). هدف این مکتب تضمین عملکرد مؤثر است (دمارست[۴۰]،۱۹۹۷، ص ۳۷۴).
۲-۷. مدلهای مدیریت دانش:
به طور کلی مدلهای بسیاری در زمینه ی مدیریت دانش پیشنهاد شده است که هر کدام شرایط و فرایندهای متفاوتی دارند. به طور کلی دو دسته مدل بیان شده است: دسته اول زمینه ساز مدلها ست و دسته دیگر مراحل مدلها را ارائه می کند. حال به بررسی برخی از آنها میپردازیم.
۲-۷-۱. مدل کلی ساختار نظامهای مدیریت دانش
این مدل نمای گستردهای از نظامهای مدیریت دانش ارائه و نشان دهنده وابستگی بالای این گونه نظامها بر تعاملات بین افراد است. بر اساس این مدل نظامهای مدیریت دانش به وسیله استراتژی سازمان شکل میگیرد، در نتیجه چگونگی تبدیل این استراتژیها به دانش سازمانی را تسهیل میکند. کاربران دانش خود را به نظام میافزایند و در مقابل، با تقویت دانش خود، از این نظام بهرهمند میشوند. علاوه بر این، نظامهای مزبور با دادن امکان دسترسی دانش، این مهم را برای کاربران فراهم میکنند که دسترسی به نظامهای فنی را نیز داشته باشند. دیگر نظامهای مرتبط با سیستم مدیریت دانش، از عملکردهای مهم سازمانی مانند نظامهای مالی و منابع انسانی برگرفته میشود. در چنین نظامهایی از مدیریت دانش، محتویات و اطلاعاتی که وارد میشود، مورد بررسی قرار میگیرد تا از صحت، امنیت و قابلیت دسترسی آنها اطمینان حاصل شود. لذا آخرین خروجی و کاربرد نهایی نظامهای مدیریت دانش، حمایت کارآمد و اثربخش از گروه دانش است (دبوسکی[۴۱]،۲۰۰۶). این گروه دانش، عبارت است از کاربران نهایی نظام و اولویتهای کلی دانش سازمان. این نظامهای مدیریت دانش بدون توجه به جایگاه افراد در سازمان ارتباط تنگاتنگی بین آنها ایجاد میکند.
۲-۷-۲. مدل راهبردی مدیریت دانش
این مدل بر عوامل مختلفی در مدیریت دانش تأکید دارد که منطبق بر فلسفه کلی دانش است. این مدل مبتنی است بر چهار عنصر اصلی: نفوذ دانش، مبانی دانش، کاربردهای دانش، ارتقاء و بازنگری دانش (دبوسکی،۲۰۰۶، ص ۳۳).
۲-۷-۳. مدل زنجیره دانش
بر طبق این مدل، هر یک از مراحل مدیریت دانش با شناخت یک نیاز، دانش آغاز شده است و تا زمانی که نیاز برطرف شود ادامه مییابد. مراحل مدیریت دانش میتوانند مستقل یا وابسته یاشند. هر یک از این مراحل مدیریت دانش میتواند مراحل دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. مدل زنجیره دانش از یک هستی شناسی بوجود آمده است. این هستی شناسی، پنج طبقه فعالیتهای اولیه را به شرح ذیل تعریف میکند:
کسب دانش، انتخاب، تولید، جذب و دورنی سازی و انتشار. این فعالیتهای اولیه، دانش را در یک مرحله و چهار طبقه از فعالیتهای ثانویه که مراحل مدیریت دانش را هماهنگ میکنند، بوجود میآورند که شامل: اندازه گیری، کنترل، هماهنگی و رهبری میباشد (هالسوپل و جان[۴۲]،۲۰۰۵).
بر طبق این نظریه به کار گیری ترکیبی از فعالیتها در نه طبقه، منجر به یادگیری و تبلور سازمانی میشود. شیوههایی که فعالیتهای مدیریت دانش بکار گرفته میشوند، میتواند بر موقعیت رقابتی سازمان تأثیر گذارد. به بیان دیگر، بهرهوری، چالاکی، نوآوری، اعتبار، چهار جنبه رقابتی هستند که هر کدام از آنها میتوانند سازمان را به نوعی از طریق انجام هر یک از نه فعالیت بیان شده، بهرهمند سازند (هالسوپل و جان،۲۰۰۵). در شکل ۲-۳ مدل رنچیره دانش نشان داده شده است.
تاثیرات منابع
چالاکی
رقابت
رهبری
هماهنگی
کنترل
نوآوری
فعالیتهای ثانیویه
یادگیری
اعتبار
اندازه گیری
فعالیتهای اولیه
تبلور داشسازمانی
انتخاب
درون سازمانی
تولید
کسب
انتشار
بهره وری
تاثیرات محیطی
شکل ۲-۳: مدل زنجیره دانش (منبع: هالسوپل و جان،۲۰۰۵)
۲-۸. ابزارهای مدیریت دانش:
شرکت آی.بی.ام [۴۳]در زمره شرکتهایی است که نرخ بالایی در تولید دانش و ثبت اختراع داشته است. این شرکت از بهترین شرکتهایی است که مدیریت دانش را به کار گرفته است. این شرکت، تجربههایی در همکاری خود با شرکتهای مختلف بهدست آورده، و ابزارهایی را برای مدیریت دانش، معرفی کرده، یا توسعه داده است. که در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
-
- فضای یادگیری: این ابزار برای توسعه، جاریسازی، بیان دورهها و تقویت دورههای آموزشی است که بر اساس تعامل بین فرد یادگیرنده با مربی و سایر افراد بنا شده است. این رویه بر سلول شایستگی از سلولهای چهارگانه یادشده فوق تمرکز دارد.
-
- فضای راهحل: فضای راهحل به عنوان یک پروژه تحقیق و توسعه پایهگذاری شده است، حمایت کننده ابداعات تیمها، بخشها و تمام سازمان میباشد، همچنین امکان ایجاد و خلق ایدههای جدید را تسریع کرده و حجم محتوای اطلاعات بایگانی شده را به صورت اتوماتیک کم میکند. این ابزار، مناسب سازمانهایی است که نوآوری را در دستور کار دارند.
-
- مکان فکر: مکان فکر فضایی است که برای خلاقیت کارکنان جهت ارسال ایدهها به منظور حل مسائل کاری و یا توسعه و رشد کسب و کار، درنظر گرفته شده است.
-
- یادگیری در آی.بی.ام: این ابزار یک نمونه از برنامههای کاربردی در فضای فراگیری به مجرد تقاضا است که به طور کامل آموزشهای هدایت شده را در اختیار کاربر قرار میدهد. این نوع فضای آموزشی که از سال ۲۰۰۴ ایجاد شده است، یک صد هزار بار دیده و بیش از چهارصد هزار صفحه از آن مرور شده است.
-
- مکان یابی خبرگی: به منظور دستیابی به توانایی متخصصان در سازمانی که بیش از ۳۰۰ هزار نیروی کار داشت، پوشهای با امکان ارسال پیام، ارتباط پست الکترونیکی و … را با نام صفحه آبی فراهم کرده است. این ابزار به دلیل آنکه یک منبع جستجوگر شبکههای متخصصان برای حل مسائل کسب و کار است، به ماورای شرکت آی.بی.ام نفوذ کرده است.
-
- نقطه دانش: این ابزار را به منظور تبادل اطلاعات با پژوهشگران ارائه کرده که در سال ۲۰۰۴ بیش از ۲۶.۲ میلیون دلار هزینه فرصت ذخیره شده را از راه ۲۲۰ هزار ساعت کار کارشناسی به دست آورده است.
-
- اتاق تیم: این ابزار برای گروههایی طراحی شده است که جهت انجام پروژهای ویژه با یک نقطه پایان تعریف شده، گرد هم میآیند. اتاق تیم علاوه برآنکه برای تعریف و اشتراک مأموریتها به کار میرود، یک مخزن ذخیره اطلاعات، گزارشها و خلاصه مباحث و طوفانهای فکری حل مسئله است. تا جولای سال ۲۰۰۶ بیش از ۵۰ هزار اتاق تیمی ایجاد شده است که در حال حاضر ۲۷ هزار آنها فعالاند.
-
- علاوه بر ابزار معرفی شده، ابزارهای دیگری نیز وجود دارد، یا در دست توسعه میباشند که همگی به مدیریت دانش و بهبود آن یاری میرسانند که از جمله عبارتاند از:
-
- چشمانداز دانش
-
- تارنمای داراییها[۴۴] و… (شرکت توسعه لوتوس،۱۹۹۸).